Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 79 (6 milliseconds)
English
Persian
meal ticket
بلیط غذا
meal ticket
کوپن غذا
meal ticket
ممر درآمد
meal ticket
راه کار و کاسبی
meal ticket
وسیلهی امرار معاش
Other Matches
meal
غذا
meal
خوراکی
meal
شام یا نهار ارد
meal
بلغور
we squared for our meal
حساب خوراکمان را تصفیه کردیم
to makea meal of
صرف کردن
to makea meal of
خوردن
meal tickets
بلیط غذا
meal time
موقع خوراک
meal tickets
کوپن غذا
meal tickets
ممر درآمد
Enjoy your meal!
<idiom>
نوش جان!
That was a very good meal.
غذای خیلی خوبی بود.
meal times
زمان وعده های غذا
Please partake of this meal .
لطفا" از این غذا صرف کنید
To order a meal.
سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
square meal
غذایمقوی
mealie meal
ذرتغلهشدهpig
meal tickets
وسیلهی امرار معاش
meal tickets
راه کار و کاسبی
meal time
هنگام غذاخوری
meal bug
شته مو
corn meal
ارد گندم - ارد جودوسر
fish meal
ماهی خشک وخورد شده که بمصرف کود وغذای حیوانات میرسد
indian meal
ارد ذرت
meal break
افراشتن پرچم ناهار زنگ ناهار
meal break
استراحت ناهار
meal time
وقت خوراک
meal offering
هدیه اردی
meal offering
پیشکشی اردی
the ticket
کار شایسته
ticket
اگهی
ticket
بلیط منتشرکردن
ticket
برچسب برچسب زدن به
ticket
بلیط دار کردن
ticket
صورت نامزدهای حزبی
ticket
بلیت
ticket
ورقه
ticket
بلیط
the ticket
کار صحیح
We had a foul meal for lunch.
نهار گندی خوردیم
I am down and out . I dont know where my next meal is coming for .
برای نان شب معطل مانده ام
It's time to prepare the meal.
وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
season ticket
بلیط فصلی
return ticket
بلیط رفت و برگشت
parking ticket
جریمهبدلیلپارکغیرقانونی
Where is the ticket office?
باجه بلیت فروشی کجاست؟
split ticket
<idiom>
انتخاب افراد سیاسی برای رای
ticket office
باجه فروش بلیت
A ticket to Bath, please.
لطفا یک بلیت به شهر باته.
ticket office
باجه بلیت فروشی
ticket counter
جایگاهبلیط
ticket control
کنترلبلیط
big ticket
گران قیمت
trip ticket
برگه اجازه مسافرت
trip ticket
بلیط مسافرت
ticket punch
بلیت سوراخ کن
ticket office
باجه
ticket office
محل فروش بلیت
ticket of leave
سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
this ticket admits one
با این بلیط یک تن را اجازه دخول می دهند
straight ticket
اخذ رای دستجمعی برای نمایندگان یک حزب
walking ticket
ورقه خاتمه خدمت
show him your ticket
بلیط خودرا باو نشان دهید
second class ticket
بلیت درجه دوم
commutation ticket
بلیط با تخفیف
ticket collector
بلیطجمعکن
big ticket
با ارزش
show your ticket to him
بلیط خودراباونشان دهید
admittance ticket
بلیطورودی
outside ticket pocket
جیبکوچکبیرونی
return ticket
بلیط دوسره
ticket collector's booth
باجهتحویلبلیط
How long is the ticket valid?
بلیت تا کی اعتبار دارد؟
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com