English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 156 (2 milliseconds)
English Persian
lucky star <idiom> ستاره بخت واقبال
Other Matches
lucky خوش قدم
lucky بختیار
lucky خوش اقبال
lucky خوش یمن
Lucky you! <idiom> چه خوش شانسی!
Lucky you! <idiom> خوش به حالت!
happy go lucky الله بختی
Third time lucky. با سه نشه ،بازی نشه
happy-go-lucky دل بدریا زدن
happy go lucky اسان گذران بیمار
lucky dips رجوع شود به bag grab
lucky dip رجوع شود به bag grab
to cut one's lucky رخت بربستن
happy go lucky برحسب تصادف لاقید
to cut one's lucky کوچیدن گریختن
to cut one's lucky اردو برچیدن
happy go lucky لا ابالی
to cut one's lucky اردوبهم زدن
Today is my lucky day. امروز روز خوش بیاری من است
How come you remembered me ? What lucky chance brings you here چه شد که یادی از ماکردی ؟
Consider yourself lucky [fortunate] (that) you weren't on the train at that time. شما باید خودتان را خوش شانس [خوشبخت] در نظر بگیرید [که] در آن زمان در قطار نبودید.
Good for you. Lucky you. There are only two possibilities(alternatives)In any event(case). At any rate. درهر حال
star ستاره
two star دوستارهای
two star سرلشکر
two star دریا دار
co-star همبازیگر
co-star همبازی
star نوعی قایق دونفره
star باستاره زینت کردن
star نجم
five star افسر پنج ستارهای
star کوکب
co-star همبازیگری کردن
star نشان ستاره اختر
co-star نقش مشترک داشتن
star انجم
all-star تیم تمام ستاره
all star تیم تمام ستاره
star ستاره نمایش وسینماشدن درخشیدن
d. star ستاره جفتی
star spangled مزین به ستاره
star sapphire یاقوت کبود درخشان
star thistle قنطوریون ستارهای گل توری
star crossed بدشانس
star crossed دارای ستاره نحس
star spangled ستاره نشان
star shell گلوله نورافشان
star shell گلوله منور
star program بدون خطا اجرا شود
star program برنامه کامل
star grass هر نوع گیاه گل ستارهای
star of bethlehem ستاره بیت اللحم
star network شبکه ستارهای
star handle دستگیره گردان
star globe ستاره یاب کروی
star finder ستاره یاب
star drag وسیله کشیدن نخ روی قرقره ماهیگیری
star of bethlehem عیسی
star turn ستاره یا شخصیت برجسته جماعت
star turn موضوع مهم وقابل توجه
star diagonal ستارهمورب
star facet (8) تراشستارهای
film star ستارهیکفیلم- سوپراستار
rising star آیندهدار باآتیه
star sign علامتزودیاک
star-studded فیلمیااجرائیکهستارههایزیادیدرآنبازیمیکنند
the north star ستاره قطبی یا شمالی
Lesghi star ستاره لسگی [این طرح را ستاره شاهسون نیز می نامند و در فرش های ترکیه و قفقاز و ایران بکار می رود. خود طرح از یک ستاره هشت وجهی با چهار فلش به سمت داخل تشکیل می گردد.]
Star Wars جنگ فضایی
word star یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
star circuit مدار ستارهای
star voltage ولتاژ ستاره
star washer واشر ستاره ای
star anise بادیان ختایی
star bit بیت ستاره
star catalogue فهرست ستارگان
star chamber دادگاه عالی مدنی وجنایی
star chamber جابرانه وسری
star chart نقشه ستارگان
star design طرح ستاره ای شکل [این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
star connection اتصال ستاره
shooting star شهاب ثاقب
cascaded star روش گره ها در شبکه با توپولوژی ستاره با بیش از یک hub که در صورت مشکل پشتیبانی از آن ایجاد میکند
day star خورشید
dog star ستاره شعرای یمانی ستاره کاروان کش
double star دوتایی
double star دوگانه
double star ستاره مزدوج ستاره دوتایی ستاره دوگانه
dwarf star ستاره کوتوله
Energy Star استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
evening star ناهید
evening star زهره
evening star برجیس
evening star مشتری
evening star عطارد
evening star ستاره شامگاهی
campaign star نشان جنگی ستاره
blazing star هرچیزی که موردتوجه دیگران باشد
shooting star ستاره ثاقب
shooting star تیرشهاب
Pole Star Polaris
Pole Star ستاره قطبی
Pole Star جدی
falling star شهاب
falling star ثاقب
falling star تیرشهاب
falling star حجر سماوی
falling star تیر شهاب
falling star شخانه
binary star دوتایی
binary star ستاره دوگانه ستاره دوتایی ستاره مزدوج
blazing star ستاره دنباله دار
fixed star ستاره ثابت
star nebula سحابی ستارهای
neutron star ستاره نوترونی
north star ستاره قطبی
north star ستاره شمالی
north star جدی
proto star پیش ستاره
pulsating star ستاره ضربان دار
pulsating star ستاره تپنده
star connection اتصال ستارهای
radio star اختر رادیو
silver star نشان ستاره نقره یا عالیترین نشان خدمتی
star cloud ابری ستارهای
star cloud سحابی ستارهای
star nebula ابری ستارهای
multiple star ستاره چندگانه
moring star ستاره صبح ناهید
moring star ستاره بامداد
interconnected star اتصال زیگزاگی
moring star شباهنگ
day star ستاره بامداد
moring star زهره
morning star ستاره صبح
morning star زهره
morning star ستاره بامدادی
fixed star ثوابت
gaint star ستاره غول
giant star ستاره بزرگ و درخشان
jet star نوعی هواپیمای کوچک حمل ونقل چهار موتوره جت
star delta switch کلید ستاره مثلث
Guernsey Star-of-Bethlehem سیر ناپل
heliacal setting of a star افول نمودارستاره پیش ازخورشید
hitch one's wagon to a star <idiom> دنبال هدف رفتن
bronze star medal مدال ستاره برنز
bronze service star نشان خدمت برنزی
born under an unlucky star بد اختر
open star cluster خوشه باز ستارهای
star network topology شبکهای از چندین ماشین که هر گره آن به hub مرکزی وصل است
heliacal rising of a star طلوع نمودارستاره پیش ازخورشید
He has not a single star in all the seven skies. <proverb> یک ستاره در هفت آسمان ندارد.
The box office star of 1980. پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
section of a follicle: star anise قسمتهایمختلفبرگه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com