Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
manual input
ورودی دستی
Other Matches
manual
دستی
manual
عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
manual
ذخیره و پردازش اطلاعات بدون کمک کامپیوتر
manual
کتابچهای که نحوه استفاده از سیستم یا وسیله را نشان میدهد
manual
متنی که نحوه استفاده از سیستم یا نرم افزار را نشان می دهند
manual
کتابچهای که نحوه نصب سیستم را نشان میدهد
manual
انجام شده با دست .
manual
انجام شده توسط اپراتور و بدون کمک ماشین
manual
متنی که حاوی دستورات اجرای یک سیستم یا نرم افزار است
manual
دستورالعمل راهنمای انجام کار
manual
یدی
manual
انجام شده با دست
manual
وابسته بدست
manual
کتاب دستی نظامنامه
manual
مقررات کتاب راهنما
manual
راهنمای کار
manual
راهنما
manual
ایین نامه
manual
دستور رزمی دستی سیستم دستی
manual labour
امضای دستی
manual operation
عمل دستی
manual operation
عملیات دستی
manual override
القای دستی
manual recalculation
محاسبه مجدد دستی
manual ringing
زنگ دستی
manual skill
مهارت دستی
manual skills
مهارتهای دستی
manual training
دوره اموزش هنرهای دستی
manual exchange
مرکز دستی
manual dominance
دست برتری
field manual
ائین نامه صحرایی
flight manual
دستورالعمل پرواز
commander's manual
ائین نامه راهنمای فرماندهان راهنمای فرماندهان در امر اموزش
manual adjustment
تنطیم دستی
manual alphabet
الفبای انگشتی
manual alphabet
برای سخن گفتن با کران
manual control
کنترل دستی
manual controller
نافم دستی
manual cutout
افتامات دستی
user's manual
کتاب راهنمای استفاده کننده
field manual
دستور رزمی
manual workers
کارگران دستکار
soldier's manual
ائین نامه راهنمای سربازان
training manual
راهنمای اموزشی
technical manual
دستور فنی
technical manual
ائین نامه فنی
systems manual
کتاب راهنمای سیستم
first aid manual
جعبهکمکهایاولیه
soldier's manual
کتاب راهنمای سرباز
sign manual
صحه ملوکانه
sign manual
امضا پادشاه
manual tuning
میزان سازی با دست
operating manual
دستورالعمل
operating manual
دستور کار
procedure manual
کتاب راهنمای رویهای
refernce manual
کتاب راهنمای مرجع
manual release
آزادگردستی
run manual
راهنمای اجرا
manual/automatic mode
سبکدستی
great organ manual
عضوبزرگدستی
manual/automatic mode
اتوماتیک
manual focusing knob
دکمهزوم دستی
auto/manual selector
دکمهانتخابدستی
choir organ manual
دستهتنظیمکر
manual lever control
کنترل اهرم دستی
ship husbandary manual
دستورالعمل جرثقیل ها
manual pinion shift
استارت دستی
manual dexterity test
ازمون چالاکی دستها
manual telephone system
تلفن غیر خودکار
swell organ manual
قسمتبرآمدهتنظیماتدستی
input
دادن ورودی
input
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input
فضای ذخیره سازی موقت داده از رسانه ورودی پیش از ارسال آن به حافظه یا پشتیبان
input
کامپیوتر یا وسیلهای که کندترین بخش آن ارسال داده است
input
بلاک داده ارسالی به فضای ورودی
input
بخشی از حافظه اصلی که داده ارسالی از حافظه پشتیبان را می گیرد تا پردازش شود یا در بخشهای دیگر توزیع شود
input
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
input
سردستهای که وسیله ورودی را به کامپیوتر وصل میکند
input
سیگنال اولیه
input
کامپیوتری که داده دریافت میکند
input
مجموعه دستوراتی که وسیله ورودی /خروجی را کنترل میکند و داده دریافتی را به محل اصلی ذخیره سازی انتقال میدهد
input
1-تابع ورودی . 2-فضای ورودی
input
انتقال داده یا اطلاع از خارج کامپیوتر به حافظه اصلی اش
input
سیگنالهای الکتریکی که به مدارهای مربوطه اعمال می شوند تا عملیات را انجام دهند
input
عمل وارد کردن اطلاعات
input
داده یا اطلاعی که به کامپیوتر منتقل شده است
input
فضای ذخیره سازی موقت داده دریافتی با سرعت کند وسیله ورودی /خروجی . پس با سرعت بیشتر به حافظه اصلی ارسال میشود
input
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند
input
لیست دستورات که به صورت ورود انجام می شوند.
input
وسیله ورودی
input
دستور زبان برنامه نویسی که منتظر ورود داده می ماند از پورت یا صفحه کلید
input
توان ورودی ورودی
input
درونداد
input
درداده
input
درون داد
input
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
input
داده ها اطلاعات ورودی
input
توان ورودی
input
توان اولیه
input
خرج
input
پول بمیان نهاده
input
درون گذاشت
input
مصرفی
input
نیروی مصرف شده
input
در رونده
input
ورودی
input stage
طبقه ورودی
input stream
مسیل ورودی
input stream
جریان سیر ورودی
input spectrum
بیناب یا طیف اولیه
input stage
طبقه اولیه
input terminal
ترمینال ورودی
input voltage
ولتاژ اولیه
input unit
واحد ورودی
input unit
واحد اولیه
input translator
مترجم اولیه
input translator
مترجم ورودی
input transformer
ترانسفورماتور اولیه
input time
زمان اولیه
input waveform
شکل موج ورودی
input terminal
ترمینال اولیه
input spectrum
طیف ورودی
input socket
ساکت ورودی
input signal
سیگنال اولیه
input register
ثبات ورودی
input reactance
راکتانس اولیه
input reactance
مقاومت کور اولیه
input queue
صف ورودی
input pulse
پالس ورودی
input pulse
ایمپولز ورودی
input programme
برنامه ورودی
input preamplifier
پری امپلی فایر ورودی تقویت کننده ورودی
input power
قدرت ورودی
input power
توان ورودی
input parameter
پارامتراولیه
input reactor
پیچک ورودی
input resistance
مقاومت ورودی
input resistance
مقاومت موثر اولیه
input signal
سیگنال ورودی
input reactor
سلف ورودی پیچک ماقبل
input winding
سیم پیچی اولیه
input resonator
همنواگر جعبهای ورودی
input speed
سرعت اولیه
average input
نهاده متوسط
noninverting input
ورودی غیروارونگر
variable input
داده متغیر
three input adder
افزایشگر با سه ورودی
two input adder
افزایشگر با دو ورودی
two input firm
بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
two input subtractor
کاهشگر با دو ورودی
input tape
نوار اولیه
variable input
نهاده متغیر
voice input
ورودی صوتی
input devices
ابزارخروجی
input monitors
صفحهنمایشداخلی
input selector
انتخابگرورودی
instrumental input
داده سودمند
input/output
ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم
input/output
دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند
input/output
سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد
input/output
اتصال بین پردازنده و وسیله جانبی که امکان ارسال داده را فراهم میکند
input/output
وسیله هوشمند که جریان داده را بین CPU و وسایل ورودی /خروجی
input/output
بررسی
input/output
مدیریت و کنترل میکند
input/output
وسیله جانبی
input/output
مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
input/output
پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا
input/output
استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
input/output
آدرس فعلی آن در حین اجرا وارد میشود
input/output
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
input/output
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
input/output
سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی
input/output
کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد.
input wire
سیمداخلی
input gap
فاصله اولیه
input data
داده ورودی
input data
دادههای اولیه
input data
معطیات ورودی
input data
معلومات یا دادههای ورودی
input current
جریان اولیه
input current
جریان ورودی
input coupling
تزویج اولیه
input coupling
پیوست ورودی
input coordinate
مختصات اولیه
input control
کنترل ورودی
input device
دستگاه ورودی
input diode
دیود ورودی
input diode
دیود اولیه
input function
تابع سیگنال ورودی
input function
تابع اولیه
input frequency
فرکانس ورودی
input frequency
فرکانس اولیه
input field
میدان ورودی
input electrode
الکترود اولیه
input electrode
الکترود ورودی
input drift
رانش ورودی
input drift
رانش اولیه
input conductance
مقدار هدایت موثر اولیه کندوکتانس ورودی
input circuit
مدار اولیه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com