Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
main oscillator	اسیلاتور اصلی
Other Matches
oscillator	تحریک کننده نوسان
oscillator	اسیلاتور
oscillator	تفکیک کننده امواج اشکارساز
oscillator	نوسان ساز
oscillator	اوسیلاتور
oscillator	دستگاه تولید برق نوسانی دررادیو
oscillator	ارتعاش سنج
oscillator	نوسان کننده
oscillator	نوسانگر
oscillator	نوسانساز
harmonic oscillator	نوسانگر هماهنگ
crystal oscillator	نوسان ساز کریستالی
colpitts oscillator	اوسیلاتور کولپیتس
relaxation oscillator	اوسیلاتور وقفهای
color oscillator	اوسیلاتور رنگ
chroma oscillator	اوسیلاتور رنگ
burst oscillator	اوسیلاتور رنگ
blocking oscillator	اوسیلاتور انسدادی
audio oscillator	اوسیلاتور صوتی
hartley oscillator	اوسیلاتور هارتلی
liner oscillator	نوسانگر خطی
phonograph oscillator	اوسیلاتور گرامافون
potter oscillator	اوسیلاتور پاتر
local oscillator	اوسیلاتور موضعی
relaxation oscillator	نوسان ساز رلاکسیون
simple oscillator	نوسانگر ساده
sweep oscillator	اوسیلاتور روبنده
damped harmonic oscillator	نوسانگر هماهنگ میرا
beat frequency oscillator	اوسیلاتور با بسامد زنهای
color subcarrier oscillator	اوسیلاتور رنگ
push pul oscillator	اوسیلاتور رفت و برگشتی
blocking oscillator driver	راه انداز اوسیلاتور انسدادی
in the main	اساسا
in the main	بطور کلی
with might and main	با تمام نیرو با همه توانایی
in the main	بیشتر اصلا
main	عمده
main	بزرگ تمام
main	کامل شاه لوله
main	خط اصلی
main	بخشی از دستورات که بخش اصلی برنامه را تشکیل می دهند.
main	نیرومند
main	MAR با دستیابی سریع که محلهای آن به سرعت و مستقیما توسط CPU قابل آدرس دهی هستند
main	مجموعه دستورات که پیاپی تکرار می شوند و عمل اصلی برنامه را انجام می دهند. این حلقه معمولا برای ورودی کاربر صبر میکند پیش از پردازش رویداد
main	ی تر راهنمایی میکند
main <adj.>	اصلی
main	مهم تمام
main	کامل
main	دریا
main	با اهمیت
main	ورود به کاتالوگ که در آن اطلاعات مهم درباره موضوع وجود دارد
main	مجموعه دستوراتی که بخش اصلی برنامه را می سازند و از آنجا سایر توابع فراخوانی می شوند
main	سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را سنکرون میکند
main	بسیار مهم
main	مهم
main port	refrencestation : syn
main voltage	ولتاژ اصلی
main port	port principal
main program	برنامه اصلی
main unit	واحد اصلی
main wire	سیم اصلی
main port	,
main port	بندر اصلی
main spring	شاه فنر
main pole	قطب اصلی
main pipe	لوله اصلی
main patent	ثبت اصلی
main nozzle	شیپوره یا نازل اصلی
main winding	سیم پیچی اصلی
main radio	اطاق اصلی بی سیم ناو
main regulator	تنظیم کننده محور اصلی
main stage	طبقه اصلی
main signal	سیگنال اصلی
main score	نمره اصلی
main shaft	محور اصلی
main sector	بخش اصلی
main sequence	رشته اصلی
main sewer	لوله اصلی
main shaft	میل چرخ
main stage	عرشه اصلی
main stem	قسمت اصلی کانال
main topmast	دگلی که درست بالای دگل اصلی قرار دارد
main routine	روال اصلی
main switch	کلید اصلی
main sail	بادبان اصلی
main storage	انباره اصلی
main stem	خط اصلی
main stem	راه اصلی جویبار
main sewer	مجرای اصلی فاضلاب
main yard	قسمتی از عرشه که بادبان اصلی در ان واقع است
main stand	تکیهگاهاصلی
main transformer	تغییردهندهاصلی
main tube	تیوپاصلی
main store	حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
main vent	منقذاصلی
main memory	حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
main store	حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main memory	حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main stripe	[خط یا نوار اصلی در فرش مانند خطوط طرح محلات]
rising main	جنبشاصلی
To wonder from the main topic.	از مطلب اصلی دور افتادن
main color	رنگ زمینه
main color	رنگ اصلی
What is the main obstacle ?	مانع اصلی چیست ؟
main stalk	ساقهاصلی
main section	قسمتاصلی
main diagonal	قطر اصلی [ریاضی]
main carriage	حاملاصلی
main wheel	چرخاصلی
the main army	بخش عمده ارتش
main clause	رجوع شود به clause independent
main clauses	رجوع شود به clause independent
main cleanout	تمیزکنندهاصلی
main duct	لولهاصلیآب
main engines	موتورهایاصلی
main entrance	ورودیاصلی
main fan	پروانهاصلی
main glider	غلتکاصلی
main inlet	دهانهاصلی
main leg	پایهاصلی
main mirror	آینهاصلی
main parachute	چتراصلی
main drag <idiom>	مهمترین خیابان شهر
main contractor	مقاطعه کار اصلی
main body	عمده قوا
main beam	شعاع اصلی
main beam	شاه تیر
main amplifier	تقویت کننده اصلی
main battery	باطری اصلی
main battery	توپ اصلی ناو
main axis	محور اصلی
main attack	حمله اصلی
main attack	تلاش اصلی نیروها
main attack	تک اصلی
main body	عمده قوای کاروان دریایی نیروی اصلی تک
main building	ساختمان اصلی
main busbar	شمش اصلی
main contact	کنتاکت اصلی
main connection	اتصال اصلی
main column	ستون اصلی
main coil	بوبین اصلی
main coil	سیم پیچ اصلی
main circuit	مدار اصلی
main carburetor	کاربراتور اصلی
main canal	کانال اصلی
main camshaft	میل بادامک اصلی
main cable	کابل اصلی
main armament	جنگ افزار اصلی تانک یاهواپیما یا ناو
main road	راه اصلی
main road	جاده اصلی
main lines	خط اصلی
main lines	کانال اصلی
main lines	نهر مادر
main lines	نهر اصلی
main line	خط اصلی
main line	کانال اصلی
main line	نهر مادر
main roads	جاده اصلی
main roads	راه اصلی
main anode	اند اصلی
water main	شاه لوله اب
gas main	لوله اصلی گاز
gas main	شاه لوله گاز
fire main	لوله اب اتش نشانی
coup de main	حمله ناگهانی با تمام قوا
water main	لوله هادی اب
collecting main	شبکه دریافت
collecting main	شبکه جمع کننده
blast main	لوله دم
main line	نهر اصلی
main motor	موتور اصلی
main fire	سیستم اصلی اتش
main field	میدان اصلی
main feed	تغذیه اصلی
main fuse	فیوز اصلی
main exciter	محرک اصلی
main office	مرکز اصلی
main exchange	مرکز اصلی
main electrode	الکترود اصلی
main effort	تلاش اصلی نیروها
main effort	تلاش اصلی
main fire	سیستم تیراندازی اصلی
main frame	کامپیوتر بزرگ
main menu	منوی اصلی
main menu	فهرست انتخاب اصلی
main memory	حافظه اصلی
main members	قطعات اصلی
main mast	دکل اصلی
main guard	نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
main guard	پست نگهبانی اصلی
main gap	فاصله تخلیه اصلی
main gap	شکاف اصلی
main drain	پمپ اصلی خن ناو
main drain	زهکش اصلی
main contractor	پیمانکاردست اول
main direction	جهت اصلی
main deck	پل اصلی
main discharge	تخلیه اصلی
main deck	عرشه اصلی ناو
main distribution	مقسم اصلی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com