Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 203 (9 milliseconds)
English	Persian
mirror effect	اثر اینهای
mirror effect	اثر انعکاسی
mirror effect	اثرتقارن
Other Matches
mirror	ایجاد کپی دقیق
mirror	کپی کردن تمام عملیات دیسک روی دیسک دوم که در صورت خرابی اولی قابل استفاده است
mirror	اینه
outside mirror	آینهبغل
mirror	دراینه منعکس ساختن بازتاب کردن
mirror	ایینه
vanity mirror	آینهآرایش
sighting mirror	آینهکناری
This mirror is very dull .	این آینه خیلی مات است
side mirror	آینهجانبی
secondary mirror	دومینآینه
rearview mirror	آینهدیدپشت
magic mirror	اینه غیب نما اینه شعبده
convex mirror	اینه محدب
spherical mirror	اینه کروی
driving mirror	اینه عقب اتومبیل
dichroic mirror	اینه دو رنگ نما
deflection mirror	اینه انحراف
convex mirror	اینه کوژ
mirror finish	براق
mirror finish	درخشان
mirror frame	جعبه اینه
mirror galvanometer	گالوانومتر ائینه دار
mirror instrument	دستگاه اینه دار
mirror drawing	نقاشی از ایینه
mirror reading	وارونه خوانی
mirror carpet	طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
mirror tracing	ترسیم از ایینه
mirror writing	وارونه نویسی
driving mirror	اینه اتومبیل
sconce mirror	اینه دیوار کوب
sconce mirror	ایینه دیواری
reading mirror	آینهمخصوصخواندن
horizon mirror	آینهافقی
flat mirror	آئینهپهن
mirror image	تصویر قرینه
mirror image	تصویر آیینه ای
mirror symmerty	تقارن ایینهای
mirror images	تصویر قرینه
mirror images	تصویر ایینهای
mirror glass	شیشه اینه
illuminated mirror	چراغآینه
illumination mirror	آینهروشنساز
parabolic mirror	اینه سهمی وار
electron mirror	اینه الکترونی
primary mirror	آئینهابتدائی
outside mirror control	کنترلکنندهآینهبیرونی
main mirror	آینهاصلی
index mirror	آینهنما
magic mirror	ایینه دور نما
rear-view mirror	آیینهی عقبنما
rear-view mirror	آیینهی جلو
mirror backed screen	صفحه تصویر الومینیمی
plane of mirror symmetry	صفحه تقارن اینهای
rear-view mirror	آیینهی پسنما
concave spherical mirror	اینه کروی مقعر
mirror plane of symmetry	صفحه تقارن اینهای
concave spherical mirror	اینه کروی کاو
main reflex mirror	آینهانعکاساصلی
trail-view mirror	آینهبغلتریلی
dual swivel mirror	آینهبازشو
mirror writing shadow reading	کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
to this effect	ازاین قرار
to this effect	باین معنی
to the effect that	مبنی براینکه
to come into effect	قابل اجراشدن
to take effect	مجری شدن
to the effect that	دایربراینکه
to take effect	قابل اجراشدن
with effect from	از تاریخ ...
take effect <idiom>	قانونی درست شدن
to the [that] effect <adv.>	با مفهوم [معنی] کلی
to say something to the effect that ...	ابراز کردن خود دایربراینکه ...
to come into effect	مجری شدن
after-effect	تاثیر بعدی
after-effect	اثر ثانوی
What effect do you think the changes will have on you?	فکر می کنید تغییرات چه تاثیری بر شما داشته باشد؟
effect and cause	معلول و علت
effect	اجرا
by-effect	اثر جانبی
to take effect	قابل اجرا شدن
to go into effect	کاربرد پذیر شدن
to take effect	کاربرد پذیر شدن
to go into effect	قانون شدن
to take effect	قانون شدن
by-effect	اثر فرعی
effect	عملی کردن معلول
effect	اجرا کردن
effect	انجام دادن
by-effect	عوارض جانبی [اثر جانبی]
effect	تاثیر
to go into effect	قانونی درست شدن
effect	معلول
effect	نتیجه
effect	معنی
by-effect	نتیجه جانبی
cause and effect	علت و معلول
effect	مفهوم نیت
effect	اثر
come to effect	قابل اجرا شدن
effect	مفید
to go into effect	قابل اجرا شدن
effect	کارموثر اجراکردن
to take effect	قانونی درست شدن
skin effect	اثر سطحی
steric effect	اثر فضایی
to bring to effect	اجراکردن
skin effect	اثر پوست
subsittution effect	اثر جانشینی
thermal effect	اثر گرما
thermal effect	اثر گرمایی
thermoelectric effect	اثر گرما- برق
to bring to effect	انجام دادن
tau effect	پدیده تائو
surface effect	اثر سطح
substitution effect	اثر جانشینی
size effect	تاثیر اندازه
significant effect	اثر معنی دار
shoaling effect	اثرات کم عمق
shielding effect	اثر حفافتی
retarding effect	اثر تاخیری
ripple though effect	اثر بازدارنده
ripple through effect	نتایج یا تغییرات یا خطاهای صفحه گسترده که به عنوان نتیجه یک مقدار تغییر یافته در یک خانه فاهر میشود
schottky effect	اثر شوتکی
screening effect	اثر پوششی
seebeck effect	پدیده زبک
seebeck effect	اثر زبک
shot effect	اثر ساچمهای
piston effect	اثر سنبهای
restrictive effect	اثر کاهشی
significant effect	اثر مهم
pincushion effect	اعوجاج بالشتکی
practice effect	اثر تمرین
price effect	اثر قیمت
schottky effect	پدیده شوتکی
ratchet effect	اثر برگشت ناپذیر
ratchet effect	اثر چرخش دهنده مصرف بالا و استانداردبالای زندگی باسانی عوض نشدن
reactive effect	عکس العمل
redistribution effect	اثر توزیع مجدد
restrictive effect	اثر انقباضی
tax effect	اثر مالیات
to carry into effect	اجراکردن
spillover effect	عوارض جانبی [اثر جانبی]
put into effect	جامه عمل پوشاندن
carry into effect	صورت دادن
put into effect	صورت دادن
carry into effect	تکمیل کردن
put into effect	تکمیل کردن
carry into effect	به انجام رساندن
carry into effect	عملی کردن
carry into effect	واقعی کردن
carry into effect	واقعیت دادن
carry into effect	اجرا کردن
carry into effect	انجام دادن
carry into effect	جامه عمل پوشاندن
put into effect	تحقق بخشیدن
secondary effect	عوارض جانبی [اثر جانبی]
spillover effect	نتیجه جانبی
secondary effect	نتیجه جانبی
spillover effect	اثر فرعی
secondary effect	اثر فرعی
spillover effect	اثر جانبی
secondary effect	اثر جانبی
carry into effect	به اجرا در آوردن
put into effect	به اجرا در آوردن
carry into effect	تحقق بخشیدن
put into effect	واقعی کردن
put into effect	عملی کردن
zeeman effect	اثر زیمن
wealth effect	"اثر پیگو "
wealth effect	اثر ثروت
volta effect	پدیده ولتا
volta effect	اثر ولتا
unfavorable effect	اثر نامساعد
turning effect	اثر گردش
tunnel effect	پدیده تونلی
tunnel effect	اثر تونلی
torque effect	اثر ترک
to give effect to	اجراکردن
to give effect to	عملی کردن
zeeman effect	اثر زیمان
zeigarnik effect	پدیده زایگارنیک
put into effect	صورت گرفتن
put into effect	به انجام رساندن
put into effect	انجام دادن
put into effect	اجرا کردن
corn-effect	ذرتی شدن فرش که در اثر پرداخت یا قیچی کردن نامناسب بوجود می آید و پرزهای فرش همگی دارای یک ارتفاع نبوده و ظاهر پرز فرش بلند و کوتاه می شود
side effect	عوارض جانبی [اثر جانبی]
special effect	جلوههایویژه
sound effect	جلوههایصوتی
put into effect	واقعیت دادن
zener effect	اثر زنری
zener effect	اثر زنر
to carry into effect	بموقع اجراگذاشتن
glare effect	اثر چشم دوزی
dimming effect	اثر تیرگی
diffusion effect	اثر شیوع
diffusion effect	اثر نشر
dependence effect	اثر وابستگی
demonstration effect	اثر نمایشی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com