English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English Persian
memory span فراخنای یاد
Other Matches
span دهنه
span افسار
span مهار
span دهانه
span چشمه
span saw اره قابدار
span فاصله دو تکیه گاه تیر
span باراویز
span فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
span پل زدن روی رودخانه
span وجب
span جفت
span مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
span تاق بستن
span پل بستن
span دهانه نظری
span new خیلی تازه
span new کاملا تازه
span new تروتازه
span saw اره قاب دار
span محدوده
span گستردگی
span پوشش اندازه
span اندازه گرفتن
span وجب کردن
span فاصله معین
span مدت معین
span وجب یک وجب
span فرفیت
spic and span <idiom> خیلی تمیز ومرتب
recognition span فراخنای بازشناخت
time span دوره زمان
time span فاصله زمان
time span گذشت زمان
clear span دهانه موثر
clear span دهانه ازاد
adjacent span دهانه متصل
reading span فراخنای خواندن
the span of a bridge چشمه یا دهانه پل
spun or span گذشته
suspended span دهانهدروا
side span دهانهجانبی
lift span پلبالارو
span of consciousness فراخنای هشیاری
shear span دهانه نیروی برشی
span wire سیم مهار
span wire سیم بکسل
spic and span نو
spic and span کاملاتازه
life span عمر
spic and span تروتمیز
spic and span اراسته ومرتب
theoretical span دهانه نظری
interior span دهانه داخلی
visual span فراخنای دیداری
cantilever span گستردگیپایه
centre span مرکزپل
effective span دهانه موثر
span of control حوزه نظارت
attention span فراخنای توجه
adjacent span دهانه متصل
arch span دهانه طاق
arch span فاصله داخلی پشت بندها
spick and span کاملاتازه
span of attention فراخنای توجه
mid span نقطه وسط دهانه
mid span مرکزفاصله افقی بین دو پایه متوالی پل
spick and span نو
spick and span اراسته ومرتب
spick and span تروتمیز
spick-and-span نو
spick-and-span کاملاتازه
spick-and-span تروتمیز
spick-and-span اراسته ومرتب
multi span bridge پل چند دهانه
blade span axis محور تغییر گام ریشه تیغه
word span test ازمون فراخنای واژه ها
digit span test ازمون فراخنای ارقام
arresting sheave span محوطه ریل و سرسره مهارهواپیما
multiple-span beam bridge پلمیلهایچنددهانهای
single span deep beam تیر تیغه یک دهانه
single-span beam bridge پلمیلهایتکدهانهای
multi span deap beam تیر تیغه چند دهانه
in memory of <idiom> به صورت رایگان
memory خاطره
memory یاد
memory یادگار یاد بود
memory حافظه دستگاه کامپیوتر
immediate memory حافظه فوری
memory فضای ذخیره سازی در سیستم کامپیوتری یا رسانه که قادر به بازیابی داده یا دستورات است
memory حافظه
to the memory of به یادبود
photodigital memory خواندن چند بار
real memory حافظه واقعی
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
memory word کلمه حافظه
memory trace رد یاد
memory sniffing ازمایش مداوم حافظه به هنگام پردازش
shadow memory حافظه ثانوی موقت
shadow memory محلهای حافظه مکرر که با کد مخصوص قابل دستیابی است
real memory حافظه حقیقی
memory protection پشتیبانی ازحافظه
passive memory حافظه منفعل
programmable memory حافظه برنامه پذیر
racial memory حافظه نژادی
optical memory حافظه نوری
read only memory حافظه فقط خواندنی
one level memory حافظه یک سطحی
real memory حافظه فیزیکی موجود که توسط CPU قابل آدرس دهی است
read mostly memory حافظه بیشتر خواندنی
memory snapshot تصویر لحظهای حافظه
shadow memory جدول مبدل که محلهای حافظه واقعی را با معادل محلهای مجازی آن ها بیت میکند
scratchpad memory حافظه چرکنویسی
rotating memory حافظه چرخشی
regenerative memory عملیات خواندن که به طور خودکار داده را تولید میکند و در حافظه می نویسد
regenerative memory رسانه ذخیره سازی که باید محتوای آن مرتباگ تنظیم شود تا محتوایش باقی بماند
memory register ثبات حافظه
regenerative memory حافظه احیاء کننده
scratchpad memory حافظه چرکنویس
screen memory خاطره پوشان
semiconductor memory حافظه نیمه رسانا
semiconductor memory حافظه نیمه هادی
recent memory حافظه نزدیک
secondary memory حافظه ثانویه
search memory حافظه جستجو
screw to the memory بذهن سپردن
refresh memory واحد حافظه با سرعت بالابرای تولید مجدد تصویر ناحیهای از حافظه کامپیوترکه مقادیری را نگهداری میکند
regenerative memory حافظه باز زا
shadow memory شبه حافظه
computer memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
primary memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
computer memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
memory management مدیریت حافظه [علوم کامپیوتر]
main memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
primary memory حافظه رایانه [علوم کامپیوتر]
addressed memory حافظه خواندن،نوشتن [علوم کامپیوتر]
addressed memory حافظه تصادفی [علوم کامپیوتر]
to fail [memory] درماندن [حافظه یا خاطره]
volatile memory حافظه فرار
virtual memory حافظه مجازی
upper memory کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
to stamp on the memory در ذهن منقوش ساختن
to stamp on the memory ذهنی کردن
to escape one's memory از خاطر رفتن
to commit to memory ازبرکردن
static memory حافظه ایستا
volatile memory حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
within living memory تا انجا که مردمان زنده
within living memory به یاد دارند
to fail [memory] وا ماندن [حافظه یا خاطره]
To revive a memory. خاطره ای رازنده کردن
I can recite from memory. می توانم از حفظ بخوانم
subtract from memory دکمهکمکنندهازحافظه
memory recall دوبارهخوانیحافظه
memory key کلیدحافظه
memory cancel پاککردنحافظه
memory button دکمهحافظ
add in memory اضافه کردن به حافظه
stack memory حافظه پشتهای
memory protection حفافت حافظه
main memory حافظه اصلی
associative memory حافظه شرکت پذیر
extended memory حافظه توسعه یافته
expanded memory حافظه گسترشی
eidetic memory یاد روشن
EDO memory ذخیره کند
EDO memory فن آوری حافظه که حاوی پیشرفت بهتری است و می انواند داده را از محلی از حافظه پیدا کند و بخواند بایک عمل . و نیز میتواند آخرین قطعه داده را که در حافظه ذخیره شده بود در حافظه پنهان آماده خواندن از حافظه است
EDO memory MEMORY OUTPUT DATA EXTENDED
dynamic memory حافظه پویا
shared memory حافظه تسهیم شده
disk memory حافظه دیسک
cryogenic memory استفاده از خصوصیات هدایت مواد
cryogenic memory رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
core memory حافظه هستهای
external memory حافظه خارجی
in memory of blessedmemory بیاد
remote memory حافظه دور
magnetic memory حافظه مغناطیسی
extended memory حافظه تمدیدی
low memory فضای حافظه تا چند کیلوبایت
laser memory حافظه لیزری
it escaped my memory یادم رفت
internal memory بخشی از RAM Rom که واحد پردازش مرکزی مستقیما وصل است بدون نیاز به واسط
internal memory حافظه داخلی
interleave memory حافظه جاگذاری
incidental memory حافظه اتفاقی
in memory of blessedmemory خدابیامرز
in memory of blessedmemory بیادگار مرحوم
core memory حافظه چنبرهای
coordinate memory حافظه مختصاتی
bubble memory روش ذخیره سازی داده دودویی با استفاده از خصوصیات مغناطیسی رسانه ها تا دادههای با حجم بالا در حافظه اصلی ذخیره شوند
bubble memory سرعت بالا و حافظه متحرک
bubble memory مین فرفیت بالا
bubble memory حافظه حبابی
base memory حافظه پایه
auxiliary memory حافظه کمکی
auxiliary memory حافظ کمکی
associative memory حافظه تداعی
associative memory حافظه انجمنی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com