English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (7 milliseconds)
English Persian
local deformation تغییر شکل موضعی
Search result with all words
asymmetric local deformation تغییر شکل موضعی بی تقارن
Other Matches
deformation دگردیسی
deformation دگرشکلی
deformation بد شکلی
deformation زشتی
deformation کجی
deformation عیب
deformation تغییر شکل فیزیکی درساختمان
deformation بدشکلی
deformation تغییر شکل
deformation دگر شکلی
deformation work عملیات مربوط به تغییر شکل
elastic deformation تغییر شکل ارتجاعی
bulk deformation تغییر شکل حجمی
field deformation تغییر شکل میدان
deformation polarizability قطبش پذیری تغییر شکل
deformation energy کار تغییر شکل
angular deformation تغییر شکل زاویهای
shearing deformation تغییر شکل برشی
biaxial deformation خمشی که در یک قطعه مستقیم الخط ایجاد میشودموقعی که تحت تاثیر زوج نیرویی که صفحه ان باهیچیک از سطوح اصلی اینرسی منطبق نباشد
critical deformation تغییر شکل بحرانی
imposed deformation تغییر شکل اعمال شده
deformation energy انرژی تغییرشکل
linear deformation تغییر شکل خطی
vertical deformation تغییر شکل قائم
triaxial deformation تغییر شکل سه محوری
total deformation مجموع تمام تغییر شکلها
tangential deformation تغییر شکل مماسی
relative deformation تغییر شکل نسبی
rate of deformation سرعت تغییر شکل
permanent deformation تغییر شکل دایمی
radial deformation تغییر شکل شعاعی
plastic deformation تغییر شکل خمیری
permanent deformation تغییر شکل پایا
plastic metal deformation تغییر شکل خمیری فلز
instantaneous elastic deformation تغییر شکل ارتجاعی لحظهای
resistance to plastic deformation مقاوم در برابر تغییر شکل
deformation due to moisture and tempratu تغییر شکل ناشی از رطوبت وحرارت
deformation due to tangential force تغییر شکل مربوط به عامل مماسی
local <adj.> ناحیه ای
local <adj.> محلی
local <adj.> موضعی
local <adj.> بخشی
local <adj.> منطقه ای
local <adj.> مکانی
local دیسک درایویی که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است به جای اینکه منبع از طریق شبکه وصل باشد
local موضوعی
local داخلی اخبار محلی
local انتساب متغیر که فقط در بخشی از برنامه کامپیوتری یا ساختار آن معتبر است
local وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
local MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود
local چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
local اتصال مستقیم یا باس بین یک وسیله و پردازنده بدون هیچگونه مدار منط قی یا بافر یا رمزگشا در بین
local متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
local مکانی شهری
local موضعی
local لاخ
local لاخی
local محلی
local مکانی موضعی
local محدود بیک محل
local وسیلهای که به صورت فیزیکی متصل است و به کنترل کامپیوتر وصل است
local مربوط به سیستم با دستیابی محدود
local که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
local egdirBای که دو شبکه محلی را به هم وصل میکند
local آنچه با CPU کار نمیکند ولی به عنوان ترمینال مستقل کار میکند
local procurement خرید محلی
local storage انباره محلی
local paraysis فلج موضعی
local subscriber مشترک تلفنی محلی
local subscriber مشترک داخلی
local security تامین محلی
local road راه محلی
local purchase خرید از محل
local purchase خرید محلی
local procurement تدارک محلی فراورده محلی
local parole زندانی که به قید ضمانت محلی ازاد میشود
local posts پستهای استراق سمع محلی پستهای دیده ور محلی
local terminal پایانه محلی
local terminal ترمینال محلی
local warning سیستم اعلام خطر محلی
local station ایستگاهکانونی
local currency پول محلی
local store ذخیره محلی
local warning اعلام خطر محلی
local vertical قائم محلی
local velocity سرعت موضعی
local variable متغیر محلی
local usage عرف و عادت محل
local traffic رفت و امد محلی
local theory نظریه اختصاصی
VL local bus مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
local paper روزنامه محلی
local circuit مدار محلی
local color رنگ شاخص کوه ورودخانه وجنگل وغیره درنقشه خصوصیات محلی
local currency پول داخلی
local custom عرف بلد
local custom عرف محل
local echo پژواک محلی
local enquiry بازجویی محلی
local exchange ردوبدل کننده محلی
local center مرکز محلی
local authority مرجع صلاحیتدار محلی
local time زمان محلی
local colour نمایش جا و زبان و عادات محلی در اثار ادبی
local currents جریانهای فوکو
local action تخلیه موضعی باتری
local anasthesia بیهوشی موضعی
local anasthesia سر سازی
local time وقت محلی
local authority انجمن محلی
local file فایل محلی
local government حکومت محلی
local government حاکم محلی
local mode باب محلی
local national سکنه محلی
local national اهل محل
local network شبکه محلی
local loop حلقه محلی
local line خط محلی
local norm هنجار محلی
local investigation تحقیق محلی
local intelligence هوش محلی
local government استانداری
local oscillator اوسیلاتور موضعی
local group گروه محلی
local option اختیار تعیین چیزی درمحل
local option اختیار تعیین محل معینی
local apparent noon فهر شرعی
local area network کامپیوتری که سیستم عامل شبکه را اجرا میکند و عملیات ابتدایی شبکه را کنترل میکند. تمام ایستگاههای کاری شبکه محلی به سرور شبکه مرکزی وصل هستند و کاربران وارد آن می شوند
local area network شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
local trade customs عرف تجارتی محل
local group of galaxies کهکشانهای گروه محلی
local hour angle زاویه ساعتی محلی
local building inspector پلیس ساختمان
local area network شبکه ناحیه محلی
suburban or local railway راه اهن ناحیهای
local area network شبکه کوتاه پوشش
local area network شبکه محلی
local area network و توسط کابل بهم وصل می شوند. مقایسه شود با WAN
Change at London and get a local train. در لندن عوض کنید و یک قطار محلی سوار شوید.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com