English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
mint master رئیس ضرابخانه
Other Matches
mint a mint condition نونو
mint a mint condition تازه تازه
mint نو
mint محل ضرب سکه
mint شیرینی معطر با نعناع
mint نعناع
mint جعل کردن
mint ساختن
mint اختراع کردن
mint سکه زدن
mint سکه زنی
mint ضرابخانه
mint بکر
mint ضرب سکه
mint julep شربت جلاب
To mint coins. سکه زدن
mint julep شربت محرک یامقوی
mint sauce کمکویاریبهبیمار
mint juleps شربت محرک یامقوی
mint juleps شربت جلاب
master مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
master ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master ماهر شدن
master of سرپرست گروه شکار روباه
master آموزش و فهمیدن یک زبان یا فرآیند
master مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
master off استاد شمشیربازی
master چیره دست شدن
master ارباب صاحب
master's فوقلیسانسه-دارایمدرکMAیاMSc
old master نقاشی هر یک از این هنرمندان
old master هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
to be a master of در اختیار خودداشتن
to be a master of دارا بودن
the master در
the master خداوند
master و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود.
master دانشور
master تسلط یافتن بر
master رام کردن
master اصلی
master تسلط یافتن
master ماهر شدن در چیزی
master کسب مهارت کردن
master استادشدن
master خوب یادگرفتن
master چیره دست
master ارباب استاد
master رئیس
master مدیر مرشد
master کارفرما
master پیر
master صاحب
master ماهرشدن
master کاپیتان کشتی
master سیگنال زمانی که تمام قط عات سیستم با آن سنکرون می شوند
master کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
master نرم افزاری که عملیات سیستم را کنترل میکند
master سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
master سیستمی که هر پردازنده آن اصلی و مخصوص یک کار است
master رسانه مغناطیسی که حاوی تمام برنامههای مورد نیاز یک برنامه کاربردی است
master نوار مغناطیسی که حاوی تمام توابع حیاتی سیستم عامل است
master اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
master 1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
master مدل اصلی
master استاد شطرنج
master مخدوم
master قطعه کار اصلی
master جامع
master race نژاد برتر
master rod شاتون اصلی
master routine شاه روال
master sergeant استوار ارشد نیروی زمینی
master sergeant سرگروهبان
master program شاه برنامه
master service انشعاب اصلی
master slave ارباب و برده
master slice شاه قاچ
master station شاه ایستگاه
master station ایستگاه اصلی
master station پست اصلی مخابرات
master plot نقشه راهنمای اصلی عکس برداری هوایی
master tooth پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master pick پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master menu برنامه غذایی اصلی یکان
master mind عقل کل
master mode وضعیت اصلی
master mode حالت راهبر
master menu لیست مبنای جیره غذایی اصلی
master mind فکر بزرگ
master of the horse کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
master of the time صاحب الزمان
master agreement چهارچوب توافق [حقوق]
master physician سر پزشک
master mariner ناخدای کشتی بازرگانی
master stroke استادی
master stroke هنر نمایی
sailing master افسری که موافب راندن کرجیهای تفرجی است
scout master در پیشاهنگی :سر رسد
ship's master کاپیتان کشتی تجاری
ship's master افسرارشد کشتی
singing master اموزگار سرایش
taxing master مامور وصول مالیات هزینه دادرسی
truck master مامور یا سرپرست چندکامیون
wagon master مسئول واگن
wagon master رئیس قطار
whore master جنده باز
master cord ریسماناصلی
Master of Science فوقلیسانسMSc-
ring master رئیس سیرک
property master متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
pilot master سر راهنما
master stroke شاهکار
master tape شاه نوار
master tournament مسابقه ازاد سالانه گلف بین قهرمانان دعوت شده
master workman سر کارگر
master workman استاد کار
master workman سرکارگر
master's certificate گواهینامه فرماندهی
master agreement توافق اولیه
They all acknowledge him master . همه او را به استادی قبول دارند
To be a master of ones craft. درفن خود استاد بودن
missile master دستگاه توزیع اتش کامپیوتری پدافند هوایی
question-master فردپرسشگردریکمسابقهیاامتحان
master in lunacy مامور رسیدگی به دیوانگی ها
master plans نقشه کلیات
drop master سرپرست پرش
french master اموزگار
french master فرانسه
master of ceremonies رئیس تشریفات
globe master نوعی هواپیمای باری سنگین چهار موتوره
harbor master رئیس بندر
harbor master مامور تنظیم حمل ونقل وامور بندرگاه
harbor master راهنمای بندر
master keys قاعده کلی شاه کلید
harbour master متصدی بندر
harbour master مسئول بندر متصدی لنگرگاه
he is a past master in او در استاد یا کهنه کار است
head master رئیس
head master مدیر مدرسه
head master مدیر اموزشگاه
drop master مدیر پرش
master plan نقشه کلیات
drill master مشق دهنده
master plan نقشه مجموعه
master plans نقشه مجموعه
past master استاد پیشین
past master استاد قدیمی
master switch کلید اصلی
master switches کلید اصلی
station master رئیس ایستگاه
beach master افسر لجستیک در عملیات اب خاکی رئیس اسکله
beach master رئیس بارانداز
candidate master نامزد استادی شطرنج
cargo master هواپیمای کارگوماستر
cargo master نوعی هواپیمای باری
chess master استاد شطرنج
master of the court مدیر دفتر دادگاه
dock master راهنمای حوض
international master استاد بین المللی شطرنج
iron master اهن ساز
iron master رئیس کارخانه اهن سازی یا اهن ریزی
master clear کلیدی روی بعضی ازکنسولهای کامپیوتری که ثباتهای عملیاتی را پاک کردن و انها را برای حالت جدید عملیات اماده میکند
master clock شاه زمان سنج
master clock زمان سنج اصلی
master compass قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
master console پیشخوان اصلی
harbour master رئیس بندر
master data شاه داده
master data شاه دادهها
master data دادههای اصلی
master of ceremonies متصدی تفریحات یا معرف نطاق جلسه
master document مدرک اصلی
master file شاه پرونده
master file فایل اصلی پرونده اصلی
Master of Arts صاحب درجهای از دانشگاه که اصولا` میتواند در دانشگاه اموزگاری کند
master key کلید چندین قفل
language master اموزگار زبان
language master زبان اموز
master at arms درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
master builder معمار
master builder بنای مقاطعه کار
master keys کلید چندین قفل
master key قاعده کلی شاه کلید
master carpenter سردرودگر
master carpenter سرنجار
master builder معمارباشی
Jack of all trades , master of none . همه کاره وهیچ کاره
He is a jack of all trades, but master of none. <idiom> او مرد همه کاره است و هیچ کاره.
master slave system سیستم ارباب و برده
Jack of all trades and master of none.. <proverb> همه کاره هیچ کاره است .
master gate valve مدخلدریچهاصلی
master data file پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
master control program شاه برنامه کنترل
master file maintenance تغییردادن یا اصلاح فایلهای اصلی
master slave manipulator یک شانه
master slave manipulator بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
master slave system سیستم راهبر پیرو
master boot record رکورد راه اندازی اصلی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com