Dictiornary-Farsi | letters of reprisal | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 77 (5 milliseconds)

English	Persian
letters of reprisal	اجازه نامه انتقام


Other Matches

reprisal	جبران
reprisal	در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisal	تلافی کردن
reprisal	انتقام
reprisal	تلافی
controlled reprisal	انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
to make reprisal	تلافی کردن
to make reprisal	تلافی در اوردن
letters	نویسه
letters	معرفی نامه
letters	سند
letters	نوشته
letters	حروف ارسالی به چندین آدرس با نام بدون تغییر در متن
letters	نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letters	معرفت دانش
letters	اثارادبی
letters	کاغذ ادبیات
letters	باحروف نوشتن باحروف علامت گذاشتن اجازه دهنده
Are there any letters for me?	من نامه ای ندارم؟
letters	حرف
letters	حرف چاپی
letters	نامه
letters	مراسله
letters	حرف الفباء
republic of letters	جمهور اهل ادب
print letters	دستخطی که مانند چاپ یاحروف چاپی باشد
palatal letters	حروف لطعی یا حنکی حروفی که با گذاردن زبان بکام دهان تلفظمیشوند
nassal letters	حروف تو دماغی
nassal letters	حروف غنه
letters testamentary	حکم وصایت
letters testamentary	خطاب به وصی دائربه اشتغال بامروصایت
letters testamentary	حکم یا خطاب دادگاه ذی صلاحیت
republic of letters	گروه ادبا
rogatory letters	نامه محتوی تفویض نیابت قضایی
signal letters	معرف
a man of letters	اهل قلم
weak letters	حروف عله
chain letters	نامهی زنجیری
I have some letters to write .	چند تا کاغذ باید بنویسم
the profession of letters	تالیف
the profession of letters	نویسندگی
swamped with letters	کاغذ پیچ
swamped with letters	غرق نامه
small letters	حروف کوچک چون bوa
letters rogatory	نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
letters patent	نامه سرگشاده یا فرمانی که از طرف شاه به صاحب اختراعی داده شود
letters patent	نامهای است که به وسایل مختلفه به مردم عرضه میشود تا ازمضمون ان همگان اگاه شوند
commonwealth of letters	گروه نویسندگاه
belles letters	ادبیات
letters of marque	حکم ضبط اموال بیگانگان
abbreviated letters	حروف مقطعه
open letters	نامه سر گشاده
covering letters	نامه یایادداشتی که همراه اسنادفرستاده میشود و در ان دلیل ارسال اسناد و مطالب دیگر درج میگردد
covering letters	نامه توضیحی
covering letters	نامه پوششی
love letters	نامه عاشقانه
form letters	فرم نامه
block letters	حروف جداودرشت
commonwealth of letters	جمهورنویسندگاه یا مولفین
letters missive	نامه رسمی پادشاه که در ان کسی برای اسقفی گماشته شده است
letters of administration	قیم نامه
letters patent	نامه سرگشاده
letters patent	نامهای که ازطرف دولت برای کسی فرستاده میشود تافورا بازنموده وبرای همه بخواند
letters patent	نامه سرگشوده
letters of request	rogatory
letters of procurator	وکالت نامه
uncial letters	حروفی که در کتابهای خطی سدههای 8 میلادی بکارمیبردند....بحروف درشت
letters of administration	حکم انتصاب امین ترکه سندی است که به موجب ان سمت مدیر یامدیره ترکه بلاوارث احراز میشود و به وی اختیار قیام به امور راجع به اداره ترکه را میدهد
letters of administration	اختیارنامه قیمومت
letters of administration	سند مدیریت ترکه
to space out letters [text]	فاصله گذاری [بین حروف را بیشتر کردن] [رایانه شناسی ] [چاپ]
I remembered to post the letters .	یادم بود که نامه ها را پست کنم
In capital(block)letters.	با حرف بزرگ ؟( دستی یا چاپ؟ )
lingual letters or linguals	حروف زبانی یا ذولقی
letters shift ltrs	مبدله حروف
amateur station call letters	علامت فرستنده تفننی