Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
main diagonal
قطر اصلی
[ریاضی]
Search result with all words
the main diagonal of a matrix
قطر اصلی یک ماتریس
[ریاضی]
Other Matches
diagonal
قطری
diagonal
قطر
diagonal
انبر
diagonal
دوگوشه
diagonal
قاطع دو زاویه
diagonal
اریب
diagonal
مورب
diagonal
سیم چین
diagonal
سیم بر متقاطع
diagonal
قطر چهار ضلعی
diagonal
گامبرداری بطریق ضربه پا و فشارباپای دیگر
diagonal
اسکی تورینگ و اسکی صحرانوردی
diagonal perspective
پرسپکتیو مورب
diagonal flow
جریان مورب
major diagonal
قطر اصلی
[ریاضی]
diagonal pass
پاس مورب
double diagonal
دوپوسته
diagonal perspective
پرسپکتیو قطری
diagonal matrix
ماتریسی که همه اجزای ان به جز اجزای قطر اصلی صفر باشد
diagonal matrix
ماتریس قطری
star diagonal
ستارهمورب
diagonal move
اجزاینمایشگر
diagonal buttress
پایهادیب
diagonal arch
طاق قوسی قطری
leading diagonal
قطر اصلی
[ریاضی]
diagonal power
قدرت قطری
off diagonal cross peaks
پیکهای چلیپایی خارج از قطر
diagonal bucking of web
کمانش قطری جان تیر
primary diagonal
[matrix]
قطر اصلی
[ریاضی]
diagonal flow compressor
کمپرسور با جریان متناوب
principal diagonal
[matrix]
قطر اصلی
[ریاضی]
diagonal compession force
نیروی فشار قطری
main
مهم
with might and main
با تمام نیرو با همه توانایی
in the main
بیشتر اصلا
in the main
اساسا
in the main
بطور کلی
main
عمده
main
کامل شاه لوله
main
<adj.>
اصلی
main
مهم تمام
main
با اهمیت
main
دریا
main
کامل
main
خط اصلی
main
بخشی از دستورات که بخش اصلی برنامه را تشکیل می دهند.
main
MAR با دستیابی سریع که محلهای آن به سرعت و مستقیما توسط CPU قابل آدرس دهی هستند
main
مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
main
ی تر راهنمایی میکند
main
ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
main
سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را سنکرون میکند
main
مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند
main
بسیار مهم
main
بزرگ تمام
main
نیرومند
main stage
عرشه اصلی
main stem
قسمت اصلی کانال
main voltage
ولتاژ اصلی
main stage
طبقه اصلی
main spring
شاه فنر
main signal
سیگنال اصلی
main shaft
محور اصلی
main unit
واحد اصلی
main topmast
دگلی که درست بالای دگل اصلی قرار دارد
main stem
راه اصلی جویبار
main menu
فهرست انتخاب اصلی
main stem
خط اصلی
main storage
انباره اصلی
main storage
حافظه اصلی
main switch
کلید اصلی
main shaft
میل چرخ
main sewer
مجرای اصلی فاضلاب
main sewer
لوله اصلی
main oscillator
اسیلاتور اصلی
main menu
منوی اصلی
main motor
موتور اصلی
main port
,
main port
بندر اصلی
main nozzle
شیپوره یا نازل اصلی
main pole
قطب اصلی
main pipe
لوله اصلی
main port
refrencestation : syn
main port
port principal
main program
برنامه اصلی
main sequence
رشته اصلی
main sector
بخش اصلی
main score
نمره اصلی
main sail
بادبان اصلی
main routine
روال اصلی
main regulator
تنظیم کننده محور اصلی
main radio
اطاق اصلی بی سیم ناو
main patent
ثبت اصلی
main winding
سیم پیچی اصلی
main tube
تیوپاصلی
main vent
منقذاصلی
main wheel
چرخاصلی
rising main
جنبشاصلی
To wonder from the main topic.
از مطلب اصلی دور افتادن
What is the main obstacle ?
مانع اصلی چیست ؟
main color
رنگ اصلی
main drag
<idiom>
مهمترین خیابان شهر
main color
رنگ زمینه
main stripe
[خط یا نوار اصلی در فرش مانند خطوط طرح محلات]
main memory
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
main store
حافظه کامپیوتر
[علوم کامپیوتر]
main memory
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
main store
حافظه رایانه
[علوم کامپیوتر]
main transformer
تغییردهندهاصلی
main stand
تکیهگاهاصلی
main stalk
ساقهاصلی
main wire
سیم اصلی
main yard
قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
the main army
بخش عمده ارتش
main clause
رجوع شود به clause independent
main clauses
رجوع شود به clause independent
main carriage
حاملاصلی
main cleanout
تمیزکنندهاصلی
main duct
لولهاصلیآب
main engines
موتورهایاصلی
main entrance
ورودیاصلی
main fan
پروانهاصلی
main glider
غلتکاصلی
main inlet
دهانهاصلی
main leg
پایهاصلی
main mirror
آینهاصلی
main parachute
چتراصلی
main section
قسمتاصلی
main armament
جنگ افزار اصلی تانک یاهواپیما یا ناو
main circuit
مدار اصلی
main canal
کانال اصلی
main camshaft
میل بادامک اصلی
main cable
کابل اصلی
main busbar
شمش اصلی
main roads
راه اصلی
main building
ساختمان اصلی
main coil
سیم پیچ اصلی
main beam
شعاع اصلی
main roads
جاده اصلی
main contractor
پیمانکاردست اول
main carburetor
کاربراتور اصلی
main contractor
مقاطعه کار اصلی
main contact
کنتاکت اصلی
main connection
اتصال اصلی
main column
ستون اصلی
main coil
بوبین اصلی
main body
عمده قوای کاروان دریایی نیروی اصلی تک
main body
عمده قوا
gas main
شاه لوله گاز
gas main
لوله اصلی گاز
main amplifier
تقویت کننده اصلی
main anode
اند اصلی
main attack
حمله اصلی
main attack
تلاش اصلی نیروها
main attack
تک اصلی
fire main
لوله اب اتش نشانی
main axis
محور اصلی
blast main
لوله دم
main beam
شاه تیر
collecting main
شبکه جمع کننده
collecting main
شبکه دریافت
coup de main
حمله ناگهانی با تمام قوا
main battery
باطری اصلی
water main
شاه لوله اب
main battery
توپ اصلی ناو
main road
راه اصلی
main frame
کامپیوتر بزرگ
main fire
سیستم تیراندازی اصلی
main line
کانال اصلی
main fire
سیستم اصلی اتش
main field
میدان اصلی
main feed
تغذیه اصلی
main exciter
محرک اصلی
main office
مرکز اصلی
main exchange
مرکز اصلی
main fuse
فیوز اصلی
main gap
شکاف اصلی
main memory
حافظه اصلی
main members
قطعات اصلی
main mast
دکل اصلی
water main
لوله هادی اب
main line
نهر اصلی
main line
نهر مادر
main guard
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
main guard
پست نگهبانی اصلی
main gap
فاصله تخلیه اصلی
main electrode
الکترود اصلی
main line
خط اصلی
main distribution
مقسم اصلی
main discharge
تخلیه اصلی
main direction
جهت اصلی
main deck
پل اصلی
main deck
عرشه اصلی ناو
main current
اتصال سری
main current
جریان اصلی
main lines
نهر مادر
main lines
کانال اصلی
main lines
خط اصلی
main road
جاده اصلی
main door
در اصلی
main effort
تلاش اصلی نیروها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com