Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
look at the world through rose-colored glasses
<idiom>
خیلی مثبت بودن
Search result with all words
see the world (things) through rose-colored glasses
<idiom>
فقط خوبیهای یکچیز را دیدن
Other Matches
rose colored
گلی
rose colored
گلگون
topsy-turvy world
[upside-down world]
جهان سروته
[درهم وبرهم ]
[وارونه ]
the Classical World
[the Ancient World]
جهان باستانی
[تاریخ]
looking-glasses
ائینه
glasses
عینک
off colored
خل
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
colored
رنگی
colored
ملون
colored
نژادهای غیرسفید پوست
colored
رنگین
field glasses
عینک رزمی
bleeding glasses
شاخ رگزنی
field glasses
عینک صحرایی
scissors-glasses
عینک قیچی شکل
opera glasses
دوربین
sun glasses
عینک آفتابی
magnifying glasses
ذره بین
dark glasses
عینک آفتابی
To wear glasses.
عینک زدن
safety glasses
عینک ایمنی
he wears glasses
عینک زده است یادارد
to wear glasses
عینک گذاشتن یازدن
smoked glasses
عینک دودی
half-glasses
عینک یک چشمی
colored hearing
رنگین شنوی
colored smelling
رنگین بویی
colored crystal
بلور سنگین
colored glass
شیشه رنگی
colored pencil
مداد رنگی
olive-colored
<adj.>
رنگ زیتونی
colored wool
پشم رنگ شده
colored wool
پشم الوان
cream-colored wool
پشم شکری
[این نوع پشم مخلوطی از پشم سفید درجه یک با پشم های رنگی نیز بوده و جداسازی آن یا غیرممکن و یا دشوار می باشد. این اصطلاح به پشم زرد رنگ نیز اطلاق می شود.]
colored progressive matrices test
ازمون ماتریسهای مدرج رنگی
the rose
باد مبارک
the rose
حمره
under the rose
نهانی زیر جلی محرمانه در خفا
rose
گل سرخ
rose
رنگ گلی سرخ کردن
rose of may
نرگس سفید
the rose
بادسرخ
rose cheeked
گلچهره
rose cheeked
گلعذار
rose window
پنجره گرد که ارایش هایی بشکل گل دارد
rose water
گلاب زدن
rose water
لطیف احساساتی
the rose of tehran
زیباترین زن یادختردرتهران ملکه وجاهت تهران
rose water
لطافت
no rose without thorn
گل بیخارنچیده است کسی
rose chafer
سوسک علفخوار سوسک تغذیه کننده از گل سرخ
rose bush
گلبن
red rose
گل سرخ
red rose
گل سوری
rose bay
خر زهره
rose bay
گل معین التجاری
rose box
الک ته لوله پمپ خن ناو
tea rose
گل چای
rose bud
دخترزیبا غنچهای
rose bush
بته گل سرخ
rose bud
غنچه گل سرخ
rose colour
رنگ گلی
rose mallow
گل پنیرک
rose of jericho
کف مریم
rose red
رنگ سرخ
rose water
گلاب
rose red
گل سرخی
rose rash
بدل سرخک
rose of sharon
بامیه شامی
rose rash
کاذب
rose preserve
گل انگبین
rose preserve
گلفند
rose mallow
گل خطمی
rose lipped
دارای لبهای گلگون
rose coloured
گلی
rose coloured
گلگون
rose coloured
مبنی برخوش بینی
rose cut
دارای تراش فلامک
rose diamond
الماس فلامک
rose fever
تب بهاره
rose gall
برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
rose leaf
برگ گل
rose vinegar
خیسانده گل سرخ در سرکه
rose lipped
یاقوت لب
rose rash
سرخچه
rose hip
نوعیمیوهنارنجییاسرخرنگ
He rose against the regime.
بر ضد دولت قیام کرد
dog rose
نوعی از گل نسرین
damask rose
گل محمدی
corn rose
شقایق
corn rose
گل خشخاش
compass rose
شمال نما
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
compass rose
صفحه جهت یاب
china rose
خطمی مجلسی
There is no rose without thorn .
<proverb>
هیچ گلى بى خار نیست .
rose red
سرخ
as fair as a rose
<idiom>
مثل ماه
as fresh as a rose
<idiom>
مثل هلوی پوست کنده
cabbage rose
طرح گل رز کلمی که بیشتر بصورت گل های توپر و در نقشه های اروپایی و طرح گل فرنگ دیده می شود
European rose
طرح گل رز اروپایی
[که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
rose motif
نگاره گل رز
[در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
yellow rose
گل زرد
guelder rose
بداغ
monthly rose
خطمی درختی
wind rose
نمودار وضع هوا ومیزان وزش بادها وجهت انها
wind rose
شقایق اگرمون
mallow rose
گل خطمی
musk rose
گل مشکیجه
he rose from the ranks
از پایه سربازی باینجارسید از رتبه سربازی ترقی کرد
monthly rose
خطمی مجلسی
rose-coloured spectacles
عینک خوش بینی
The smoke rose straight up.
دود راست رفت بالا
life is not all rose culour
در زندگی نوش ونیش باهم است
crumpled rose leaf
چیزی که خوشی انسان رامنغض میکند
I planted the garden with rose – bushes .
درباغ بوته های گل سرخ کاشتم
to come up in the world
پیش رفتن
[در زندگی یا شغل]
to come up in the world
پیش قدم شدن
[در زندگی یا شغل]
out in the world
در دنیای آزاد
to come up in the world
موفق شدن
[در زندگی یا شغل]
the old world
نیم کره شرقی
the old world
نیم کره خاوری
the old world
جهان کهنه
the old world
بر قدیم
the next world
عقبی
the next world
عالم اینده
the whole world
سراسر جهان
the whole world
تمام دنیا
this world of ours
این جهان ما
world old
بسیارقدیمی یاکهنه
for all the world
<idiom>
بهر قیمتی
the whole world
همه دنیا تمامی جهان
for the world
<idiom>
تحت تاثیر هرشرایطی ،تحت هر شرایطی
upon my world
بشرافتم سوگند
to world one's way
کرم واره راه خود را بازکردن
to the world
بکلی
to the world
پاک
in a world of one's own
<idiom>
مشکل عمیق داشتن
not for the world
<idiom>
دراعضای هیچ پولی
see the world
<idiom>
سیر آفاق و انفس کردن
out of this world
<idiom>
شگفت انگیز
see the world
<idiom>
جهانگردی کردن
world came that
خبر رسید که
all the world knows
میدانند
Third World
جهان سوم
New World
نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا
i take you at your world
قول شما را سند قرار میدهم
i take your world for it
قول شما را سند میدانم
in one world
خلاصه
in one world
خلاصه اینکه مختصرا
first world
کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی
first world
واقع دراروپای غربی
first world
جهان اول
first world
استرالیا زلاندنو وژاپن
all the world knows
همه
all over the world
در تمامی دنیا
he knows the world
جهاندیده است
all over the world
در همه جای جهان
all the world knows
همه کس میداند
he knows the world
ازموده است
all over the world
در سراسر جهان
all the world over
در سراسر جهان
first world
امریکای شمالی
for all the world
عینا`
the next world
جهان اینده
world
دنیا
world
جهان
old world
دنیای قدیم
second world
جهان دوم . کشورهای پیشرفته اقتصادی سوسیالیستی را جهان دوم نامند
for all the world
به عینه
for all the world like
کاملا` شبیه
for all the world
بی کم و زیاد
the new world
تازه
world
گیتی
world
میدهد
world
عالم روزگار
world
کیهان
He is unique in the world.
توی دنیا تک است
real world
دنیایحقیقی
world war ii
جنگ جهانی دوم
dead to the world
<idiom>
زود به خواب رفتن
The seven wonders of the world.
هفت عجایب گیتی
Second World War
جنگجهانیدوم
world-famous
دارایشهرتجهانی
creator the world
جهان افرین
world creating
جهان افرین
world is one's oyster
<idiom>
هرکس هرچیزی را میتواند بدست بیاورد
the developed world
جهان توسعه یافته
[پیشرفته]
world war
جنگ جهانی
creator of the world
جهان آفرین
to be on top of the world
تو آسمون ها بودن
[نشان دهنده خوشحالی]
world war
جنگ بین المللی
world war
جنگ جهانگیر
world wars
جنگ جهانی
The world is your oyster!
<proverb>
دنیا مال تو است. هر فرصتی در دسترس است!
world-class
در سطح جهانی
world class
در سطح جهانی
world-weary
بیزارازجهان بیزاراززندگی خسته از زندگی
world weary
بیزارازجهان بیزاراززندگی خسته از زندگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com