Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
manual pinion shift
استارت دستی
Other Matches
magnetic pinion shift
استارت مغناطیسی
pinion
قسمت دوراز مرکز بال پرنده بال
pinion
چرخ دندانه پی نیون
pinion
دنده پینیون دنده لایتناهی
pinion
دنده هرزه گرد
pinion
جرخ دنده
pinion
کفتربند کردن
pinion
دست کسی رابستن
pinion
پر وبال پرنده را کندن
pinion
چرخ دنده جناحی
pinion
پیچ لایتناهی
bevel pinion
چرخ دندانه پی نیون
driving pinion
چرخ دندانه پی نیون گرداننده
pinion shaft
محور پی نیون
rack and pinion
میله دندانه دار و چرخ دندانه کوچک
to pinion a bird
نوک بال مرغ را چیدن
to pinion the arms of a person
کت کسیرا بستن
manual
متنی که حاوی دستورات اجرای یک سیستم یا نرم افزار است
manual
انجام شده توسط اپراتور و بدون کمک ماشین
manual
انجام شده با دست .
manual
ایین نامه
manual
راهنما
manual
راهنمای کار
manual
مقررات کتاب راهنما
manual
کتاب دستی نظامنامه
manual
انجام شده با دست
manual
وابسته بدست
manual
دستور رزمی دستی سیستم دستی
manual
یدی
manual
کتابچهای که نحوه نصب سیستم را نشان میدهد
manual
دستی
manual
متنی که نحوه استفاده از سیستم یا نرم افزار را نشان می دهند
manual
کتابچهای که نحوه استفاده از سیستم یا وسیله را نشان میدهد
manual
ذخیره و پردازش اطلاعات بدون کمک کامپیوتر
manual
دستورالعمل راهنمای انجام کار
manual
عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
manual alphabet
الفبای انگشتی
manual control
کنترل دستی
technical manual
دستور فنی
flight manual
دستورالعمل پرواز
manual alphabet
برای سخن گفتن با کران
technical manual
ائین نامه فنی
manual adjustment
تنطیم دستی
systems manual
کتاب راهنمای سیستم
training manual
راهنمای اموزشی
user's manual
کتاب راهنمای استفاده کننده
field manual
دستور رزمی
first aid manual
جعبهکمکهایاولیه
field manual
ائین نامه صحرایی
manual release
آزادگردستی
commander's manual
ائین نامه راهنمای فرماندهان راهنمای فرماندهان در امر اموزش
operating manual
دستور کار
manual controller
نافم دستی
run manual
راهنمای اجرا
manual skills
مهارتهای دستی
sign manual
امضا پادشاه
manual training
دوره اموزش هنرهای دستی
manual tuning
میزان سازی با دست
manual workers
کارگران دستکار
operating manual
دستورالعمل
soldier's manual
ائین نامه راهنمای سربازان
soldier's manual
کتاب راهنمای سرباز
procedure manual
کتاب راهنمای رویهای
refernce manual
کتاب راهنمای مرجع
sign manual
صحه ملوکانه
manual skill
مهارت دستی
manual ringing
زنگ دستی
manual exchange
مرکز دستی
manual input
ورودی دستی
manual dominance
دست برتری
manual labour
امضای دستی
manual operation
عمل دستی
manual operation
عملیات دستی
manual override
القای دستی
manual recalculation
محاسبه مجدد دستی
manual cutout
افتامات دستی
manual dexterity test
ازمون چالاکی دستها
manual focusing knob
دکمهزوم دستی
manual/automatic mode
اتوماتیک
swell organ manual
قسمتبرآمدهتنظیماتدستی
ship husbandary manual
دستورالعمل جرثقیل ها
manual telephone system
تلفن غیر خودکار
choir organ manual
دستهتنظیمکر
great organ manual
عضوبزرگدستی
manual lever control
کنترل اهرم دستی
auto/manual selector
دکمهانتخابدستی
manual/automatic mode
سبکدستی
shift out
تغییر مکان به بیرون
to shift
عوض کردن
shift out
انتقال به بیرون
to shift
تعویض کردن
right shift
تغییر مکان به سمت راست
shift
بوش
shift
انتقال
shift
تعویض
shift
حرکت دادن
shift
انتقال دادن اتش تغییرمکان دادن اتشها و یایکانها
shift
شیفت کار
shift
نوبت کاری
shift
جابه جایی
shift
حرکت
shift
انتقال تیر دادن
shift
گروهکار
shift
تغییر جهت
shift
تغییر مکان انتقال
shift
تغییر دادن
shift
تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
shift
جابجایی مرکزقوس
shift
جابجایی شعاعی
shift
تغییرمحل شعاعی
shift
نوبتکار
shift
جابجائی
shift
تغییردادن
shift
مبدله
shift
تعبیه
shift
ابتکار
shift
نوبتی استعداد
shift
نوبت کار
shift
نوبت تعویض
shift
تناوب
shift
تغییرجهت
shift
انتقال
shift
نقشه خائنانه
shift
حقه
shift
تغییرمکان
shift
تغییرمسیر دادن
shift
انتقال دادن
shift
تغییرمکان دادن
shift
تعویض کردن
shift
پخش کردن
shift
توط ئه
shift
تغییر مکان
shift
نوبتکاری
shift
جابجایی ریاضی چپ داده در کلمه
shift
تبدیل
shift
چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد
shift
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift
تبدیل صورت
shift
جابجایی معین بیتهای کلمه به چپ یا راست .
shift
کلیدمبدل
shift
انتقال جابجا کردن
shift
دگرگونی
shift
در یک ثبات کلمه یا داده که یک بیت به چپ یا راست منتقل میشود و بیت انتها از بین می رود
shift
دستور کامپیوتر برای جابجایی محتوای ثبات به چپ یا راست
shift
محل ذخیره سازی موقت که در آن داده قابل جابجایی است
shift
جابجایی ریاضی راست داده در کلمه
shift
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shift
کد حروف ارسالی که نشان میدهد که کد بعدی باید جابجا شود
shift of a tax
انتقال مالیات
shift register
ثبات تغییر مکان
shift fire
انتقال اتش دادن
shift the rudder
تغییر دادن سکان
shift schedule
برنامه شیفت کاری
shift the rudder
معکوس کردن سکان
make-shift
<adj.>
موقتی
shift reagent
واکنشگر جابجایی
shift fire
انتقال دادن اتش
shift forward
انتقال به جلو
shift forward
انتقال به عوامل بعدی حرکت به سمت جلو
shift instruction
دستورالعمل تغییر مکان دستورالعمل انتقال دستورالعمل جابجایی
shift of a curve
انتقال یک منحنی
shift of a curve
جابجائی یک منحنی
shift register
ثبات تغییرمکان
shift upward
انتقال به طرف بالا
shift upward
حرکت به سمت بالا
to make a shift
با تدبیروکوشش
stick shift
دندهی دستی
trajectory shift
انحراف مسیر سهمی گلوله ازمسیر استانداد بالیستیکی
to shift one's lodging
تغییردادن منزل
to shift off responsibility
مسئولیت را ازخودسلب کردن وبدوش دیگری گذاردن
to shift a burden
کاری رابدوش دیگری گذاشتن
to make a shift
تاه کردن
to make a shift
گذراندن
graveyard shift
شیفت سوم کار
[در ۲۴ ساعت]
to make a shift
ساختن
shift schedule
برنامه زمان کاری
gear shift
دسته دنده اتومبیل
stick shift
دسته دنده
graveyard shift
شیفت شب تا صبح
night shift
شیفتشب شبکار
split shift
تقسیم ساعات کار بدو یا چندقسمت
stokes shift
جابجایی استوک
shift schedule
برنامه نوبت کاری
to make a shift
موفق شدن
shift key
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
die shift
تغییر مکان حدیده
doppler shift
اندازه پدیده دوپلر
doppler shift
انتقال دوپلری
doppler shift
تغییر مکان دوپلری
doppler shift
جابجایی دوپلر
end around shift
تغییر مکان دورگشتی
end around shift
shift circular
figure shift
کلید یا کد مبدل کاراکتر
figures shift
مبدله ارقام
frequency shift
انحراف یا شیفت فرکانس
functional shift
تغییر یک کلمه یا عبارت برحسب مقتضیات دستوری
hydride shift
جابجایی هیدریدی
image shift
جابجایی تصویر
left shift
تغییر مکان به چپ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com