Dictiornary-Farsi | motor brush starting switch | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (2 milliseconds)

English	Persian
motor brush starting switch	سویچ زغالی


Other Matches

starting motor	موتور استارت
starting motor	راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
starting motor	موتور راه اندازی
centrifugal starting switch	سوئیچ راه اندازی گریز ازمرکز
magnetic starting switch	سویچ مغناطیسی
foot operated starting switch	استارتر پایی
foot operated starting switch	کلید راه انداز پایی
brush shifting motor	سروموتور
protective motor switch	کلید محافث موتور
Now I'm starting to believe it.	دارم یواش یواش قبولش میکنم.
starting	راه اندازی
starting procese	فرایند راه اندازی
starting rheostat	رئوستای راه انداز
starting winding	سیم پیچی راه اندازی
starting torque	کشتاور راه اندازی
starting torque	گشتاور پیچشی راه انداز
starting time	زمان راه اندازی
starting rate	خرج پر کردن
starting post	تیرمبدا
cold starting	راه اندازی در حالت سرد
starting positions	موقعیتآغاز
starting line	خطآغاز
starting furlong	شروعدرازا
starting dive	شیرجهآغاز
starting cable	کابلراهاندازی
starting whistle	سوت آغاز بازی [ورزش]
starting pressure	فشار استارت
starting block	سکوی شروع
starting current	جریان راه اندازی
starting current	امپر استارت
starting crank	هندل اتومبیل
starting chamber	محفظه استارت
jump-starting	شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
starting box	محل هر سگ در مسابقه سگدوانی
starting box	رئوستای راه انداز
starting battery	باتری استارت
starting block	تخته استارت
starting electrode	الکترد اغازگر
starting position	وضعیت راه اندازی
starting power	قدرت راه اندازی
starting post	تیری که در مسابقه دوجای اغاز و حرکت را نشان میدهد
starting power	توانایی راه اندازی
starting position	وضعیت صفر
starting platform	سکوی شروع
starting point	نقطهشروعسفر
starting lever	اهرم راه اندازی
starting gate	دروازه شروع
starting fee	مبلغی که صاحب اسب برای کسب اجازه شرکت در مسابقه شرطبندی می پردازد
starting with the issue of July 1	هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
starting bar (backstroke)	میلهایستاده
What advice would you give to someone starting up in business?	چه توصیه ای شما به کسی که کسب و کار راه می اندازد می کنید؟
grid current starting point	نقطه راه اندازی جریان شبکه
compressed air starting unit	واحدراهاندازیهوایکمپرسی
brush	فرچه
brush	شیشه شور
brush	جاروبک
brush	به حداکثر سرعت رفتن اسب درمسابقه
brush	دم روباه شکارشده بعنوان نشانه پیروزی
brush	اسیب رساندن مچ پای اسب با پای دیگر
brush	شکل وسیله برس در بسته نقاشی
brush	وسیلهای در شبکه نرم افزاری نقاشی که پیکسل هایی راروی صفحه رسم میکند
brush off	زدایش
brush up on something <idiom>	تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده
brush off	اخراج بی ادبانه
brush off	پرده در بازی لاکراس
brush up	تجدیدخاطره کردن
brush up	معلومات خود را تجدیدکردن
brush up	باقلم مو رنگ کردن
brush	برس
brush	سرسمبه نظافت ماهوت پاک کن
the brush	صورت گری
brush	لیف کفش پاک کن و مانند ان
brush	ماهوت پاک کن
brush	پاک کن
to brush over	هنگام عبورپوز زدن
to brush up	پاک کردن
to brush up	پرداختن
the brush	نقاشی
to brush over	مختصراقلم زدن
to brush over	دست کاری کردن
brush	قلم مو
brush	علف هرزه
brush	زغال
brush	تندگذشتن بروس لوله
brush	تماس حاصل کردن واهسته گذشتن
brush	لیف زدن
brush	سمبه
brush	مسواک زدن
brush	نقاشی کردن
brush	سمبه لوله
brush	ماهوت پاک کن زدن
brush	قلم مو زدن
vegetable brush	برسسبزیجات
hair brush	ماهوت پاک کن
lead of brush	پیشرفتن زغال
collector brush	زغال گرداور
pilot brush	زغال راهنما
collector brush	ذغال کلکتور
styling brush	بورسفرم دهنده
vent brush	بورسروزنهدار
stick brush	قلم مو
carbon brush	ذغال
mascara brush	بورسریمل
brush style	طرح قلم
brush style	قالب قلم
scrub brush	جاروب زبر
shaving brush	فرچه
smoothing brush	قلم موی پرداخت
brush yoke	یوغ زغال
positive brush	زغال مثبت
paint brush	قلم موی نقاشی
negative brush	زغال منفی
writing brush	قلمنوشتاری
wire brush	برسسیمی
carbon brush	زغال کربنی
clothes brush	ماهوت پاک کن
commutator brush	جاروبک کلکتور
third brush generator	دینام با زغال اضافی
gauze brush	زغال توری شکل
cleaning brush	برستمیزکننده
dust brush	گردپاک کن
fox brush	دم روباه
dust brush	گردگیر
flesh brush	لیف یادستکشی که بتن مالیده خون رابگردش درمی اورند
file brush	برس مخصوص پاک کردن سوهان
nail brush	برس ناخن
end brush	تارهای انتهایی
nail brush	ناخن پاک کن
tooth brush	مسواک
grounding brush	زغال زمین
third brush regulation	تنظیم با زغال اضافی
round brush	بورسگردمویی
quill brush	برسگرد
pollen brush	پرزگرده
pastry brush	برسخمیر
floor brush	برسکیف
painting brush	قلم مو
flat brush	قلمصاف
fan brush	برسبادبزنی
curling brush	برسفر
file brush	برس سوهان
air brush	رنگ پاش
brush finish	خط انداختن
brush finish	مخطط کردن
brush discharge	تخلیه جارویی
brush breaker	بوته کنی
brush block	سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
brush back	پرتاب توپ از بالا برای عقب راندن توپزن
brush and rails	مانعی مرکب از بوته و تیر دربالای ان
To have a wash and brush up.	سروصورت راشستن (وآرایش دادن )
bottle brush	شیشه پاک کن
beaker brush	بشر شوی
brush with the law <idiom>	درگیری با قانون
carding brush	شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
air brush	برس و مکنده هوایی جهت گرفت پرز اضافی و ذرات زائد فرش
brush finish	اج دادن
brush rocker	فنر زغال
brush ring	حلقه زغال
brush matting	پوشش حصیری
brush lead	پیش رفتن زغال
lag of brush	پس رفتن زغال
scrubbing brush	جاروب زبر
brush lag	پس رفتن زغال
brush holder	پایه زغال
brush revetment	سرشاخههای چیده شده کنارهم در کنار دیوار
brush application	رنگزنی با قلم مو
brush pressure	فشار زغال
brush pig tail	سیم زغال
Comb ( brush ) your hair .	موهایت را شانه کن
carpet and floor brush	جارویکفوفرش
brush friction loss	اتلاف مالشی زغال
loose powder brush	برسپنکیک
brush contact loss	افت زغال
flat-back brush	برسدستهمسطح
weaving pattern brush	مجموعهبرسموجدار
pig tail of brush	سیم زغال
brow brush and lash comb	شانهابرو
To refuse a criticism. To brush aside an objection.	ایراد واعتراضی رارد کردن
motor-	اتومبیل حرکت دهنده
motor-	اتومبیل راندن
motor-	حرکتی
motor-	رانشگر
motor-	موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
d.c. motor	موتورجریان دائم موتور C.D
motor-	محرک
motor-	منبع نیروی مکانیکی
d.c c. motor	موتور جریان مستقیم
motor	حرکتی
motor	اتومبیل راندن
motor	منبع نیروی مکانیکی
motor	اتومبیل حرکت دهنده
motor	محرک
motor	موتور
motor	ماشین
d.c c. motor	موتورجریان دائم
motor-	موتور
motor	رانشگر
motor	موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motor-	ماشین
d.c. motor	موتور جریان مستقیم