English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
motor traffic رفت و امد وسایل نقلیه موتوری
motor traffic رفت و امداتومبیلها
Other Matches
two-way traffic محلعبوردوطرفه
traffic داده پیام دریافتی
traffic مط العه زمان , نوع و کیفیت پیام ها و سیگنالهای پردازش شده در یک سیستم
traffic امد و شد حمل و نقل
traffic تجارت هدایت شده
traffic انتقال دریانوردی
traffic نرخ پیام هایی که وارد صف می شوند در برابر آنهایی خارج می شوند در یک زمان مشخص
traffic تعداد پیام ها و داده ارسالی روی شبکه یا سیستم در یک دوره زمانی
traffic اصط لاحی که تمام پیام ها و سیگنالهای پردازش شده سیستم را در ارتباطی شامل شود
one-way traffic عبوریکطرفه
through traffic ترافیک ترانزیتی
through traffic امد و رفت ترانزیتی
through traffic شد امد ترانزیتی
through traffic عبور یکسره
traffic نقل
traffic گذشتن
traffic امد و رفت
traffic عبو ومرور وسائط نقلیه
traffic شد وامد
traffic تردد کردن
traffic امد وشدکردن
traffic مخابره
traffic امد وشد رفت وامد
traffic کالا
traffic داد وستدارتباط کسب
traffic عبور و مرور
traffic رفت و امد
traffic تجارت
traffic تجارت غیرقانونی
traffic رفت و امد وسایل نقلیه
traffic امد و شد
traffic مبادله کالا
traffic حرکت سیر
traffic ترافیک
traffic تجمع مدافعان
traffic paint خط کشی راه
traffic lane خط شد امد
traffic island بلندی وسط خیابان مخصوص توقف پیاده رو
traffic intensity شدت عبور و مرور
traffic induit شد امد القایی
traffic induit ترافیک القایی
traffic lane مسیر عبور و مرور
traffic density سنگینی شد امد
traffic density فشار امد وشد
traffic density تراکم امد و شد
traffic density پرپشتی شد امد
traffic peak حداکثر عبور و مرور
traffic signal چراغ راهنمایی
traffic signal علائم مخصوص عبور وسائط نقلیه
traffic sign علامت عبور و مرور
traffic sign تابلو نشانه گذاری
traffic sign لوحه نشانه گذاری
traffic sign تابلو علایم
traffic release ساعت عبور ازاد خودروها
traffic post پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
traffic flow کشش ترافیک
traffic peak تیزه شد امد
traffic signal نشانه روشن
traffic density شدت عبور و مرور
traffic density تراکم عبور و مرور
telecommunication traffic ترافیک ارتباطات
road traffic امد وشد خیابان
road traffic ترافیک جاده ترافیک خیابان
road traffic رفت و امد خیابان
railway traffic عبور ومرور راه اهن حمل و نقل راه اهن
railway traffic امد و شد راه اهن
public traffic رفت و امد همگانی
local traffic رفت و امد محلی
induced traffic ترافیک القایی
inbound traffic مسیر خارج از کشور
telecommunication traffic ترافیک مخابرات
telephone traffic ترافیک تلفنی
traffic flow کشش عبور ومرور
traffic density تکاشف عبور و مرور
traffic cut گره شد امد
traffic cut تقاطع دو جریان عبور و مرور
traffic court دادگاه ویژه رسیدگی به تخلفات رانندگی
traffic court دادگاه عبور و مرور
traffic court دادگاه تخلفات رانندگی
traffic control کنترل امد و رفت درجاده یا باند پرواز
traffic control کنترل ترافیک
traffic control کنترل عبور و مرور
tidal traffic شد امدنابرابر
tidal traffic امد و شد ناقرینه
inbound traffic مسیر عبور و مرور وسایل نقلیه یا کشتی و هواپیما درخارج از کشور
traffic stream جریان امد و شد
to open something to [the] traffic چیزی را برای [دسترسی به] ترافیک باز کردن
The traffic is heavy. ترافیک سنگین است.
There is heavy traffic. ترافیک سنگین است.
emerging traffic جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
merging traffic ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
incoming traffic جاده وسایل که می آیند
to regulate the traffic [جریان] ترافیک را کنترل کرن
traffic lane یک خط جاده برای یک مسیر
to direct traffic through ترافیک را از طریق...هدایت کردن
street traffic ترافیک [جاده]
street traffic رفت و آمد [مثال در جاده یا خیابان]
turning traffic ترافیک پیچ دار
moving traffic ترافیک در حال حرکت
outgoing traffic جاده به راستای بیرونی
Is there a road with little traffic? آیا جاده ای با ترافیک کمتر هست؟
traffic warden فردیکهمفمورکنترلنحوهپارکاتومبیلهااست
traffic jam ترافیکوراهبندانسنگین
traffic lanes خطترافیک
merging traffic ترافیکخیابانفرعیاتوبان
traffic circles دایرهی یک طرفه
traffic circle دایرهی یک طرفه
transit traffic عبور ترانزیتی
traffic volume بار شد و امد
traffic volume حجم امد و شد
traffic stud گلمیخ چهارگوش
traffic stud سنگ راه
Is there a road with little traffic? آیا جاده ای با شلوغی کمتر هست؟
traffic designer نقشه کش رفت و امد
traffic congestion راهبندان سنگین
stop-and-go traffic ترافیک سپر به سپر
dense traffic ترافیک سنگین
heavy traffic ترافیک سنگین
air traffic رفت و آمد هواپیمایی
traffic stream جریان رفت و امد
eligible traffic حد عبورمجاز مسیرها
bus traffic عبور و مرور اتوبوسها
gyratory traffic شد امدچرخشی
density of traffic پر پشتی امد و شد
generated traffic شد امد ایجادی
gyratory traffic امد و شد چرخنده
to be closed to [all] traffic برای [همه نوع] ترافیک بسته بودن
airfield traffic عبورو مرور در فرودگاه
airfield traffic عبور و مرور فرودگاه
traffic light چراغ راهنمایی
traffic lights چراغ راهنمایی
bus traffic رفت و امد اتوبوسها
container traffic تراکم حمل و نقل کانتینرها
eligible traffic عبور و مرور مجاز
freight traffic رفت و امد بار
density of traffic تراکم رفت و امد
density of traffic تراکم ترافیک
high speed traffic رفت و امدسریع
to block [hold up] (the) traffic ترافیک را نگه داشتن
to obstruct [tie up] (the) traffic رفت و آمد را سد کردن
to block [hold up] (the) traffic جلوی رفت و آمد را گرفتن
high speed traffic ترافیک سریع
to obstruct [tie up] (the) traffic مانع ترافیک شدن
air traffic control کنترل عبور و مرور هوایی
air-traffic control کنترل عبور و مرور هوایی
domestic air traffic رفت وامد هواپیماهای داخلی
domestic air traffic خطوط هوایی داخلی
daylight traffic line خط منع ایاب ذهاب روزانه
continuous traffic line خط پیوسته امد و شد
continuous traffic line خط پر امد و شد
broken traffic line خط گسسته برای امد و شد
broken traffic line خط چین برای امد و شد
road traffic offences جرائم راهنمایی و رانندگی
traffic signals ahead چراغراهنمایپیشرواست
airport traffic area منطقه مخصوص عبور ومرور در فرودگاه
air traffic section قسمت کنترل عبور و مرورهوایی
piggy back traffic حمل یک وسیله نقلیه باوسیله نقلیه دیگر
telephone traffic recorder ثبات ترافیک
to bring traffic to a standstill ترافیک را متوقف کردن
traffic on public roads ترافیک [جاده]
commercial road traffic ترافیک جاده تجاری
traffic on public roads رفت و آمد [مثال در جاده یا خیابان]
goods traffic [British E] رفت و آمد بار
goods traffic [British E] حمل و نقل بار
high speed traffic امد شد سریع
a low-traffic road خیابان کم رفت و آمد
rush-hour traffic وقت شلوغ رفت و آمد
to regulate the flow of traffic [جریان] ترافیک را کنترل کرن
rush-hour traffic ساعت شلوغی ترافیک
motor حرکتی
motor موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motor موتور
motor محرک
motor اتومبیل حرکت دهنده
motor منبع نیروی مکانیکی
motor اتومبیل راندن
motor ماشین
d.c c. motor موتور جریان مستقیم
d.c. motor موتور جریان مستقیم
d.c. motor موتورجریان دائم موتور C.D
d.c c. motor موتورجریان دائم
motor- حرکتی
motor- موتوری خودرویی وسیله به حرکت دراورنده
motor- رانشگر
motor- اتومبیل راندن
motor- اتومبیل حرکت دهنده
motor رانشگر
motor- موتور
motor- ماشین
motor- منبع نیروی مکانیکی
motor- محرک
air traffic regulation and identificatio سیستم تشخیص و کنترل عبورو مرور هوایی
domestic intercity freight traffic حمل نقل بار بین شهری بوسیله راه آهن
average daily traffic [ADT] متوسط ترافیک روزانه
air traffic control clearance اجازه حرکت و عبور و مرورهواپیما
in the case of traffic jam [congestion] هنگام راهبندان سنگین
Turn left at the traffic lights. از چراغ راهنمایی به دست چپ بپیچید.
single lane [file] traffic ترافیک تک خطی
driving motor موتور محرک
three speed motor موتور سه سرعته
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com