Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
market garden
مزرعهکاشتسبزیجاتومیوهجاتجهتفروش
Other Matches
i was in the garden
در باغ بودم
i came to the garden
سوی باغ امدم
garden
باغی بستانی
garden
بوستان
garden
درخت کاری کردن باغبانی کردن
i came to the garden
تا در باغ امدم
garden
باغچه
garden
باغ
i went in to the garden
توی باغ رفتم
i went in to the garden
داخل باغ شدم
i went in to the garden
به باغ امدم
public garden
باغچهعمودی
ornamental garden
آرایشباغچه
garden of paradise
باغ بهشت
garden sorrel
ترشکباغچه
garden design
طرح باغی
[با تقسیمات مستطیلی بصورت باغچه ها و چهارباغ و حوض و آبروها. این طرح از قرن بازدم میلادی مشاهده شد و جلوه ای از حیاط خانه ها و کاخ ها را نشان می دهد.]
garden rocket
شب بوی هراتی
english garden
پارک انگلیسی
[قرن هجدهم]
garden shears
قیچیباغبانی
garden balsam
گل حنا
vegetable garden
مزرعهسبزیجات
garden centre
مکاندفنزباله
garden onion
پیاز
roses p in this garden
گل عمده این باغ گل سرخ است
garden city
شهریدرداخلیکباغستان
flower garden
باغ گل
flower garden
گلزار
garden cress
ترتیزک
garden cress
تره تیزک شاهی
garden variety
باغ ملی
zoological garden
باغ وحش
garden line
خطاندازباغچه
garden hose
شلنگباغبانی
garden arch
چفتباغچه
roof garden
تفریح گاه بالای بام
maket garden
باغ سبزی کاری
to lead up the garden
گمراه کردن
to lead up the garden
فریفتن
tea garden
باغ چایکاری
the garden provides food
باغ خوراک تهیه میکند
the garden provides food
میدهد
garden variety
باغ تفرجگاه
garden stuff
حاصل باغ :سبزی ومیوه
garden engine
تلمبه اب پاش
garden engine
اب پاش تلمبهای برای اب دادن باغ
garden galss
مردنگی برای پوشاندن گیاه
garden heiliotrope
سنبل الطیب
garden heiliotrope
نوعی سمنه
garden heiliotrope
خلفه
garden plot
باغچه
garden plot
جالیز
garden plot
بستان
garden sage
مریم گلی
garden sage
نام جنس این گیاه
garden seat
صندلی یانیمکت باغبانی
the garden provides food
باغ غذا
garden parties
گاردن پارتی
kitchen garden
باغ مخصوص سبزیکاری
garden heiliotrope
حشفه
garden bench
نیمکت باغ
garden thyme
آویشن
[آویشن معمولی]
[گیاه شناسی]
garden beet
چغندر
garden party
گاردن پارتی
physic garden
باغ گیاهان طبی یا دارویی
bear garden
محلی که درانجاخرسها رابجنگ می اندازند
Garden Suburb
بوستان شهر
philosophy of the garden
فلسفه اپیکور
landscape garden
طراحی فضای سبز
philosophy of the garden
فلسفه باغ
rock garden
باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
garden cemetry
آرمگاه
Garden city
بوستان شهر
garden trowel
بیلچه باغبانی
[ابزار]
[باغبانی]
I planted the garden with rose – bushes .
درباغ بوته های گل سرخ کاشتم
a man of words and not of deeds is like a garden full of weeds
<proverb>
با علم اگر عمل نکنی شاخ بی بری
market
مرکزتجارت
market
محل داد وستد
market
فروختن
market
درمعرض فروش قرار دادن
market
در بازار دادوستد کردن
market value
قیمت مناسب برای خریداروفروشنده
down-market
رجوع شود به downscale
outside market
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
market
بازار فروش
[اقتصاد]
market value
قیمت بازار
market
به بازار عرضه کردن
in the market for
<idiom>
خواستن یا آماده خرید چیزی شدن
market value
ارزش بازاری
market value
در بازار قیمت بازار
market value
ارزش
off-market
<adj.>
خارج از بورس
[فروخته شده ]
market
بازار
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
soft market
بازار با تقاضای خوب
spot market
بازار نقدی
market structure
بنیان بازار
spot market
بازار معاملات نقدی
target market
بازاری که سخت افزار یا نرم افزار مخصوصا برای ان طراحی شود
market structure
ساخت بازار
market system
نظام بازار
perfect market
بازار کامل
to rig the market
با احتکارویکجاخریدن کالاافزایش وکاهش مصنوعی دربهای کالافراهم کردن
securities market
بازار اوراق بهادار
security market
بازار اوراق بهادار
seller's market
بازار فروشنده
oil market
بازار نفت
narrow market
بازار محدود
seller's market
بازاری که در ان اختیار معامله وتصمیم گیری در دست فروشنده است
price market
وضع کردن قیمت در انحصار
sharing the market
تقسیم بازار
organized market
بازار سازمان یافته
market trust
بازار انحصاری
market trends
روندهای بازار
rig the market
با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
the market is dull
بازار راکد است
to put on the market
درمعرض فروش قرار دادن
to place on the market
درمعرض فروش قرار دادن
to put on the market
فروختن
to place on the market
فروختن
to put on the market
به بازار عرضه کردن
off-market purchases
خرید در بیرون از بورس
over-the-counter market
بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
financial market
بازار مالی
to place on the market
به بازار عرضه کردن
flea market
بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
the market is dull
بازار کساداست
to make a market of
معامله کردن
to make a market of
با کالای دیگرمعاوضه کردن
wage market
بازار دستمزد
widening of market
گسترش بازار
carpet market
بازار فرش
cattle market
محلفروشاحشام
labour market
متقاضیکار
market gardener
باغکار سبزیکار
market gardening
شغلسبزیکاریوکاشتمیوه
On the free market .
دربازار آزاد
To depress the market .
بازار را کساد کردن
There is no market for it in Iran .
درایران مصرفی ندارد
flea market
<idiom>
بازارمکاره (بازارکهنه فروشها)
market share
سهم بازار
foreign market
بازار خارج
commodity market
بازار کالا
capital market
بازار سرمایه
buyers market
بازار خرید
buyer's market
بازار مناسب برای خریدار
buyer's market
بازاری که درکنترل خریدارست
buyer's market
بازار خرید
bullish market
بازار رو به رونق
bullish market
بازار احتکاری
bullion market
بازار شمش
bull the market
بازار را گرم کردن
break into the market
در بازار رسوخ کردن
bearish market
بازار رو به افول
commodity market
بازار مواد اولیه
commodity market
بازار کالای مصرفی
falling market
بازار رو به زوال
fair market
بازار مکاره
fair market
هفته بازار
exchange market
بازار اسعار
exchange market
بازار داد و ستد
easty market
بازاراست تا
domestic market
بازار داخلی
dead market
بازار کم فروش
dead market
بازار کساد
credit market
بازار اعتباری
cornering the market
خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
cornering the market
قبضه نمودن بازار
Common Market
بلژیک
Common Market
بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
Common Market
جامعه اقتصادی اروپا
Common Market
بازار مشترک
free market
بازار ازاد
open market
بازار ازاد بازاری که دارای رقابت کامل میباشد
open market
بازار باز
open market
بازار ازاد
market places
بازار
Common Market
فرانسه لوکزامبورگ و هلند
market economies
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economies
اقتصاد بازار
black market
دربازارسیاه معامله کردن
black market
بازار سیاه
stock market
بورس کالاهای مختلف
stock market
بورس سهام وارز
flea market
سمساری
money market
بازار پول
market research
بررسی بازار
market research
تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
market research
بازارپژوهی
market research
تحقیقات علمی در بازار ودادوستد کالا
market economy
اقتصاد بازار
market economy
اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market place
بازار
market segmentation
تقسیم بازار
market leader
پیشرو بازار
market leader
پیشقدم در بازار
market information
اطلاعات و دادههای بازار
market imperfection
ناقص بودن بازار
market imperfection
نقص بازار
market leader
دارای رهبریت بازار
market functions
وفائف بازار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com