English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 86 (7 milliseconds)
English Persian
monitor speaker نمایشگرگوینده
Other Matches
He is a good speaker . He speaker well. خیلی خوب صحبت می کند
speaker متکلم سخن ران
speaker بلندگو
speaker ناطق رئیس مجلس شورا
speaker سخنگو
speaker گوینده
speaker حرف زن
speaker of parliament رئیس پارلمان
loud speaker بلند گو
native speaker سخنگوی بخوبی زبان مادری
they howled the speaker down سخنگوراباجیغ وداد وادار به پایین امدن کردند
speaker of parliament رئیس مجلس
native speaker سخنگوی زبان مادری
speaker cover پوششصدا
speaker selector انتخابگربلندگو
to cough down a speaker باسرفه سخن گوینده راخاموش کردن
native speaker گویندهبومی
high frequency speaker بلندگوی فرکانس بالا
induction load speaker بلندگوی الکترومغناطیسی
monitor پایش [پزشکی ]
monitor صفحه نمایش
monitor صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitor فرانگر
monitor فرابین
monitor اگاه ساز
monitor نظارت کردن
monitor رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor بازدید کار دستگاه
monitor بازبینی کردن نظارت کردن
monitor بازبین
monitor دیده بانی کردن
monitor به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitor انگیزنده گوشیار
monitor اگاهی دهنده
monitor برناه کامپیوتری که اجازه میدهد دستورات ابتدایی وارد سیستم عامل شوند.
monitor برنامهای مقیم در ROM برای بار کردن سیستم عامل پس ا ز روشن شدن ماشین
monitor یک برنامه کنترلی
monitor 1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitor تولید شده توسط کامپیوتر
monitor واحد نمایش تصویری برای نمایش متن با کیفیت باا یا گرافیک
monitor صفحه نمایش تصویر
monitor مونیتور نمایشگر
monitor مبصر
monitor سیستمی که خطاهای مدار را بررسی میکند
monitor مداری که منبع الکتریسیته را قط ع میکند اگر خطا داشته باشد یا قطعهای را خراب کند
monitor screen صفحهنمایشگر
medical monitor دستگاه پایش [پزشکی]
monitor wall دیوارهصفحهنمایشگر
ankle monitor لباس ردیاب
preview monitor نمایشگرصحنههایتکراری
sound monitor صفحه نمایشگر صدا
ankle monitor مانیتور مچ پا
output monitor صفحهنمایشگرخارجی
video monitor مونیتوربصری
video monitor مانیتور تصویری
monochrome monitor مونیتور تک رنگ
monitor unit واحد مبصر
monitor system سیستم مبصر
monitor routine روال مبصر
monitor roof بام فانوسی
monitor program برنامه مبصر
missile monitor نوعی سیستم توزیع اتش الکترونیکی متحرک پدافندهوایی که در سطح گروه وگردان و اتشبار مورد استفاده میباشد
hardware monitor مبصر سخت افزاری
frequency monitor دستگاه کنترل فرکانس
digital monitor مونیتور رقمی
color monitor مونیتوررنگی
color monitor صفحه نمایش رنگی
analog monitor مونیتورقیاسی
monochrome monitor نمایشگر تک رنگ
analog monitor مونیتور انالوگ
multisync monitor صفحه نمایش که حاوی قفل امنیتی برای فرکانس اسکن هر نوع کارت گرافیکی باشد
System Monitor امکانی در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده اجرای منابع PC را میادهد و اگر وسیله اشتراکی دارند بررسی میکند
rgb monitor R
performance monitor برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
multisync monitor مونیتور همزمانی چندگانه
operating system monitor مبصر سیستم عامل
main preview monitor صفحهدوبارهنمایشگراصلی
vector/waveform monitor صفحهنمایشدیجیتالی
composite color monitor مونیتور رنگی مرکب
technical producer monitor صفحهنمایشگرمحصولاتفنی
stereo phase monitor نمایشگرمرحلهاستریو
paper white monitor صفحه نمایش که متن سیاه را روی صفحه سفید نمایش میدهد و نه مثل متنهای معمولی درخشان روی صفحه سیاه
multi scan monitor مشابه 6632
red green blue monitor مانیتور قرمز- سبز- ابی
digital video effects monitor صفحهنمایشدیجیتالی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com