Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 81 (1 milliseconds)
English
Persian
leading seaman
مهناوی یکم
Other Matches
seaman
ملوان
seaman
جاشو
seaman
دریانورد
seaman
ملاح جاشو
seaman
ship man sea
able seaman
مهناوی دوم
seaman's eye
بینش ملوانی
seaman's eye
دقت پیش بینی ملوانی مهارت دریایی
seaman's eye
دید ملوانی
seaman ship
مهارت در راندن قایق
ordinary seaman
مهناوی سوم
seaman guard
گارد دریایی
seaman recruit
سرباز ساده نیروی دریایی
seaman recruit
ناوی وفیفه
seaman recruit
دانش اموز ملوانی دریایی
seaman ship
دریانورد
seaman ship
seaman : syn
leading zero
رقم صفر برای نمایش شروع عدد ذخیره شده
leading zero
صفر مقدم
in leading
در مرحله شاگردی یا نوچگی
leading
فضای بین خط وط متن چاپ شده یا نمایش داده شده
leading
پیشتاز
leading
عمده
leading
فاصله خطوط
leading
جداکردن سطرها
leading
عمده برجسته
leading
نفوذ
leading
هدایت
leading
راهنمایی
leading
مقدم
leading ship
ناو نوک
leading sectors
بخشهای پیشگام
leading zeros
صفرهای مقدم
leading region
نواحی پیشرو
leading point
نقطه نشانه روی در جلوی هدف متحرک
leading light
چشم و چراغ
leading lights
عضو مهم
leading lights
شمع محفل
leading light
عضو مهم
leading lights
چشم و چراغ
Car no. 6 is leading.
اتوموبیل شماره 6 ازهمه جلوتر حرکت می کند (درمسابقات )
leading diagonal
قطر اصلی
[ریاضی]
leading light
شمع محفل
leading point
نقطه نشانه روی
leading nations
ملتهای بزرگ
leading current
شدت پیش افتاده
leading case
نمونه یاسابقه قضائی
leading string
ریسمانی که پیشتر کودکان رابوسیله ان راه رفتن می اموختند
leading in wire
سیم انشعاب
desired leading
سمت حرکت مطلوب هواپیما یا ناو
desired leading
مسیر مطلوب
leading official
سرداور
leading questions
پرسش راهنمایی کننده
leading questions
سوال تلقینی
leading question
پرسش راهنمایی کننده
leading question
سوال تلقینی
leading articles
کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
leading articles
سرمقاله
leading article
کالایی که ارزان می فروشندتاخریداران رابکالاهای دیگرجلب کند
leading edge
لبه مقدم
leading edge
لبه حمله
leading edge
اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
leading marks
نشانههای هدایت
leading man
هنرپیشه مرد اول نمایش یافیلم سینمایی
leading line
خط بستن زاویه سبقت به توپ
leading line
خط هدایت هواپیما
leading line
خط هادی
leading sectors
بخشهای پیشرو
leading lady
ستاره زنی که نقش اول رادرنمایش یا سینما بعهده دارد
leading insurer
بیمه گر اصلی
leading edge
لبه راهنما
leading article
سرمقاله
leading indicators
شاخصهای اساسی شاخصهای پیشرو
leading edge model
IB سازگار است یک میکروکامپیوتر کم هزینه که با کامپیوتر شخصی
leading edge flap
لبهبرجستهباله
leading lady or man
بازیگر عمده
men of light and leading
مردانی که بواسطه قوه رهنمایی صاحب نفوذمیشوند
leading edge tube
لاستیکلبهپیشتاز
By international standards Germany maintains a leading role.
در معیارهای بین المللی آلمان نقش پیشرو دارد.
blind leading the blind
<idiom>
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com