English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
magnetic drum file memory درام مغناطیسی حافظه بزرگ
Other Matches
magnetic drum memory حافظه با درام مغناطیسی
memory drum گردونه یاد
magnetic drum طبلک مغناطیسی درام حافظه
magnetic drum درام مغناطیسی
magnetic drum طبله مغناطیسی
magnetic drum system سیستم درام مغناطیسی
magnetic memory حافظه مغناطیسی
magnetic film memory حافظه با فیلم مغناطیسی
magnetic matrix memory حافظه ماتریس مغناطیسی
magnetic disk memory حافظه با دیسک مغناطیسی
magnetic core memory حافظه چنبرهای مغناطیسی
magnetic bubble memory حافظه حبابی مغناطیسی
magnetic tape memory حافظه نوار مغناطیسی
magnetic thin film memory حافظه فیلم نازک مغناطیسی
drum up <idiom> اختراع کردن
to drum out بیرون کردن
drum ی
drum رسانه خروجی کامپیوتر که حاوی یک قطعه متحرک و یک کاغذ است که می چرخد و باعث ایجاد الگوهاو متن هایی میشود وقتی که هر دو در جهت مختلف می چرخند
drum طبل کوس استوانه
drum نوع اولیه فضای ذخیره سازی مغناطیسی کامپیوتر
drum طبلک
drum غلطک
drum درام سیلندر استوانه
drum گردونه دوار
drum طوقه
drum فرف استوانه شکل
drum دهل
drum طبله
drum طبل
drum طبل زدن
drum چلیک
drum استوانه
drum نورد
drum طبلک بخار طبلک
drum ساقه گنبد
drum [ستون استوانه شکل]
print drum طبله چاپ
rotary drum طبلک گردان
bass drum کوس
bass drum طبل بزرگ
drum controller کنترل کننده درام
drum head پوست طبل
revolving drum طبله چرخان
drum printer چاپگراستوانهای
beat of drum ضربه طبل
range drum طبله مسافت
range drum طبله بستن مسافت به توپ
drum armature ارمیچر استوانهای
cable drum قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
drum barrel پوسته یا روکش استوانهای
drum beat صدای کوس
drum controller نافم استوانهای
drum controller غلطک فرمان
drum magazine مخزن استوانهای
drum majorette زنی که رهبر طبالان است پیرو موزیک
drum miller دستگاه فرز غلطک گردان
drum pump پمپ استوانهای شکل
drum sorting مرتب کردن با حافظه کمکی استوانهای مغناطیسی
drum storage drum magnetic
drum switch جابجاگر استوانهای
drum switch کلید غلطکی
drum turret سر رولور استوانهای
to drum a tune ضرب مقامی راباکوس گرفتن
to drum at a door درزدن
to drum at a door درکوبیدن
winding drum قرقره سیم پیچی
smoked drum گردونه ثبت کننده
drum printer چاپگر طبلهای
drum plotter کشنده طبله
drum plotter رسام طبله
at beat of drum بصدای کوس
drum plotter رسام استوانهای
drum printer چاپگر طبله
drum roll ضربات مداوم
kettle drum دمامه عصرانه مفصل
kettle drum کوس
kettle drum نقاره
kettle drum دهل
drum majors طبل بزرگ
tenor drum طبلتنور
log drum طبله واقعه نگاره
drum majors فرمانده طبالان
drum major طبل بزرگ
snare drum زهطبل
rotating drum فرفاستوانهایشکلچرخشی
drum major فرمانده طبالان
drum brake ترمزحلقوی
grooved drum قرقره شیاردار
gasoline drum بشکه بنزین
guide drum طبلک راهنما
drum rolls تندزنی
drum rolls ضربات مداوم
drum roll تندزنی
series drum winding سیم پیچ اصلی ارمیچراستوانهای
To drum something into someones head . مطلبی را به گوش کسی خواندن
rotary drum mixer میکسراستوانهای بتن
rotary drum mixer مخلوط کننده طبلکی
multiple drum winding سیم پیچ استوانهای چندگانه
drum type boring machine دستگاه مته نوع استوانهای
drum type lubricating pump پمپ روغنکاری نوع غلطکی
immediate memory حافظه فوری
memory یادگار یاد بود
to the memory of به یادبود
in memory of <idiom> به صورت رایگان
memory فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
memory یاد
memory حافظه دستگاه کامپیوتر
memory خاطره
memory حافظه
memory mapping نقشه حافظه
interleave memory حافظه جاگذاری
incidental memory حافظه اتفاقی
in memory of blessedmemory خدابیامرز
in memory of blessedmemory بیادگار مرحوم
memory map طرح یا نقشه حافظه
memory protection حفافت حافظه
memory port درگاه حافظه
memory module ماژول حافظه پیمانه حافظه
memory module واحد حافظه
memory mapped i/o ورودی- خروجی نگاشت حافظه
disk memory حافظه دیسک
in memory of blessedmemory بیاد
memory moard برد حافظه
memory mapping نگاشت حافظه
memory protection پشتیبانی ازحافظه
memory register ثبات حافظه
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
expanded memory حافظه گسترشی
photodigital memory خواندن چند بار
core memory حافظه هستهای
core memory حافظه چنبرهای
coordinate memory حافظه مختصاتی
memory dependent وابسته حافظه
passive memory حافظه منفعل
cryogenic memory رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
cryogenic memory استفاده از خصوصیات هدایت مواد
memory trace رد یاد
memory snapshot تصویر لحظهای حافظه
memory sniffing ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
memory span فراخنای یاد
memory word کلمه حافظه
memory chip تراشه حافظه
one level memory حافظه یک سطحی
optical memory حافظه نوری
memory cycle چرخه حافظه
conventional memory این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
internal memory حافظه داخلی
memory guard نگهبان حافظه
memory location محل حافظه
memory dump روگرفت حافظه
memory dependent متکی به حافظه
EDO memory ذخیره کند
EDO memory فن آوری حافظه که حاوی پیشرفت بهتری است و می انواند داده را از محلی از حافظه پیدا کند و بخواند بایک عمل . و نیز میتواند آخرین قطعه داده را که در حافظه ذخیره شده بود در حافظه پنهان آماده خواندن از حافظه است
EDO memory MEMORY OUTPUT DATA EXTENDED
memory map نقشه حافظه
dynamic memory حافظه پویا
eidetic memory یاد روشن
memory location مکان حافظه
memory hierarchy سلسله مراتب حافظه
memory illusion خطای یاد
memory image تصویر یاد
memory interleaving برگ برگ کردن حافظه جایگذاری حافظه
memory dump رونوشت ازحافظه
memory cell سلول حافظه
memory capacity گنجایش حافظه
memory map نگاشت حافظه
shared memory حافظه تسهیم شده
memory for digits حافظه عددی
main memory حافظه اصلی
low memory فضای حافظه تا چند کیلوبایت
extended memory حافظه تمدیدی
memory management مدیریت حافظه
laser memory حافظه لیزری
it escaped my memory یادم رفت
extended memory حافظه توسعه یافته
mass memory حافظه انبوه
external memory حافظه خارجی
memory cache حافظه پنهان
memory bank بانک حافظه
memory bandwidth پهنای باند حافظه
memory allocation اختصاص حافظه
memory afterimage رد تصویر یاد
memory address ادرس حافظه
memory address نشانی حافظه
internal memory بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
conventional memory در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
secondary memory حافظه ثانویه
upper memory کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
virtual memory حافظه مجازی
volatile memory حافظه فرار
volatile memory حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
within living memory تا انجا که مردمان زنده
within living memory به یاد دارند
associative memory حافظه انجمنی
add in memory اضافه کردن به حافظه
memory button دکمهحافظ
memory cancel پاککردنحافظه
memory key کلیدحافظه
to stamp on the memory در ذهن منقوش ساختن
to stamp on the memory ذهنی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com