Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 63 (5 milliseconds)
English	Persian
mountain climate	اقلیم کوهستانی
Other Matches
climate	اب وهوا
climate	ناحیه اوضاع جوی
climate	اب و هوا
climate	جو
climate	اقلیم
climate refugee	آواره آب و هوا [بوم شناسی ]
kindly climate	اب وهوای ملایم
marine climate	اب و هوای دریایی
marine climate	اقلیم اقیانوسی
maritime climate	اقلیم اقیانوسی
oceanic climate	اقلیم اقیانوسی
temperate climate	اقلیم معتدل
climate control	کنترلدما
equatorial climate	اقلیم استوایی
continental climate	اقلیم قارهای
submediterranean climate	اقلیم نیمه مدیترانهای
submediterranean climate	اقلیم زیر مدیترانهای
temperate climate	اب و هوای معتدل
temperate climate	اقلیم ملایم
climate diagram	اقلیم نگار
climate for growth	محیط رشد
climate for growth	شرایط لازم برای رشد
tropical climate	اقلیم گرمسیری
warm climate	گرمسیر
The badness of the climate is immaterial.	بدی آب وهوا مطرح نیست
mountains influnce climate	کوه دراب و هوا تاثیر دارد
f.of mountain	دامنه کوه
mountain	کوه
mountain	کوهستانی
mountain	کوهستان
f.of mountain	پای کوه
The climate of Europe desnt suit me.	حال آمدن ( بهوش آمدن )
mountain troops	یکانهای کوهستانی
mountain slope	کوهشیبدار
mountain torrent	سیلکوهپایهای
mountain cork	یکجور پنبه کوهی
mountain climbing	کوهنوردی
At the foot of the mountain.	دردامنه کوه
There is a mountain of difficulties .	کوهی از مشکلات وجود دارد
mountain region	کوهساران
he climbed up the mountain	ازکوه بالارفتن
mountain dew	ویسکی اسکاتلندی که بطورقاچاق در کوهستانهادرست می کنند
mountain ranges	کوه زنجیره
mountain pride	گلپر
mountain sickness	کوه گرفتگی
mountain ash	انواع تیس
mountain pine	کاج کوهی
the ridge of a mountain	پشته کوه
mountain pass	گردنه
mountain ranges	سلسله جبال
mountain sickness	کوهزدگی یا کوهگرفتگی
green mountain boy	مرد بومی یا ساکن ورمونت
mountain ash [rowan ]	درخت سمان کوهی
make a mountain out of a molehill <idiom>	از کاه کوه ساختن
Mountaineering . Mountain - climbing .	کوه نوردی ( بعنوان ورزش )
The waves were mountain - high .	موجها با ندازه یک کوه بودند ( خیلی بلند )
The mountain peak is not in sight.	قله کوه پیدا نیست
To make a mountain out of a mole - hI'll .	ازکاهی کوهی ساختن
Everst is the highest mountain in the world .	اورست بلندترین کوه دنیاست
A big rock rolled down the mountain.	سنگ بزرگی از کوه بپایین غلتید
Sea [mountain] air makes you hungry.	هوای دریایی [کوهستانی] گشنگی می آورد.
It was terribly hard work getting to the top of the mountain.	رسیدن به نوک کوه کا ربسیار مشکلی بود

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com