Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
long thrust
وضعیت سخمه بلند
long thrust
سخمه بلند
long thrust
تک نفوذی طولانی یادوردست
Other Matches
thrust
فرو کردن
thrust
تک ازمایشی
thrust
رانش
thrust
پیشرانه
thrust
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrust
فشار محوری
thrust
بار محوری ضربه
thrust
ضربت فشار
thrust
حمله
thrust
پرتاب کردن
thrust
انداختن
thrust
سوراخ کردن رخنه کردن در
thrust
بزوربازکردن
thrust
نیرو
thrust
فشار موتور نیروی پرتاب
thrust
زور
thrust
فشار
thrust
حمله کردن
thrust
چپاندن
axial thrust
بار محوری
axial thrust
فشار محوری
arm thrust
پرتاب دست
arch thrust
رانش کمان
arch thrust
رانش چفت
arch thrust
رانش قوس
thrust face
سطح تراست
center of thrust
امتداد اثر برایند تمام نیروهای جلوبرنده
cold thrust
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
to thrust oneself
مداخله
time thrust
ضد حمله شمیرباز
thrust of the arch
رانش قوس رانش قوس
thrust of the arch
فشار طاق
thrust line
خط حمله خط انجام تک
thrust line
خط تک نفوذی
thrust hardness
درجه سختی فشاری
thrust bolt
پیچ فشاری
thrust bearing
یاطاقان طولی
staight thrust
حمله ساده مستقیم
short thrust
نوعی سخمه کوتاه در جنگ سرنیزه
rocket thrust
تراست راکت
reverse thrust
تراست معکوس
line of thrust
خط فشار
lift thrust
نسبت برا به تراست
cross thrust
تراست ناخالص
cutting thrust
نیروی برش
cut and thrust
کشمکش دست بیقه
drilling thrust
فشار محوری مته کاری
end thrust
فشار محوری
extensor thrust
پرش انبساطی
heel thrust
فشار پاشنه پا در پیچیدن
net thrust
پیشرانه خالص
initial thrust
ضربه اصلی
initial thrust
نفوذ اولیه نفوذ اصلی
vectored thrust
تراست هدایت شونده
unsymmetric thrust
تراست نامتقارن
to thrust oneself
کردن فضولی کردن
residual thrust
تراست تولیدشده توسط موتورجت
thrust line
خط شروع حمله ناگهانی
static propeller thrust
تراستی که توسط یک ملخ تولید میشود
double thrust bearing
یاطاقان با فشار محوری دوبل
ball thrust bearing
یاطاقان طولی ساچمهای
cone thrust test
ازمایش فشار مخروط
counter thrust variation
واریاسیون پیاده رانده متقابل در دفاع هندی شاه شطرنج
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on.
طولش نده (زود باش )
rocket
[missile with thrust propulsion]
موشک
[پرتابه]
[پرتابه با پیشرانش عقب نشینی]
cylinder roller thrust bearing
یاطاقان غلطکی محوری
aerodynamic blockage thrust reverser
وسیلهای برای معکوس کردن نیروی جلوبر
double thrust ball bearing
بلبرینگ با فشار محوری دوبل
angular contact thrust ball bearing
بلبرینگ طولی محوری
long-
دیر گذشته ازوقت
long-
طولانی
long-
:اشتیاق داشتن
very long
شعاع عمل زیاد
long a
مدتهاپس ازان
very long
برد خیلی زیاد
it will not take long
طولی
it will not take long
نخواهدکشید
long-
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
how long since is it?
چندوقت است
long-
بلند
at long last
اخرالامر
long-
طی مسافت زیاد توپ
for long
مدت زیادی
for long
خیلی
get a long with you
بروپی کارت
go long
تلاش درپاس طولانی بجلو
long-
مناسب بودن
how long
تاکی تاچه وقت چقدر
how long since is it?
چند وقت پیش بوده است
it will not take long
مدت زیادی نمیخواهد
long-
کشیده
long
مناسب بودن
long
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
:اشتیاق داشتن
long
دیر گذشته ازوقت
long
کشیده
long course
استخر 05 متر
long
مدید
so long as
مادامی که بشرطی که
so long as
تاوقتی که
so long
بامیددیدار
so long
خدا حافظ
long
طولانی طویل
long
دراز
long
طی مسافت زیاد توپ
long
توپ بلند به اوت
long-
مدید
long-
طولانی طویل
long-
دراز
long
مدت زیاد
long
طولانی
not long a
چندوقت پیش
not long a
مدتی نگذشته است
long a go
مدتی پیش
long a go
مدت زیادی پیش
not long a go
چندی پیش
not long a go
همین تازگی ها
long
بلند
long-
توپ بلند به اوت
long-
مدت زیاد
at long last
عاقبت
as long as
از زمانیکه
long off
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
long little
پاینده باد
as long as
ازوقتی که
as long as
بمدت طولانی
to say so long to somebody
با کسی خداحافظی کردن
as long as
تا زمانیکه بمقدار زیاد
How long will it take?
چقدر طول می کشد؟
See you again . So long.
به امید دیدار
come a long way
<idiom>
برنامه بزرگی ریختن
long little
زنده باد
To wish (long) for something.
آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
as long as
<idiom>
به شرط اینکه ،به این شرط که
before long
بهمین زودی
before long
بزودی
as long as
بشرطی که
long a
مدت مدیدی بعد
I've known her at least as long as you have.
آشنایی من با او
[زن]
کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او
[زن]
است.
long for
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
at long last
بالاخره
long on
موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
long sightedness
دوربینی
long sighted
دوراندیش
long siht
دور بینی
long siht
نظردور رس
not long ago
اخیرا
long recoil
عقب نشینی طولانی
long sightedness
دور اندیشی
long splice
پیوند بلند
of long standing
بادوام
long spot
موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
long string
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
long suffering
رنج کش
long suffering
رنجبر
long suffering
زحمت کش
long suffering
سختی کش
of long standing
طولانی
long robe
صورت کشیده
of long duration
مدید
of long duration
دیرپای
of long continvance
ماندگار
of long continvance
دیرپای
not long ago
چندی پیش
long sighted
تیزبین
long sighted
دوربین
long windedness
روده درازی
long wind
طاقت زیاد دویدن
long wind
دراز نفسی
long tongue
پر حرفی
long shore
کرانهای
long tongue
وراجی
long ton
تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
long sea
دریایی که خیزابهای بزرگ ومنظم دارد
long tom
درخت الواراسترالیایی
long tom
تغار یا فرف مخصوص طلاشویی
long tom
توپ دریایی دور رس یاساحلی
long run
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
long run
دراز مدت
long windedness
پرگویی
long shore
وابسته بدریا کنار
long shoreman
گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
long sight
نظر دوررس
long sight
دوربینی
long shunt
شنت دراز
long shot
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
long robe
ردای بلند
long shot
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
long suffering
بردباری رنجبری
long suffering
زحمت کشی
long term
دراز مدت
long term
طویل المدت
long term
بلند مدت
night long
از سر شب تا بامداد
long shot
کسیکه درمسابقات
long run
بلند مدت
I will not detain you long.
خیلی وقتتان را نمی گیرم.
In the long run right will out.
<proverb>
یق بالاخره آشکار مى شود .
in the long run
<idiom>
آینده دور،درآخر
over the long run
<idiom>
درآخر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com