Dictiornary-Farsi | managing director | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 54 (5 milliseconds)

English	Persian
managing director	مدیر عامل


Other Matches

managing	مستقیم یا تحت کنترل
managing	اداره کردن
managing	اسب اموخته
managing	از پیش بردن
managing	گرداندن
managing directors	مدیر عامل
stage-managing	اداره کردن
stage-managing	کارگردانی کردن
managing commission	هیات مدیره
managing committee	هیات مدیره
managing committee	هیات رئیسه
managing board	کمیته مباشر [شرکت سهامی]
director	فرنشین
director	برج هدایت تیر
director	هادی
director	عضو هیئت مدیره
director	هدایت کننده
director	کارگردان
director	رئیس
director	اداره کننده
director	مدیر
director	سوی دهنده
director	هدایت کننده اتش
director	سرپرست
director	مدیر یارئیس مسابقه شمشیر بازی
director	نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
director	سرپرست تیم بولینگ
director	هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
meta director	هدایت کننده به موقعیت متا
ortho director	هدایت کننده به موقعیت ارتو
stage director	مدیر نمایش
para director	هدایت کننده به موقعیت پارا
plane director	نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
director's chair	صندلیمدیر
salaried director	مدیر موفف
You sure have a nerve to ask become a director.	آخر تورا چه ره ریاست
director generals	مدیر کل
attack director	وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
director general	رئیس کل
ballistic director	هدایت کننده بالیستیکی
director general	مدیر کل
director sight	دوربین هادی
director generals	رئیس کل
gun director	برج کنترل توپ
macromind director	ماکرومایند دایرکتور
director sight	زاویه یاب مخصوص هدایت تیر
report tothe director	خود را حضورا نزد رئیس معرفی کنید
ortho para director	هدایت کننده به موقعیتعای ارتو- پارا
computer center director	مدیر مرکز کامپیوتر
attitude director indicator	دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
Director of Public Prosecutions	مسئولپیگردپلیس
He's a good director but he doesn't bear [stand] comparison with Hitchcock.	او [مرد ] کارگردان خوبی است اما او [مرد] قابل مقایسه با هیچکاک نیست.
General manager . Director general .	مدیر کل

managing director

مدیر عامل