English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
market grades and grading طبقه بندی بازار
Other Matches
grading درجه بندی
grading نمره گذاری
grading ترکیب دانهای
grading دانه بندی
grading دسته بندی
grading طبقه بندی
continuous grading دانه بندی یکسره
grading envelope پوش دانه بندی
grading envelope منطقه دانه بندی
gap grading دانه بندی گسسته
grading curve منحنی دانه بندی
grading curve نمودار دانه بندی
land grading تسطیح زمین
gap grading دانه بندی ناپیوسته
spot grading صافسازی
continuous grading دانه بندی پیوسته
grades رتبه
grades مرحله گراد
grades شیب
grades درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades کلاس
grades نمره دادن
grades نمره
grades شیب منظم دادن تسطیح کردن
grades مرحله
grades درجه بندی
grades سطح یا محدوده
grades نوع
grades زبری
grades کلاس کیفیت
grades درجه رتبه
grades طبقه بندی کردن کلاسه کردن
grades دسته بندی کردن
grades در پایهای قرار گرفتن
grades نوع درجه بندی کردن
grades طبقه
grades اصلاح نژادکردن هموارکردن
grades پایه
grades درجه
grades درجه بندی رتبه
grades درجه شدت
grades انحراف ازسطح تراز
grades الگوی لباس ارزش نسبی سنگ معدنی درجه موادمعدنی
grades درجه بندی کردن
grades دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades جورکردن باهم امیختن
down-market رجوع شود به downscale
off-market <adj.> خارج از بورس [فروخته شده ]
outside market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
market بازار
market محل داد وستد
market value قیمت مناسب برای خریداروفروشنده
market value ارزش
market value در بازار قیمت بازار
market value ارزش بازاری
market value قیمت بازار
market مرکزتجارت
market فروختن
market در بازار دادوستد کردن
in the market for <idiom> خواستن یا آماده خرید چیزی شدن
market بازار فروش [اقتصاد]
market درمعرض فروش قرار دادن
market به بازار عرضه کردن
over-the-counter market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
market segmentation تجزیه بازار
market segmentation تقسیم بازار
market imperfection نقص بازار
narrow market بازار محدود
market share سهم بازار
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
market structure ساخت بازار
market structure بنیان بازار
market opportunity فرصت بازار
market trends روندهای بازار
market trust بازار انحصاری
market system نظام بازار
financial market بازار مالی
market oriented بازاری
market leader پیشقدم در بازار
market mechanism مکانیسم بازار
market mechanism طرز کار بازار
market leader دارای رهبریت بازار
market leader پیشرو بازار
market information اطلاعات و دادههای بازار
market oriented در جهت بازار
market overt بازار اشکار
market risk خطر بازار
market survey بررسی بازار
market review بررسی بازار
market prices قیمتهای تعیین شده در بازار
market prices قیمتهای بازار
market price قیمت بازار
market penetration نفوذ به بازار
market overt بازار عمومی محل خرید و فروش درفضای باز
market imperfection ناقص بودن بازار
oil market بازار نفت
to put on the market به بازار عرضه کردن
There is no market for it in Iran . درایران مصرفی ندارد
To depress the market . بازار را کساد کردن
On the free market . دربازار آزاد
market gardening شغلسبزیکاریوکاشتمیوه
market gardener باغکار سبزیکار
market garden مزرعهکاشتسبزیجاتومیوهجاتجهتفروش
labour market متقاضیکار
cattle market محلفروشاحشام
flea market <idiom> بازارمکاره (بازارکهنه فروشها)
carpet market بازار فرش
to place on the market به بازار عرضه کردن
to put on the market درمعرض فروش قرار دادن
to place on the market درمعرض فروش قرار دادن
to put on the market فروختن
to place on the market فروختن
widening of market گسترش بازار
wage market بازار دستمزد
to rig the market با احتکارویکجاخریدن کالاافزایش وکاهش مصنوعی دربهای کالافراهم کردن
seller's market بازاری که در ان اختیار معامله وتصمیم گیری در دست فروشنده است
seller's market بازار فروشنده
security market بازار اوراق بهادار
securities market بازار اوراق بهادار
rig the market با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
price market وضع کردن قیمت در انحصار
perfect market بازار کامل
organized market بازار سازمان یافته
sharing the market تقسیم بازار
soft market بازار با تقاضای خوب
to make a market of با کالای دیگرمعاوضه کردن
to make a market of معامله کردن
the market is dull بازار کساداست
the market is dull بازار راکد است
target market بازاری که سخت افزار یا نرم افزار مخصوصا برای ان طراحی شود
spot market بازار معاملات نقدی
spot market بازار نقدی
off-market purchases خرید در بیرون از بورس
dead market بازار کساد
bullish market بازار احتکاری
bullion market بازار شمش
bull the market بازار را گرم کردن
break into the market در بازار رسوخ کردن
bearish market بازار رو به افول
black market دربازارسیاه معامله کردن
black market بازار سیاه
stock market بورس کالاهای مختلف
bullish market بازار رو به رونق
buyer's market بازار خرید
credit market بازار اعتباری
cornering the market خرید کلی و یکجای کالاهای بازار
cornering the market قبضه نمودن بازار
commodity market بازار کالای مصرفی
commodity market بازار مواد اولیه
Common Market بازار مشترک
capital market بازار سرمایه
buyers market بازار خرید
buyer's market بازار مناسب برای خریدار
stock market بورس سهام وارز
market place بازار
Common Market بلژیک
Common Market بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
Common Market جامعه اقتصادی اروپا
free market بازار ازاد
open market بازار ازاد بازاری که دارای رقابت کامل میباشد
open market بازار باز
open market بازار ازاد
Common Market فرانسه لوکزامبورگ و هلند
market economies اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
flea market بازار مخصوص فروش اشیاء ارزان قیمت یادست دوم
flea market سمساری
money market بازار پول
market research بررسی بازار
market research تحقیقات درخصوص بازار مطالعه وضعیت بازار
market research بازارپژوهی
market research تحقیقات علمی در بازار ودادوستد کالا
market economy اقتصاد بازار
market economy اقتصاد مبتنی بر بازار اقتصاد بازار
market economies اقتصاد بازار
market places بازار
market functions وفائف بازار
loan market بازار وام
labor market بازار کار
imperfect market بازار ناقص
idols of the market اوهام ناشی از سخن وامیزش
home market بازار داخل کشور
home market بازار داخلی
gold market بازار طلا
buyer's market بازاری که درکنترل خریدارست
futures market بازار خرید و فروش سلف
market appraisal سنجش بازار
market channels مجاری توزیع
market freedom ازادی تجاری
market freedom ازادی بازار
market forces عوامل موثردر بازار
market forces نیروهای بازار
market failure شکست بازار نارسائی بازار
market failure ناتوانی بازار
market equilibrium تعادل بازار
market demand تقاضای بازار
market acceptance پذیرش کالا توسط بازار
easty market بازاراست تا
fair market هفته بازار
domestic market بازار داخلی
exchange market بازار داد و ستد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com