English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
low level programming language زبان برنامه نویسی سطح پایین
Search result with all words
high level programming language زبان برنامه نویسی سطح بالا
Other Matches
programming language زبان برنامه نویسی
object language programming برنامه نویسی به یک زبان ماشین قابل اجرا در یک کامپیوتر بخصوص
turning programming language زبان برنامه نویسی تورینگ
special purpose programming language زبان برنامه نویسی تک منظوره
object oriented programming language زبان برنامه نویسی موضوعی
low level language زبان سطح پایین
high level language زبان سطح بالا
programming نوشتن داده در وسیله PROM
programming نوشتن برنامه برای کمپیوترها
programming GOLORP
programming برنامه نویسی کامپیوتر
programming برنامه ریزی
programming نرم افزاری که به کاربر امکان نوشتن مجموعه دستورات مشخص برای کاری را میدهد که بعداگ به قالبی ترجمه میشود که توسط کامپیوتر قابل فهم است
programming قوانینی که برنامه باید به آنها تبدیل شود تا کد سازگار ایجاد شود
programming برنامه نویسی
quantitative programming برنامه ریزی کمی
programming aids ادوات برنامه نویسی
multi programming سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
programming aids کمک برنامه نویسی
modular programming برنامه نویسی پیمانهای برنامه نویسی واحدی
modular programming برنامه نویسی پیمانهای
structured programming برنامه نویسی ساخت یافته
programming librarian بایگان برنامه نویسی
programming methods روشهای برنامه ریزی
programming specification مستند مفصل قدمهای دقیق برنامه نویسی
programming statement حکم برنامه نویسی
programming team تیم برنامه نویسی
quadratic programming برنامه ریزی غیرخطی
quadratic programming تابع هدف درجه دوم است
mathematical programming برنامه نویسی ریاضی
symbolic programming برنامه نویسی سمبلیک
dynamic programming برنامه نویسی پویا
integer programming برنامه سازی صحیح
integer programming برنامه ریزی عدد صحیح
top down programming برنامه سازی از بالا به پایین
computer programming برنامه نویسی کامپیوتری
concurrent programming برنامه نویسی همزمان
conventional programming برنامه نویسی قراردادی
conversational programming برنامه سازی محاورهای
goal programming برنامه ریزی ارمانی
functional programming برنامه نویسی تابعی
defensive programming برنامه نویسی تدافعی
discrete programming برنامه سازی گسسته
elegant programming نوشتن برنامه ساخت یافته با استفاده از کمترین تعداد دستور است
interactive programming برنامه سازی فعل و انفعالی
bottom up programming ترکیب دستورات سطح پایین به دستور سطح بالا
dynamic programming برنامه ریزی پویا
logic programming برنامه نویسی منطقی
application programming برنامه نویسی کاربردی
linear programming برنامه نویسی خطی
linear programming برنامه ریزی خطی
linear programming برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
optimum programming برنامه نویسی بهینه
structured programming برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
automatic programming روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
automatic programming برنامه نویسی اتوماتیک
system programming برنامه نویسی سیستم
systems programming برنامه نویسی سیستم
dynamic programming برنامه سازی پویا
programming linguistics زبان شناسی برنامه نویسی
nonlinear programming برنامه ریزی غیر خطی
non numeric programming برنامه ریزی غیر عددی
optimm programming برنامه نویسی بهینه
planning programming budgetting system
object oriented programming برنامه نویسی مقصود گرا
planning programming budgetting نظام برنامه ریزی بودجه برنامهای
certificate in computer programming CCP
ego loss programming تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
input output programming system سیستم برنامه سازی ورودی- خروجی
mail application programming interface که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند
mail application programming interface مجموعه استانداردها
pl. language زبان پی ال وان
language زبان در سیستم هدایت پایگاه داده ها که امکان میدهد در پایگاه داده ها به راحتی جستجو شود و پرسش شود
language نرم افزاری که به کاربر امکان وارد کردن برنامه به زبان خاص و سپس اجرای آن میدهد
language زبان اصلی که برنامه با آن نوشته میشود تا توسط کامپیوتر پردازش شود
I am here for a language course من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
language برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
language مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
language زبان
language زبان برنامه نویسی ساخته شده از توابع برای کارهای مختلف که توسط مجموعه دستوراتی فراخوانی میشود
language در زمان اجرا
language ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس
language تبدیل و اجرا میکند
language برنامهای که به عنوان مترجم
language زبان برنامه نویسی که حاوی دستورات کد دولویی است و مستقیما توسط CPU قابل فهم است
language زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
language هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
language زبان
language لسان
for a language course برای یک دوره زبان
language کلام
language زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
language دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند
language زبان برنامه نویسی که از نشانه هایی استفاده میکند تا دستورات ای که باید به کد ماشین تبدیل شوند را کد کند
language استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
language سخنگویی تکلم
second language زباندوم
language سیستم کلمات و نشانه ها که امکان ارتباط با کامپیوترها را فراهم میکند.
language بصورت لسانی بیان کردن
language قالب و فرمت دستورات و داده ها در یک زبان مشخص
first language زبانیکهازهمهبهآنبیشترتسلطدارید
language master زبان اموز
language master اموزگار زبان
knowledge of a language دانستن زبانی
indecent language سخن زشت
indecent language سخن ناشایسته
to fix a language زبانی که ازتغییریارشدبازداشتن
tone language زبانهای اهنگی
indelicate language سخن خارج از نزاکت
parliamentary language اصطلاخات پارلمانی
indelicate language سخن زشت
graphic language زبان نگارهای
foul language فحش
formmal language زبان صوری
formal language زبان صوری
language laboratories آزمایشگاه زبان
language laboratory آزمایشگاه زبان
fabricated language زبان ساختگی
extensible language زبان توسعه پذیر
enquiry language زبان پرس و جو
original language زبان اصلی
foul language دشنام
written language زبان نوشتاری
universal language زبان فراگیر
human language زبان بشری
host language زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
use bad language فحش دادن
use foul language فحاشی کردن
halophrastic language زبان تک واژهای
grss language زبان جی پی اس اس
intelligent language زبان هوشمند
native language زبان اختصاصی
publication language زبان نشری
publication language زبان انتشارات
object language زبان مقصد
maternal language زبان مادری
objective language زبان مقصود
quary language زبان پرس و جو
machine language زبان ماشین
query language زبان پرس و جو
redundant language سخن زائد یازیادی حشووزوائد
object language زبان مقصود
native language زبان طبیعی
mechanical language زبان ماشینی
native language زبان بومی
program language زبان برنامه
mute language زبان بیزبانی
mute language زبان حال
musical language زبان موسیقی
program language زبان برنامه نویسی
natural language زبان طبیعی
procedural language زبان رویهای
mnemonic language زبان یادمان
non procedural language زبان برنامه سازی که دستورات را پشت سرهم اجرا نمیکند و نه توابع فراخوان را
non procedural language بلکه یک مجموعه قواعدی وضع میکند که اعمال می شوند
official language زبان رسمی
rpg language زبان ار پی جی
reference language زبان مرجع
syntax language زبان تشریح نحو
target language زبان هدف
target language زبان مقصود
technical language زبان فنی
technical language زبان تخصصی
the persian language زبان فارسی
the turkish language زبان ترکی
language translator مترجم زبان
language subset زیر مجموعه زبان
language processor پردازشگر زبان
symbolic language زبان نمادی
standard language زبان متعارف
parliamentary language زبان مجلسی
semitic language زبان سامی
simscript language زبان سیمسکریپت
simula language زبان سیمیولا
simulation language زبان شبیه سازی
snobol language زبان اسنوبول
source language زبان منبع
source language 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
pascal language زبان پاسکال
lisp language زبان لیسپ
source language زبان اصلی
parliamentary language زبان مودبانه
language processor زبان پرداز
algebraic language زبان جبری
common language زبان مشترک
common language زبان عمومی
commerical language زبان تجاری
command language زبان دستوری
command language زبان فرمان
command language زبان فرماندهی
comit language زبان کامیت
basic language زبان بیسیک
compile language زبان کامپایل
compiler language زبان همگردانی
A crash language course . دوره فشرده آموزش زبان
It is better to know each others mind than to know each others language. <proverb> همدلى از همزبانى بهتر است .
to pick up a language. <idiom> زبانی را مثل آب خوردن یاد گرفتن. [از روش های غیر رسمی مثل گوش کردن به حرف بومی های آن زبان]
a dead language <idiom> زبان مرده و منقرض شده [زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
conversational language زبان محاورهای
computer language زبان کامپیوتر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com