English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English Persian
long precision با دقت بالا
long precision دقت زیاد
Other Matches
precision عدد ذخیره شده در یک کلمه
precision تعداد ارقام یک عدد
precision استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
precision استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی عدد و ایجاد دقت بیشتر
precision بسیار دقیق بودن
precision رقم دقت
precision صراحت
precision دقت
precision درستی
precision صحت فرافت
precision دقیق
precision اندازه گیری دقیق
precision دقت تیر
triple precision با دقت سه برابر
precision adjustment تنظیم تیر دقیق
precision adjustment تنظیم دقیق تیر
single precision دقت یگانه
single precision دقت تک
single precision دقت واحد
single precision با دقت معمولی
short precision دقت کوتاه
triple precision دقت سه برابر
precision measurment سنجش دقیق
precision tools الات دقیق
arm of precision اسلحه دقیق
degree of precision درجه دقت
double precision دقت
double precision مضاعف
double precision دقت مضاعف
extended precision دقت توسعه یافته
multiple precision دقت چند برابر
short precision دقت کم
precision adjustment تنظیم دقیق
single precision تک دقتی
precision bore سوراخ کردن دقیق
precision levelling ترازیابی دقیق
precision casting ریخته گری دقیق
precision coefficient ضریب دقت
precision drill مته کردن دقیق
precision index نمایه دقت
precision lathe ماشین تراش دقیق
precision scale مقیاس دقیق
precision engineering مهندسی ابزار دقیق
precision fire تیر دقیق
precision engineering تکنیک ابزار دقیق
precision instrument سنجه دقیق
precision balance ترازوی دقیق
precision sweep روبش دقیق
precision tool ابزار دقیق
relative precision دقت نسبی
precision spirit level ترازوی دقیق
precision measuring equipment تجهیزات سنجش دقیق
finite precision numbers استفاده از تعداد بیتهای ثابت برای نمایش اعداد
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on. طولش نده (زود باش )
before long بزودی
at long last اخرالامر
it will not take long مدت زیادی نمیخواهد
as long as بشرطی که
as long as تا زمانیکه بمقدار زیاد
as long as بمدت طولانی
as long as ازوقتی که
as long as از زمانیکه
long little زنده باد
before long بهمین زودی
at long last بالاخره
at long last عاقبت
for long مدت زیادی
not long a مدتی نگذشته است
go long تلاش درپاس طولانی بجلو
it will not take long نخواهدکشید
long a مدت مدیدی بعد
long a مدتهاپس ازان
long a go مدتی پیش
long a go مدت زیادی پیش
so long as مادامی که بشرطی که
so long as تاوقتی که
so long خدا حافظ
it will not take long طولی
very long برد خیلی زیاد
very long شعاع عمل زیاد
long for اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
not long a چندوقت پیش
how long تاکی تاچه وقت چقدر
so long بامیددیدار
how long since is it? چند وقت پیش بوده است
how long since is it? چندوقت است
not long a go چندی پیش
not long a go همین تازگی ها
long course استخر 05 متر
long little پاینده باد
long- میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- :اشتیاق داشتن
long- دیر گذشته ازوقت
long- کشیده
long- مدید
long- طولانی طویل
long- دراز
long مدت زیاد
long- مناسب بودن
long- طی مسافت زیاد توپ
for long خیلی
to say so long to somebody با کسی خداحافظی کردن
long- مدت زیاد
I've known her at least as long as you have. آشنایی من با او [زن] کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او [زن] است.
How long will it take? چقدر طول می کشد؟
long- طولانی
long- بلند
long طولانی
come a long way <idiom> برنامه بزرگی ریختن
as long as <idiom> به شرط اینکه ،به این شرط که
See you again . So long. به امید دیدار
long کشیده
To wish (long) for something. آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
long مدید
long طولانی طویل
long- توپ بلند به اوت
get a long with you بروپی کارت
long دراز
long میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long دیر گذشته ازوقت
long on موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
long طی مسافت زیاد توپ
long off موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
long مناسب بودن
long بلند
long :اشتیاق داشتن
long توپ بلند به اوت
of long standing بادوام
long shot شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
long tom توپ دریایی دور رس یاساحلی
of long standing طولانی
of long duration مدید
long shot شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
long shot کسیکه درمسابقات
long shoreman گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
long shore وابسته بدریا کنار
long term طویل المدت
long sea دریایی که خیزابهای بزرگ ومنظم دارد
long shore کرانهای
of long duration دیرپای
long shunt شنت دراز
long windedness پرگویی
long windedness روده درازی
long wind طاقت زیاد دویدن
long suffering سختی کش
long wind دراز نفسی
long tongue پر حرفی
long tongue وراجی
long suffering بردباری رنجبری
long suffering زحمت کشی
long ton تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
long term دراز مدت
long term بلند مدت
long thrust وضعیت سخمه بلند
long ton تن بزرگ
long thrust سخمه بلند
long thrust تک نفوذی طولانی یادوردست
long tom تغار یا فرف مخصوص طلاشویی
long suffering زحمت کش
long suffering رنجبر
night long از سر شب تا بامداد
long sight دوربینی
long sight نظر دوررس
long sighted دوربین
of long continvance ماندگار
of long continvance دیرپای
not long ago چندی پیش
not long ago اخیرا
long sighted تیزبین
long sighted دوراندیش
long sightedness دوربینی
long sightedness دور اندیشی
long siht دور بینی
long siht نظردور رس
long splice پیوند بلند
long spot موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
long string خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
long suffering رنج کش
long tom درخت الواراسترالیایی
I will not detain you long. خیلی وقتتان را نمی گیرم.
How long will you be staying? چه مدت میخواهید بمانید؟
In the long run right will out. <proverb> یق بالاخره آشکار مى شود .
in the long run <idiom> آینده دور،درآخر
over the long run <idiom> درآخر
long shot <idiom> شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
long haul <idiom> مدت درازی بین کاری که ادامه داد
long haul <idiom> مسافت دراز یا سفرکردن
long face <idiom> افسرده وغمگین
all day long <idiom> تمام روز
How long were you away from Iran ? چه مدت درایران نبودید ؟
With a long face . با لب ؟ لوچه آویزان ( اشاره به ناکامی وعدم موفقیت )
He did not live long enough to … آنقدر عمر نکرد که ...
I had a long talk with him. با ایشان مفصلا" صحبت کردم
With a long face . با سبیل آویزان ( ناموفق وسر خورده )
What's taking so long? چرا اینقدر طول میکشد؟
How long does the crossing take? چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
How long does it take on foot? پیاده چقدر طول می کشد؟
I will not detain you long. خیلی وقتتون رو نمی گیرم.
long ball [شوت کردن بلند توپ] [فوتبال]
long term <adj.> بلند مدت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com