Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
lower triangular matrix	ماتریس پایین مثلثی [ریاضی]
Other Matches
triangular matrix	ماتریس مثلثی [ریاضی]
triangular matrix	ماتریس مثلثی
upper triangular matrix	ماتریس بالا مثلثی [ریاضی]
triangular	بشکل مثلث
triangular	سه گوشه دارای سه زاویه
triangular	مثلثی
triangular	سه گوشی
triangular	سه گوش
triangular	مثلث
triangular fossa	حفرهمثلثی
triangular conflict	تعارض سه وجهی
triangular body	بدنهمثلثی
triangular pass	پاس مثلثی
triangular meet	مسابقه دو و میدانی بین سه تیم
triangular set square	گونیای رسم کشی
triangular set square	گونیای نقشه کشی
triangular brass bead	مثلث برنج
gravity dam of triangular section	سد وزنی با نیمرخ مثلثی
lower	هوای گرفته وابری
lower	عبوس ترشرویی
lower	خفیف کردن
lower	:اخم
lower	پست تر
lower most	پایین ترین
lower	اخم کردن
lower	ضعیف کردن
lower	پایین اوردن لوله
lower	پایین دادن لوله
lower most	پایین تر
lower most	خیلی پست تر
lower most	اسفل
lower	پایین تر
lower	فروکش کردن
lower	تنزل دادن
lower	کاستن از
Lower third	قسمت پائین صفحه تلویزیون [برای نوشته و عکسهای ضمیمه]
lower	: پایین اوردن تخفیف دادن
lower	پایین
lower courts	محاکم تالی
lower courts	محاکم ابتدایی
lower court	محکمه تالی
lower bound	کران پایین
lower boom	تیرک میانی
lower class	بی کلاس [در جامعه]
the lower regions	دوزخ
the lower regions	جهان مردگان
the lower world	جهان پایین
the lower world	جهان مردگان عالم اسوات
lower class	طبقه عوام
lower class	طبقه محروم
lower class	طبقه اجتماعی کم درآمد
lower criticism	انتقاد نسبت به مندرجات متن کتاب مقدس
lower deck	پل پایینی
lower egypt	مصر سفلی
lower boom	بوم میانی
lower mast	دکل پایین
lower limit	حد پایین
lower limit	کران پایین
lower limit	حد پائینی
lower limit	حد تحتانی
lower limit	حد پایینی
lower threshold	استانه پایین
lower class	سطح پایین [اجتماع]
lower fungus	قارچ بدون کلاهک هاگ
lower floor	اشکوب زیرین
lower floor	طبقه تحتانی
lower egypt	مصر پایینی
lower class	طبقه پایین جامعه
lower class	طبقه سوم [اجتماع]
lower lip	لبهتحتانی
lower lobe	نرمهششزیرین
lower class	طبقه پست وپایین اجتماع
lower shell	قشرتحتانی
At lower levels.	در سطوح پایین تر
To decrease. To lower.	پایین رفتن ( تنزل وکاهش )
lower class	طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower case	حروف کوچک
lower class	طبقه پایین
lower classes	طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
lower level	سطحپائینی
lower classes	طبقه پایین
lower chord	قوستحتانی
lower cheek	قسمتانتهاییمیله
lower mandible	آروارهتحتانی
lower gate	دروازهپائینی
lower bowl	حبابتحتانی
lower bar	میلهپایینی
lower eyelid	پلکپائین
lower blade guard	حافظتیغهپایینی
lower limit [of the integral]	کرانه پائین [انتگرال] [ریاضی]
main lower topsail	بالاترینبادباناصلیتحتانی
lower lateral sinus	روزنهتحتانیجانبی
lower girdle facet (1 6)	احاطهکننده61تراشهپائینی
lower gill arch	قوستحتانیدستگاهتنفس
lower high water	پایین ترین پیشرفت اب دریا
lower water datum	معدل پس رفت اب دریا
lower fore topsail	بالاترینقسمتبادبانچهارگوش
lower sphere clamp	گیرهپایینیگوی
lower support screw	پیچحافظپایینی
lower lateral lobe	پهنبزگتحتانیجانبی
lower low water	پایین ترین پست رفت اب دریا
lower level management	مدیریت سطح پایین
lower flammability limit	حد پایینی اشتعال پذیری
lower branch of meridian	نصف النهار زیرین
main lower topgallant sail	بادبانبالایدکلاصلیتحتانی
lower guard retracting lever	سطحانقباضحافظتحتانی
lower fore topgallant sail	بادبانتحتانیجلویدکلکشتی
crankcase bottom o.lower half	قسمت تحتانی محفظه لنگ کف کارتر
matrix	جابجایی سط ر و ستون در آرایه
matrix	زمینه ملاط
matrix	روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند
matrix	الگوی نقاط که یک حرف را نشان می دهند
matrix	چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix	زهدان
z matrix	ماتریس "زد"
y matrix	ماتریس ایگرگ
matrix	الگوی نقاط که یک حرف را روی صفحه نمایش یا matrix-dot یا چاپگر لیزری نشان میدهد
matrix	ماتریس [ریاضی]
matrix	آرایه داده ها یا اعداد به صورت سط ر و ستون
matrix	ماتریس
matrix	شبکه
matrix	ماترس
matrix	جای پیدایش ماتریس
matrix	قالب
matrix	آرایه اتصالات بین دروازههای منط قی که تولید تعدادی تابع منط قی ممکن میکند
matrix	بچه دان موطن
matrix	رحم
matrix	جدول اعداد
matrix multiplication	ضرب ماتریس [ریاضی]
nail matrix	جایگاهناخن
correlation matrix	ماتریس همبستگی
diagonal matrix	ماتریس قطری
matrix storage	انباره ماتریسی
diagonal matrix	ماتریسی که همه اجزای ان به جز اجزای قطر اصلی صفر باشد
boolean matrix	ماتریس بولی
black matrix	صفحه تصویر CRT که نقاط فسفری اطراف رنگ سیاه هستند تا شدت را بیشتر کنند
belief value matrix	شبکه باورها و ارزشها
core matrix	ماتریس چنبرهای
adjunct matrix	ماتریس الحاقی [ریاضی]
Jacobi matrix	ماتریس ژاکوبی [ریاضی]
square matrix	ماتریس مربعی [ریاضی]
invertible matrix	ماتریس وارون [ریاضی]
identity matrix	ماتریس همانی [ریاضی]
unit matrix	ماتریس همانی [ریاضی]
the transpose of a matrix	ترانهاده یک ماتریس [ریاضی]
adjoint matrix	ماتریس الحاقی [ریاضی]
matrix or matrices	قرارگاه گوهر
matrix or matrices	قالب
matrix or matrices	بچه دان
residual matrix	ماتریس مازاد
semidefinite matrix	ماتریس نیمه معین
singular matrix	ماتریس منفرد
singular matrix	ماتریس ویژه
singular matrix	ماتریس غیر عادی
singular matrix	ماتریس تکین
matrix or matrices	شکم
square matrix	ماتریس مربع
square matrix	ماتریس مربعی
payoff matrix	ماتریس بازدهی در تئوری بازیها
matrix or matrices	کالبد
matrix or matrices	تخمدان
nonsingular matrix	ماتریس غیر منفرد
nonsingular matrix	ماتریس ناویژه
nonsingular matrix	ماتریس عادی
nonsingular matrix	ماتریس ناتکین
null matrix	ماتریس تهی
null matrix	ماتریس صفر
order of matrix	مرتبه ماتریس
matrix printer	چاپگر ماتریسی
symmetric matrix	ماتریس متقارن
leontief matrix	اجزاء ماتریس لئونتیف در قطراصلی اعداد مثبت و سایراجزاء ان اعداد منفی یا صفرهستند .
leontief matrix	ماتریس لئونتیف
unit matrix	ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
matrix mechnics	مکانیک ماتریسی
singular matrix	ماتریش ویژه
matrix algebra	جبر ماتریس
identity matrix	ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
identity matrix	ماتریس واحد
factor matrix	ماتریس عاملی
dot matrix	روش شکل دادن به حروف با استفاده ازنقاط درون ماتریسهای مستط یلی
matrix notation	نمایش ماتریسی
unit matrix	ماتریس واحد
impedance matrix	ماتریس امپدانس
lattice matrix	ماتریس
invert matrix	ماتریس معکوس
transpose matrix	ماتریس برگردان
transpose matrix	ماتریس که جای سطر و ستون ان عوض شده باشد
inverse matrix	ماتریس عکس
minor of matrix	کهاد ماتریس
incidence matrix	ماتریس تلاقی
matrix or matrices	رحم
matrix or matrices	زهدان
impedance matrix	ماتریس مقاومت فاهری
dot matrix	ماتریس نقطهای
multivariable multimethod matrix	ماتریس چند متغیری- چندروشی
matrix isolation spectroscopy	طیف بینی مجزا شده درماتریس
magnetic matrix memory	حافظه ماتریس مغناطیسی
dot matrix character	کاراکتر ماتریس نقطهای
wire matrix printer	یک چاپگر برخوردی که علائم ماتریس نقطهای را در هربار علامت با فشردن انتهای سیم معینی بر روی نوارمرکبی و کاغذ چاپ میکند چاپگر ماتریسی سیمی
dot matrix printers	چاپگر یا ماتریس نقطهای

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com