English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English Persian
luxury goods کالاهای تشریفاتی
luxury goods کالاهای تجملی
Search result with all words
semi luxury goods کالاهای نیمه تجملی
Other Matches
luxury خوش گذرانی
luxury تجمل عیاشی عیش
luxury نعمت
in th lap of luxury <idiom> در ناز و نعمت
to live in luxury خوش گذرانی کردن
luxury good تجملی
luxury spending مخارج تجملی
to live in luxury درنعمت زیستن
to live in luxury با تجمل زندگی کردن
luxury good کالای لوکس
His new luxury mansion is a dar cry from the one bedroom cottage he lived in as a child. عمارت لوکس جدیدش کجا و کلبه یک خوابه ای که کودکی اش را در آن به سر برد کجا.
get the goods on someone <idiom> فهمیدن اطلاعات بد درمورد کسی
available goods کالاهای موجود
d. of goods تحویل کالا یا اجناس
goods کالا
goods جنس
goods اجناس
goods کالاها
goods امتعه
producer goods کالاهای سرمایهای
producer goods کالاهای تولیدی
piece goods کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
perishable goods perishables
perishable goods کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
rationed goods کالاهای جیره بندی شده
perishable goods کالاهای فاسد شدنی
producer's goods کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
producer's goods کالاهای مولد
proprietary goods کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
public goods کالاهای عمومی
prohibited goods اشیاء ممنوع
prohibited goods کالاهای منع شده
proprietary goods کالاهای اختصاصی
prohibited goods کالاهای ممنوعه
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
producer's goods مواد تولیدی
overdue goods کالاهای تحویل نشده
order for goods سفارش کالا
marketable goods کالاهای قابل عرضه به بازار
lien on goods حق حبس کالا
knit goods کش بافت
inwards goods کالاهای وارداتی
investment goods کالاهای سرمایهای
intermediate goods کالاهای واسطه
intermediate goods کالاهای واسطهای
household goods her by girl married anewly to given parents جهیزیه
merit goods کالاهای مطلوب
merit goods کالاهای ایده ال
on receipt of the goods برسیدن کالا
knit goods کالای کش بافت
on receipt of the goods بوصول کالا
nonessential goods کالاهای غیر اساسی
nondurable goods کالاهای بی دوام
narrow goods نوار قیطان
narrow goods کاذی باریک
mixed goods کالاهای مختلط
heavy goods ماشین الات سنگین
goods wagon واگنحملکالا
goods station ایستگاهکالاهایتجارتی
yard goods اجناس ذرعی
white goods حوله سفید ملافه
white goods پارچه سفید نخی
we ran out of these goods این کالای ما تمام شد
valuable goods اشیاء باارزش
valuable goods اشیاء بهادار
manufactured goods کالایکارخانهساز
Contraband goods. کالای قا چاق
transport of goods حمل و نقل بار
transport of goods رفت و آمد بار
substandard goods اجناس بنجل
Goods to declare همراه داشتن کالاهای گمرکی
deliver the goods <idiom> موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
to t. a cusomer for goods کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
to discharge goods کالا را تخلیه کردن
stolen goods اموال مسروقه
staple goods کالای بسیار ضروری
spot goods کالاهای اماده تحویل
spot goods کالاهای موجود
soft goods کالاهای مصرف شدنی
soft goods کالاهای بی دوام
smuggled goods کالای قاچاق
stolen goods مال دزدی کالای دزدیده شده
stolen goods مال مسروقه
to countermand goods سفارش کالا را پس گرفتن
to boycott goods تحریم کردن کالا
the goods in question کالای موردبحث
the goods are on order کالا را سفارش داده ایم
supporting goods موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
supporting goods کالاهای حمایتی
substitute goods کالاهای جانشین
stolen goods کالای مسروقه
secondhand goods کالاهای دست دوم
dress goods قماشهای زنانه
consumer goods اشیاء مصرفی
consumer goods کالاهای مصرفی
consolidate goods کالاها را ادغام کردن
complementary goods کالاهای مکمل
competitive goods کالاهای مورد رقابت
consumer's goods کالای مصرفی
consumption goods کالاهای مصرفی
contrabanded goods اموال و اشیا قاچاق
discount of goods تخفیف روی کالا
goods train قطار حمل کالا
d. in second hand goods دست فروش
d. in second hand goods سمسار
goods trains قطار باربری
custody of goods حفافت یا نگهداری کالا
goods trains قطار حمل کالا
common goods کالای مورد نیاز عموم
consumer goods کالای مصرفی
collective goods پارک و غیره
business goods کالای تولیدی
branded goods کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
bonded goods کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
bonded goods کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
acceptance of goods پذیرفتن کالا
bill of goods فهرست تجارتی
bill of goods صورت کالا
attractive goods کالاهای جذاب
capital goods کالاهای سرمایهای
capital goods دارایی ثابت
collective goods مانند جاده
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
acceptance of goods قبول کردن کالا
collective goods کالاهای جمعی
collection of goods دریافت کالا
checking of goods بررسی امتعه
carriage of goods حمل و نقل کالا
appropriation of goods ضبط مال التجاره
heavy goods محصول صنایع سنگین
goods on approval تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
dry goods اجناس خشک
goods receiving کالاهای درحال تحویل
goods receiving کالاهای دریافتی
goods inwards کالاهای درحال تحویل
goods train قطار باربری
goods intake کالاهای درحال تحویل
goods on consignment کالاهای امانی
goods inwards کالاهای دریافتی
heavy goods کالاهای سنگین
hazardous goods امتعه خطرناک
hard goods اجسام سخت
hard goods اجسام پایدار ومقاوم
handling of goods جابجایی امتعه
handling of goods جابجایی کالا
hazardous goods کالاهای خطرناک
dry goods خشکبار
goods intake کالاهای دریافتی
goods in transit کالاهای عبوری
goods in pledge کالای گروی
final goods کالا برای مصرف نهائی
final goods کالای نهائی
fate of goods وضعیت کالا
fancy goods کالاهای تجملی
finished goods کالاهای اماده فروش
dutiable goods کالایی که حقوق گمرکی یاعوارض دیگربدان تعلق می گیرد
durable goods کالاهای بادوام
finished goods کالاهای ساخته شده
goods and services کالاها و خدمات
goods and chattels اموال و دارائیهای منقول
goods afloat کالای در راه
futures goods کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
durable goods کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
To import goods [from abroad] کالا از خارج وارد کردن
To place an order for some goods. کالائی را سفارش دادن
The goods were shipped by air . کالاها از راه هوا ( هوائی ) حمل شد
goods traffic [British E] حمل و نقل بار
transportation of goods [American E] حمل و نقل بار
transportation of goods [American E] رفت و آمد بار
Consumer ( consrmers ) goods . کالاهای مصرفی
goods traffic [British E] رفت و آمد بار
He swore to having paid for the goods . قسم می خورد که پول کالاها را پرداخته است
semi finished goods کالاهای نیمه ساخته
cost of goods purchased قیمت تمام شده کالای خریداری شده
handing stolen goods اخفاء مال مسروقه
semi durable goods کالاهای نیمه بادوام
sea borne goods کالای حمل شده بوسیله دریا
receiver of stolen goods خریدار مال مسروقه
goods received note برگه دریافت کالا
permit goods coveredby کالای موضوع پروانه
finished goods stock موجودی کالاهای تمام شده
nondurable consumer goods کالاهای مصرفی بی دوام
goods inwards sheet برگ تحویل کالا
mass production of goods تولید توده وار کالا
goods of perishable nature اموال سریع الفساد
cost of goods manufactured قیمت تمام شده تولید
durable consumption goods کالاهای مصرفی بادوام
consumer durable goods کالاهای مصرفی بادوام
indent upon a person for goods درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
Payment on delivery of goods. پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
The goods in this shop could not be flogged. اجناس این مغازه باد کرده
bogie goods van واگنحملکالا
bogie goods truck کامیونحملکالا
receiver of stolen goods مال خر
capital intensive goods کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
labor intensive goods کالاهای کاربر
the goods are orlie in pledge کالا در گرو اوست
such goods will sell very high اینگونه کالاهاخوب بفروش میرود
mass production of goods تولید انبوه کالا
conclearer of stolen goods مخفی کننده اموال مسروقه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com