Dictiornary-Farsi | lower lateral lobe | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 172 (9 milliseconds)

English	Persian
lower lateral lobe	پهنبزگتحتانیجانبی


Other Matches

upper lateral lobe	پهنبرگکناریفوقانی
lower lobe	نرمهششزیرین
lower lateral sinus	روزنهتحتانیجانبی
lobe	قطعه
lobe	اویز بخش پهن وگردی که بچیزی اویخته یا پیش امده باشد لخته
lobe	بخشی از عضله یا مغز
lobe	گوشه
lobe	نرمه
lobe	لب
lobe	دایره سازی
lobe	یکی از دو یا چهار جزء تشکیل دهنده پرتو رادار جهت یاب ازانتن مجهز به بازتابنده
lobe switching	کلید زنی انتن
frontal lobe	قطعه پیشانی
temporal lobe	قطعه گیجگاهی
frontal lobe	لب قدامی مغز
lobe of the car	نرمه گوش
middle lobe	نرمهششمیانی
terminal lobe	برگهگوشتیانتهایی
upper lobe	نرمهششزیرین
parietal lobe	قطعه اهیانهای
occipital lobe	قطعه پس سری
seed lobe	لپه
frontal lobe	قسمت قدامی دونیمکره مخ
frontal lobe syndrome	نشانگان قطعه پیشانی
lateral	در عرض
lateral	افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
lateral tell	سبقت عرضی
lateral tell	پیشگیری هواپیما در حرکت عرضی
lateral	فرعی
lateral	عرضی
lateral	جنبی جناحی
lateral	پهلویی
lateral	جانبی
lateral	افقی
lateral	واقع درخط افقی
lateral	جنبی
lateral support	تکیه گاه کناری
lateral support	تکیه گاه جانبی
lateral strain	تغییر شکل نسبی جانبی
lateral stability	پایداری عرضی
lateral spread	اتش درو در عرض
lateral shifts	تغییرات عرضی
lateral shifts	تغییرات جانبی
lateral route	جاده هایی که به موازات خط لجمن قرارداشته باشند
lateral surface	سطح جانبی
lateral meniscus	منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
lateral bar	دستهجانبی
lateral groove	شیارجانبی
lateral shifts	حرکت جانبی
lateral incisor	شیبکناری
lateral line	خطپهلویی
lateral mark	علامتکناری
lateral moraine	منبعیخکناری
lateral yield	له شدگی جانبی
lateral thinking	حلمشکلیباکمکگرفتنازقوهتخیل
lateral route	جاده عرضی
lateral raise	تمرین تقویت عضلههای پشت و شانه با دنبل
lateral pressure	فشار جانبی
lateral buckling	کمانکش جانبی
lateral control	کنترل جانبی
lateral control	کنترل در عرض جبهه
lateral dispersion	پراکندگی جانبی
lateral dominance	برتری جانبی
lateral fissure	شیار جانبی
lateral flexion	خم شدن به پهلو
lateral forces	نیروهای عرضی
lateral gain	پوشش جانبی زمین درعکاسی هوایی
lateral inversion	معکوس جانبی
lateral load	بار جانبی
lateral pass	پاس توپ فوتبال از پهلو
lateral semicircular canal	کانالنیمدایرهجانبی
lateral-adjustment lever	سطح تنظیم جانبی
lateral rectus muscle	ماهیچهرکتئوسکناری
lateral condyle of femur	مهرهاستخوانجانبیران
lateral filing cabinet	محفظهفایلهایجانبی
upper lateral sinus	دریچهکناریفوقانی
lateral and sway bracing	حرکات جانبی و نوسانی
lateral deflection of beam	تغییر شکل فرعی یا جانبی تیر
lateral magnifying power	درشت نمایی جانبی
lateral water hazard	مانع برکهای به موازات مسیر گوی گلف
lateral cutaneous femoral nerve	عصبکوتانئوسراستکناری
lower	اخم کردن
lower	پایین
lower	ضعیف کردن
lower	پایین اوردن لوله
lower	پایین دادن لوله
lower most	اسفل
lower most	پایین ترین
lower	هوای گرفته وابری
lower	:اخم
Lower third	قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
lower	کاستن از
lower	تنزل دادن
lower	فروکش کردن
lower	: پایین اوردن تخفیف دادن
lower	خفیف کردن
lower	پست تر
lower	پایین تر
lower most	پایین تر
lower most	خیلی پست تر
lower	عبوس ترشرویی
lower class	طبقه پایین
lower bound	کران پایین
lower classes	طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower classes	طبقه پایین
lower class	طبقه پست وپایین اجتماع
lower shell	قشرتحتانی
lower mandible	آروارهتحتانی
lower court	محکمه تالی
lower lip	لبهتحتانی
lower level	سطحپائینی
lower courts	محاکم ابتدایی
lower courts	محاکم تالی
lower gate	دروازهپائینی
lower class	طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
At lower levels.	در سطوح پایین تر
lower case	حروف کوچک
lower boom	بوم میانی
lower class	سطح پایین [اجتماع]
lower class	بی کلاس [در جامعه]
lower class	طبقه محروم
lower class	طبقه اجتماعی کم درآمد
lower class	طبقه پایین جامعه
lower class	طبقه سوم [اجتماع]
lower class	طبقه عوام
lower boom	تیرک میانی
To decrease. To lower.	پایین رفتن ( تنزل وکاهش )
lower eyelid	پلکپائین
lower egypt	مصر پایینی
lower limit	حد پائینی
lower limit	حد تحتانی
lower floor	طبقه تحتانی
lower floor	اشکوب زیرین
lower fungus	قارچ بدون کلاهک هاگ
the lower regions	دوزخ
the lower regions	جهان مردگان
the lower world	جهان پایین
the lower world	جهان مردگان عالم اسوات
lower limit	حد پایینی
lower egypt	مصر سفلی
lower limit	کران پایین
lower limit	حد پایین
lower chord	قوستحتانی
lower mast	دکل پایین
lower criticism	انتقاد نسبت به مندرجات متن کتاب مقدس
lower cheek	قسمتانتهاییمیله
lower bowl	حبابتحتانی
lower threshold	استانه پایین
lower bar	میلهپایینی
lower deck	پل پایینی
lower water datum	معدل پس رفت اب دریا
lower low water	پایین ترین پست رفت اب دریا
lower limit [of the integral]	کرانه پائین [انتگرال] [ریاضی]
main lower topsail	بالاترینبادباناصلیتحتانی
lower flammability limit	حد پایینی اشتعال پذیری
lower support screw	پیچحافظپایینی
lower sphere clamp	گیرهپایینیگوی
lower blade guard	حافظتیغهپایینی
lower girdle facet (1 6)	احاطهکننده61تراشهپائینی
lower branch of meridian	نصف النهار زیرین
lower high water	پایین ترین پیشرفت اب دریا
lower level management	مدیریت سطح پایین
lower gill arch	قوستحتانیدستگاهتنفس
lower triangular matrix	ماتریس پایین مثلثی [ریاضی]
lower fore topsail	بالاترینقسمتبادبانچهارگوش
lower guard retracting lever	سطحانقباضحافظتحتانی
crankcase bottom o.lower half	قسمت تحتانی محفظه لنگ کف کارتر
lower fore topgallant sail	بادبانتحتانیجلویدکلکشتی
main lower topgallant sail	بادبانبالایدکلاصلیتحتانی
To belittle one self . To make oneself cheap . To lower oneself .	خود را کوچک کردن (سبک حقیر پست )
greatest lower bound [glb, GLB]	بزرگترین کران بالا [ریاضی]