English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
market demand schedule صورت تقاضاهای خریدارجزء در بازار
Other Matches
demand schedule جدول تقاضا
individual demand schedule صورت کالاهایی که یک فرد در یک مدت معین حاضر به خریدانها باشد
individual demand schedule جدول تقاضای فردی
market demand تقاضای بازار
demand and supply market بازار عرضه و تقاضا
aggregate market demand تقاضای کل بازار
schedule برنامه زمان بندی
schedule ترتیب انجام کارها یا ترتیب اختصاص زمان CPU برای پردازش در سیستم چند کاربره
schedule برنامه ریزی کردن پیش بینی کردن
schedule در برنامه منظورکردن
schedule برنامه زمان بندی فهرست
schedule برنامه اجرائی
schedule فرانما
schedule جدول
schedule صورت فهرست
schedule برنامه
schedule دربرنامه گذاردن
schedule صورت یا فهرستی ضمیمه کردن
vi schedule برنامه فاصلهای متغیر
vr schedule برنامه نسبتی متغیر
schedule برنامه زمانی
schedule زمان بندی کردن
schedule ریز برنامه
schedule زمانبندی
schedule فهرست راهنمای قانون
schedule برنامه ریزی کردن
fr schedule برنامه نسبتی ثابت
Schedule+ برنامه نرم افزاری که حاوی اصول مدیریت اطلاعات شخصی از قبیل تقویم روزانه است
fi schedule برنامه فاصلهای ثابت
maintenance schedule برنامه نگهداشت
subject schedule برنامه جزء جزء
ratio schedule مقیاس نسبتی
assault schedule برنامه هجوم
interval schedule برنامه فاصلهای
indifference schedule جدول بی تفاوتی
landing schedule برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
employment schedule برنامه استفاده از ناو
consumption schedule جدول مصرف
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
employment schedule برنامه ماموریت ناو
optimum schedule مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
project schedule زمان بندی پروژه
supply schedule جدول عرضه
tariff schedule جدول تعرفه
subject schedule برنامه موضوعی
schedule report گزارش زمانبندی شده
schedule maintenance نگهداشت زمان بندی شده
schedule of targets برنامه هدفها
schedule of targets برنامه اماجها
schedule of fires برنامه ساعتی اتشها
schedule of fires برنامه اتشها
schedule maintenance نگهداری زمانبندی شده
approach schedule برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
schedule date موعد طبق برنامه
rating schedule مقیاس درجه بندی
dive schedule جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
shift schedule برنامه نوبت کاری
shift schedule برنامه شیفت کاری
schedule an appointment قرار ملاقات گذاشتن
work schedule برنامه کار
shift schedule برنامه زمان کاری
time schedule برنامه زمانی
variable ratio schedule برنامه نسبتی متغیر
variable interval schedule برنامه فاصلهای متغیر
fixed interval schedule برنامه فاصلهای ثابت
fixed ratio schedule برنامه نسبتی ثابت
edward's personal preference schedule مقیاس ادوارد برای رجحانهای شخصی
on demand عندالمطالبه
on demand بنا به تقاضا
on demand به در خواست به مجرد تقاضا
demand مطالبه تقاضا کردن
demand تقاضای خرید کالا
demand درخواست
demand مطالبه
demand درخواست مطالبه
demand طلب
demand تقاضا کردن تقاضا
demand نیاز
demand مطالبه کردن
demand تقاضا
demand خواست
demand درخواست کردن
demand تقاضا کردن
demand نیاز احتیاج
demand خواستارشدن
demand پردازش داده وقتی که آماده شد ونه منتظر ماندن برای آن
demand جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
to be in demand طالب داشتن
demand نیاز
demand احتیاج
demand [of] درخواست [خواست] [طلب] [تقاضا] [از]
to be in demand خریدارداشتن مطلوب بودن
demand تقاضا برای انجام چیزی
demand تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demand یچ کردن بین مدارها وقتی نیاز باشد
demand نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demand انتقال داده مستقیم بین پردازنده و فضای ذخیره سازی
demand تقاضا برای چیزی و توقع دریافت آن
off-market <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
market value ارزش
market بازار فروش [اقتصاد]
down-market رجوع شود به downscale
outside market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
market value قیمت بازار
market value ارزش بازاری
market value در بازار قیمت بازار
market value قیمت مناسب برای خریداروفروشنده
in the market for <idiom> خواستن یا آماده خرید چیزی شدن
market به بازار عرضه کردن
market درمعرض فروش قرار دادن
market در بازار دادوستد کردن
market فروختن
market مرکزتجارت
market بازار
market محل داد وستد
excess demand تقاضای بیش از حد
inelastic demand تقاضای غیر حساس
information on demand اطلاعات با تقاضا
inelastic demand تقاضای بی کشش
within three days of demand در طی سه روز پس از تقاضا
to make a demand on somebody مطالبه کردن از کسی
elastic demand تقاضای کشش دار
elastic demand حساس
elastic demand تقاضای انعطاف پذیر
elasticity of demand کشش تقاضا
composite demand تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
energy demand مطالبه انرژی
excess demand تقاضای زیادی مازاد تقاضا
excess demand درخواست بیش از حد درخواست اضافی
excess demand درخواست مازاد
excess demand فزونی تقاضا
factor demand تقاضای عوامل
complementary demand تقاضای تکمیلی
final demand تقاضای نهائی
financed demand احتیاجاتی که تامین اعتبارشده اند نیازمندیهایی که هزینه ان پرداخت شده
complementary demand تقاضای مکمل
inelastic demand تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند
change in demand تغییر تقاضا
joint demand تقاضای مشترک
maximum demand تقاضای بیشینه
maximum demand پیک بار
maximum demand بار پیک
maximum demand بار حداکثر
planned demand تقاضای برنامه ریزی شده
peak demand بیشترین تقاضا
peak demand حداکثر تقاضا
measurement of demand اندازه گیری تقاضا
measurement of demand تخمین تقاضا
payable on demand پرداخت عندالمطالبه
national demand تقاضای ملی
replacement demand نیازمندیهای جایگزینی تقاضای جایگزینی پرسنل
aggregate demand تقاضای کل
law of demand قانون تقاضا
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
To demand ones right. To get ones due. حق کسی را خواستن ( گرفتن )
quantity of demand مقدار تقاضا
we demand p in our contract ما صراحت ودقت در قراردادمی خواهیم
total demand تقاضای کل
to meet a demand تقاضایی را براوردن
supply and demand عرضه و تقاضا
offer and demand عرضه و تقاضا
elastic demand تقاضای با کشش
demand for payment تقاضای پرداخت
demand paging در سیستم ذخیره مجازی انتقال یک صفحه از حافظه به حافظه واقعی به هنگام نیازمندی است
demand paging صفحه بندی مورد نیاز
demand paging صفحه بندی تقاضا
demand pattern الگوی تقاضا
demand price حداکثر قیمتی که خریداران کل را در بازار بخصوص جذب میکند
demand processing پردازش بر اساس نیاز
demand report گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
demand satisfaction تحویل درخواستها
demand satisfaction تحویل اماد مورد نیاز
demand note سفته
demand shift جابجائی تقاضا
demand elasticity درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
demand factor ضریب تقاضا
demand factors عوامل تقاضا
demand forecast پیش بینی تقاضا
demand frequency نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
demand function تابع تقاضا
demand management مدیریت تقاضا
demand meter تقاضاسنج
demand note مطالبه نامه
demand note چک تمسک
demand for money تقاضا برای پول
demand factors پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
demand factors جمعیت سلیقه قیمت کالاهای دیگر
demand factors عواملی که درتغییر تقاضا موثرند عبارتنداز : درامد
money demand تقاضا برای پول
demand shift انتقال تقاضا
demand surface سطح تقاضا
demand side ستون تقاضا
demand side طرف تقاضا
demand deposit سپرده بانکی که بدون چک میتوان برداشت کرد
demand accommodation تعدیل درخواستها
demand accommodation تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
demand surface میزان تقاضا
demand deposit سپرده دیداری
demand deposit سپرده جاری
demand shift تغییر تقاضا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com