English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 158 (8 milliseconds)
English Persian
majority gate دریجه اکثریت
Other Matches
majority کبر سن
majority کبر
majority اکثریت پیادهای شطرنج
majority ماژوریته
overall majority برندهیکرقابتسیاسی حائزاکثریتآرا
majority اکثریت
majority بیشین
majority بیشان
to attain on's majority کبیر شدن
to join the majority مردن
to join the majority رفتن بجایی که بیشترمردم رفته اند
we had a narrow majority بزور اکثریت پیدا کردیم اکثریت کمی داشتیم
to attain on's majority بحدرشد رسیدن
crippled majority اکثریت پیادهای فلج
simple majority اکثریتنسبی
by a majority vote به اکثریت اراء
attaining one's majority بالغ شدن
approval to the majority با اکثریت موافقت کردن
absolute majority اکثریت مطلق
special majority اکثریت خاص
majority rule شیوه رای گیری بر مبنای اکثریت ازاد
majority of the members اکثریت اعضا
to attain on's majority بالغ شدن
full majority اکثریت تامه
majority rule قانون اکثریت
relative majority اکثریت نسبی
majority operation عمل اکثریت
and gate مدار AND
and gate دریچه و دریچه ضرب منطقی
and gate دریچه و
or gate دریچه OR
gate دروازه
Gate ورودی به باند
nor gate دریچه نقیض یا
take out gate دریچه ابگیر ابیاری
or gate دریچه یا
not and gate دریچه نا- و
not or gate دریچه نا- یا
not gate دریچه نقیض
not gate دریچه نا
down gate راهگاه پایین دست
nor gate دریچه نایا
saw gate چارچوب اره
gate دریچه
gate فرمان پرواز هواپیما باحداکثر سرعت در درگیری هوایی
gate تعداد دروازههای منط ق متصل بهم که در یک مدار مجتمع ایجاد شده تا یک تابع پیچیده را انجام دهد
gate زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی
gate قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند
gate راه تغذیه لشعلث
gate گیت
gate فرمان استفاده ازموشک و راکت در جنگ هوایی
gate دریچه تنظیم اب در مخزن سد
gate قسمت فنری قلاب کوهنوردی
gate دروازه شروع اسکی
gate محل سوار شدن مسافرین هواپیما در فرودگاه
gate وسایل ورود ورودیه
gate مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد
gate دروازهای که یک خروجی منط قی تولید میکند که بستگی به موقعیت ورودی ها دارد
gate سوزن اتصال به یک FET
gate دروازهای که عمل AND منط قی را انجام میدهد
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR
gate در بزرگ
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR
gate پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND
gate دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است
gate مدخل دریجه سد
gate مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد
gate مدخل
gate یچ الکترونیکی منط قی که خروجی آن بستگی به وضعیت ورودی ها و نحوه پیاده سازی توابع منط قی دارد
proselte of the gate کسی که به دین یهود درایدولی ختنه نکند
railroad gate درب ورودی راه اهن
lich-gate راهرو سرپوشیده
nand gate دریچه نقیض و
nand gate دریچه ناو
nonequality gate دریچه نابرابری
pouring gate دریچه ریزش
pouring gate تغذیه قالب
roller gate دریچه غلطان
crash the gate <idiom> بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
gate money پولبلیطورودیه
wicket gate دهانهدریچه
upper gate دروازهبالایی
spillway gate درخروجآبسطحسد
ring gate دهانهحلقوی
lower gate دروازهپائینی
gate-leg پایهدروازهایشکل
xor gate دریچه یای ضمنی
threshold gate دریچه استانهای
waste gate مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
tainter gate دریچه لولادار
tainter gate دریچه قطائی
starting gate دروازه شروع
sluice gate دریچه
sluice gate اب بند
sluice gate ابگیره
He was approaching the gate. او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
bifurcation gate دریچهای که با دو مجراجریان را از خود عبور میدهد
equivalence gate دریچه هم ارزی
equivalence gate دریچه معادل
exclusive nor gate دریچه نقیض یای انحصاری
exjunction gate دریچه یای انحصاری
exclusive or gate دریچه یای انحصاری
flap gate دریچه یک طرفه
flood gate ابگیره
flood gate بندسیلگیر
flood gate سد دریچهای
gate crasher میهمان ناخوانده
equality gate برابر سازی
equal gate دریچه برابری
blind gate دروازههای مسیر که دیده نمیشوند
burst gate لامپ پیام گذار
gate keeper دروازه بان
caterpillar gate دریچه چرخ زنجیری
check gate دریچه تنظیم
color gate دریچه پیام رنگی
complement gate دریچه متمم ساز
cow gate چراگاه گاو
discharge gate دریچه تخلیه
elementary gate دریچه مقدماتی
elementary gate دریچه ابتدایی
gate electrode الکترود دریچهای
gate hanger التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
head gate دریچه فوقانی کانال
inclusive or gate دریچه یای شامل
golden gate پرتابی در بولینگ که میلههای 4 و 6 و 7 و 01 راباقی می گذارد
indicator gate دریچه شاخص
gate valve شیر کشویی
gate valve شیر قطع جریان
gate tube لامپ دریچهای
gate transition شیر فلکه تبدیل
gate vessel شناور درب حوض تعمیرات ناو
gate leaf بدنه دریچه سد
logic gate دروازه منطقی
gate meeting انجمنی که بادادن ورودیه بدان درایند
lich gate سرپوشیده گورستان کلیساکه مرده رادران می گذاشتندتاکشیش بیاید
lich gate راهرو
gate post تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
head gate دریچه بالادست سد
jet flow gate فشاراین دریچه زیاداست
mitre gate recess دریچهتنفسشمار
master gate valve مدخلدریچهاصلی
gate-leg table میزپایهدروازهای
gate chamber wall جایگاه حرکت دریچه
gate operating deck سکوی مانور دریچه ها
gate operating platform سکوی مانور دریچه ها
The crowd was pressing against the gate . جمعیت به درورودی فشار می دادند
fixed wheel gate دریچه قرقرهای با محورثابت
fixed roller gate دریچه چرخ قرقرهای ثابت
gate operating ring حلقهورودیعملکننده
jet flow gate دریچه با سرلوله
memory controller gate array ارایه درگاه کنترل حافظه
bear tape shutter gate دریچه شیروانی شکل
Fortune Knocks at least once at everymans gate. <proverb> خوشبختى بالاخره یکبار در خانه هر کس را مى زند.
A creaking gate hang long. <proverb> یک دروازه شکسته مدتها سرپا می ایستد.
maximum gate trigger voltage ولتاژ احتراق حداکثر
maximum gate trigger current جریان احتراق حداکثر
insulated gate field effect transistor ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com