Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 176 (9 milliseconds)
English
Persian
linear combination of atomic orbitals
ترکیب خطی اوربیتالهای اتمی
Other Matches
linear combination
ترکیب خطی
linear combination
ترکیب خطی
[ریاضی]
degenerate orbitals
اوربیتالهای هم تراز
linear system
[system of linear equations]
دستگاه معادلات خطی
[ریاضی]
combination
مجموعه
combination
ضربههای پی در پی
combination
توافق بین دو یا چند موسسه به منظور دست یافتن به بهره بیشتر
combination
هماوندی
combination
چندین چیز که با هم ترکیب شده اند
combination
امیزش
combination
ترکیب
combination
مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند
combination grasp
گرفتن معمولی و برعکس
combination influence
مکانیسم عامل مرکب
combination lantern
فانوس مرکب
combination switch
سویچ چندکاره
combination tone
صوت ترکیبی
combination toolholder
ابزار نگهدار چندگانه
combination vehicle
خودروهای مرکب
combination fixture
اویز مرکب
combination device
ماسوره ترکیبی مین ماسوره مرکب
combination current
جریان مرکب
combination circuit
مدارمرکب در مین
combination influence
عامل ترکیبی
business combination
ادغام دو یا چند موسسه دریکی از ان موسسات
chemical combination
ترکیب شیمیایی
combination bands
نوارهای ترکیبی
combination carrier
کشتی که کالاهای گوناگون حمل مینماید
combination circuit
مدار انفجاری مرکب
combination locks
قفل حروفی
combination lock
قفل حروفی
combination spanner
آچارچندکاره
combination pliers
آمیزش قفل ها
pinning combination
مجموع حرکات منجر به ضربه فنی
least cost combination
ترکیب حداقل هزینه
horizontal combination
ترکیب افقی
combination vehicle
خودروی بکسل کننده و بکسل شونده
combination shot
ضربه مرکب با یک سری حرکات گوی تا به کیسه بیافتد
combination slitting, shears
cutter bar and
combination turret lathe
ماشین تراش کاپستان مرکب
combination slitting, shears
قیچی ورق
combination slitting, shears
میله و اهن بر
ritz rydbergy combination principle
اصل ترکیب ریتس- ریدبرگ
atomic
1-مربوط به یک اتم 2-عملیاتی که اگر در حین پردازش قط ع شود داده را به وضع اولیه خود بر می گرداند
atomic
ساعت خیلی دقیقی که از تغییر انرژی اتم ها به عنوان مرجع استفاده میکند
atomic
هستهای
atomic
مربوط به جوهر فرد
atomic
تجزیه ناپذیر
atomic
اتمی
atomic
ریز
atomic
ذرهای
atomic radius
شعاع اتم
atomic size
اندازه اتم
atomic size
اندازه اتمی
atomic spectroscopy
طیف بینی اتمی
atomic structure
ساختار اتمی
atomic theory
فرضیهء اتمی که تمام مواد راترکیبی از ذرات اتم میداند تئوری انفصال ماده
atomic time
زمان انفجار اتمی
atomic units
یکاهای هارتری
atomic weapon
جنگ افزار اتمی
atomic weight
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
atomic weight
جرم اتمی
atomic weight
وزن اتمی
atomic weight
wt.at :symb
atomic radius
شعاع اتمی
atomic polarization
قطبش اتمی
atomic reactor
واکنشگاه اتمی
atomic fission
شکافت اتمی
atomic fusion
همجوشی اتمی
atomic fusion
گداخت اتمی
atomic fallout
ریزه پرتوزا
atomic energy
انرژی اتمی
atomic energy
تبدیل جرم به نیرو در تبادلات اتمی یک عنصر
atomic energy
نیروی اتمی
atomic crystal
بلور اتمی
atomic configuration
ارایش اتمی
atomic clock
ساعت اتمی
atomic bond
پیوند اتمی
atomic absorption
جذب اتمی
atomic number
عدد اتمی
atomic pile
واکنشگاه اتمی
atomic orbital
اوربیتال اتمی
atomic number
عدد پروتونی
atomic nucleus
هسته اتم
atomic mass
جرم اتمی
atomic interaction
بر هم کنش اتمی
atomic lattice
شبکه اتمی
gram atomic weight
وزن گرمی اتم
effective atomic number
عدد اتمی موثر
gram atomic weight
وزن اتمی به گرم
atomic hydrogen welding
جوشکاری هیدروژنی
atomic air burst
ترکش هوایی اتمی
atomic scattering factor
عامل شکل اتمی
atomic scattering factor
ضریب پراکندگی اتمی
atomic demolition munition
خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
atomic form factor
عامل شکل اتمی
atomic form factor
ضریب پراکندگی اتمی
atomic mass unit
واحد اتمی جرم
atomic underground burst
ترکش زیرزمینی اتمی
linear
دراز
linear
روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا به جواب برسد.
linear
باریک کشیده
linear
طولی
linear
خطی
linear
لیستی که فضای خالی برای رکورد جدید در ساختارش ندارد
linear
برنامه کامپیوتری که حلقه یا جهشی ندارد
linear
روش شکستن ریاضی مشکل به طوری که دو قسمت باکامیوتر قابل حل باشد
atomic hydrogen arc welding
جوش قوسی بوسیله اتم هیدروژن
european atomic energy community
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
international atomic energy agency
اژانس بین المللی انرژی اتمی
atomic power station
[plant]
نیروگاه هسته ای
linear shaped
خرج در خط
linear target
هدفهای درخط
linear scale
مقیاس خطی
linear scale
مقیاس خطی نقشه
linear target
هدفهای خطی
linear structure
ساختار خطی
linear strain
تغییر شکل نسبی خطی
linear speed
سرعت خطی
linear speed
روش محاسبه سبقت به طریقه خطی سبقت خطی هدف
linear scale
درجه بندی خطی
linear sheaf
مروحه در خط
linear search
جستجوی خطی
linear shaped
خرج خطی
linear sheaf
مروحه خطی
linear relationship
رابطه خطی
linear polymer
بسپار خطی
linear space
فضای خطی
[ریاضی]
linear space
فضای برداری
[ریاضی]
linear approximation
تقریب خطی
[ریاضی]
linear independence
استقلال خطی
[ریاضی]
linear function
نگاشت خطی
[ریاضی]
linear transformation
نگاشت خطی
[ریاضی]
linear map
نگاشت خطی
[ریاضی]
linear algebra
جبر خطی
[ریاضی]
linear mapping
نگاشت خطی
[ریاضی]
linear regression
برگشت خطی
linear distance
خط هوایی
linear detector
اشکارساز خطی
linear equation
معادله خطی
linear equations
معادلههای خطی
linear function
تابع خطی
linear portion
شاخه خطی
linear deformation
تغییر شکل خطی
linear correlation
همبستگی خطی
linear acceleration
شتاب خطی
linear accelerator
شتابده خطی الکترون
linear accelerator
شتاب دهنده خطی
linear array
ارایه خطی
linear circuit
مدار خطی
linear code
رمز خطی
linear code
برنامه بدون حلقه
linear amplifier
تعویض کننده خطی
linear list
لیست خطی
linear measure
مقیاس طولی
linear probing
کاوش خطی
linear programming
برنامه ریزی خطی
linear portion
قسمت خطی
linear programming
برنامه نویسی خطی
linear perspective
نمای خطی
linear perspective
پروژکتور دارای عدسی مخطط
linear rectifier
یکسوکننده خطی
linear optimization
بهینه سازی خطی
linear movement
حرکت خطی
linear momentum
اندازه حرکت
linear momentum
نیروی ضربه که برابراست باحاصلضرب جرم در سرعت خطی
linear molecule
مولکول خطی
linear metre
متر کرباسی
linear metre
متر طولی
linear programming
برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
linear polarized light
نور قطبیده مسطح
system of linear equations
دستگاه معادلات خطی
[ریاضی]
linear or long measure
اندازه یا مقیاس در درازا
quasi linear equation
معادله شبه خطی
linear homogenous production function
تابع تولید خطی همگن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com