English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 137 (7 milliseconds)
English Persian
logic seeking چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
logic seeking انتهای خط وط
logic seeking دستورات تنظیم و... را تشخیص میدهد
Other Matches
seeking جستجو برای یافتن
seeking بخشی از حافظه که برای داده یا کلمه خاص جستجو میشود
seeking زمانی که نوک خواندن / نوشتن شیار مناسب روی دیسک را پیدا میکند
seeking جستجو
seeking گشتن
seeking جستجو کردن
seeking جوییدن طلبیدن
seeking پوییدن
seeking طلب کردن پیگردی کردن
what is he seeking? چه میجوید
what is he seeking? چه میخواهد
self-seeking خودسخنگو
seeking help استعانت
what is he seeking? درپی چیست
attention seeking توجه طلب
pleasure seeking راخت طلب عیاش
pleasure seeking خوش گذران
seeking advice matter religious or alegal on
seeking advice استفتاء
pleasure seeking کیفی
They are openly seeking his being sacked. آنها آشکارا به دنبال اخراج شدن او هستند.
person seeking [political] asylum درخواست کننده پناهندگی [سیاسی]
logic یکی از دو سطح ممکن مدار دیجیتال . سطح ها به صورت 1 و 0 هستند یا درست و نادرست
logic بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
logic نشانه گرافیکی برای نمایش نوعی تابع منط قی
logic قطعه آزمایش که وضعیت منط قی قط عات یا مدارها را نشان میدهد
logic ترمیم ریاضی عملیات منط قی مثل AND و OR و... و تبدیل آنها به مدارهای مختلف
logic استدلال
logic لاجیک
logic منطق ریاضی
logic ترمیم فرم و ساختار بدون توجه به محتوا
logic منطقی
logic زبان ریاضی
logic برهان
logic منطق
logic ولتاژ نمایش وضعیت منط قی مشخص .
logic مراحل و تصمیمات و ارتباطات
logic تخته مدار چاپ شده حاوی دروازههای منط قی دودویی و نه قط عات آنالوگ
logic نمایش گرافیکی قط عات منط قی
logic سیستم کاهش نتیجه از داده دودویی
logic مدر منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت منط قی ورودی قبل دارد
logic عمل کامپیوتری یا تابعی که تصمیم گیری میکند. قط عات کامپیوتر یا سیستم دیجیتال
logic دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
logic دانش تفکرات و دلایل
logic مدار الکترونیکی که از چندین دروازههای منط قی مثل EXOR,OR,AND تشکیل شده
logic مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
logic shift تغییر مکان منطقی
n level logic منطق N سطحی
negative logic منطق منفی
mathematical logic منطق ریاضی
logic programming برنامه نویسی منطقی
logic unit واحد منطقی
fuzzy logic منطق نامعلوم
logic product حاصلضرب منطقی
logic sum مجموع منطقی
logic switch گزینه منطقی
logic symbol نماد منطقی
logic symbol علامت منطقی
logic theorist نظریه پرداز منطقی
logic theory نظریه منطقی
logic variable متغیر منطقی
positive logic منطق مثبت
three state logic : بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
threshold logic منطق استانهای
to chop logic منطق بافتن
two level logic منطق دوسطحی
formal logic منطق صوری [منطق]
mathematical logic منطق ریاضی [ریاضی]
symbolic logic زبان علایم یاعلامتی
symbolic logic منطق سمبلیک
three state logic دروازه منط قی یا IC که سه وضعیت خروجی ممکن دارد
propositional logic منطق گزارهای
sequential logic منطق ترتیبی
shared logic منطق اشتراک
structural logic منطق ساختی
symbolic logic منطق نمادی
symbolic logic منطق رمزی
affective logic منطق عاطفی
hardwired logic تابع منط قی یا برنامهای که در سخت افزار نصب شده است و از وسایل الکترونیکی مثل دروازه ها و نه نرم افزار استفاده میکند
logic add جمع منطقی
logic analysis تحلیل منطقی
logic analyzer تحلیل کننده منطقی
logic array ارایه منطقی
logic board تخته منطقی
logic board برد منطقی
fuzzy logic نوعی منط ق در برنامه نویسی کامپیوتری که روشهای نتیجه گیری در مغز بشر را جانشین میکند
formmal logic منطق صوری
boolean logic منطق بولی
computer logic منطق کامپیوتر
control logic منطق کنترل
fluid logic منطق سیلانی
formal logic منطق مجرد
formal logic منطق رمزی
formal logic منطق صوری
formal logic قضاوت سطحی
logic card کارت منطقی
logic circuit مدار منطقی
logic probe کاوشگر منطقی
logic element عنصر لاجیک
logic error خطای منطقی
logic function تابع منطقی
logic gate دروازه منطقی
logic gates گیتهای منطقی
logic instruction دستورالعمل منطقی
logic multiply ضرب منطقی
logic operation عمل منطقی
logic network شبکه منطقی
logic operator اپراتور منطقی
logic element عنصر منطقی
logic design طراحی منطقی
logic designer طراح مدارهای منطقی
logic design طرح منطقی
logic device دستگاه منطقی
logic diagram نمودار منطقی
logic circuits مدارهای منطقی
arithmetic logic unit بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
diode transistor logic DTL
current mode logic منطق جریانی
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
programmable logic array ارایه منطقی برنامه پذیر ارایه منطقی برنامه ریزی
arithmetic logic unit واحد حساب و منطق
integrate logic circuit مدار منطقی مجتمع
double rail logic منطق دو خطی
emitter coupled logic طرح مدار منط قی با سرعت بالا با استفاده از انتشار کنندههای ترانزیستور به عنوان خروجی به سایر مراحل
first order predicate logic PROLO بکار می رود
uncommitted logic array مشابه 10328
uncommitted logic array جدول محلهای حافظه در سیستم که خالی هستند یا اختصاص داده نشده اند
random logic design طرح منطقی تصادفی
integrated injection logic IIL
logic arithmetic unit واحد منطق و حساب
positive true logic یک سیستم منطقی که در ان ولتاژ کم بیانگر بیت صفر وولتاژ بالا بیان کننده بیت یک میباشد
single rail logic منطق تک خطی
direct coupled transistor logic سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
transistor transistor logic منطق TTL
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com