English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
multi circuit switch کلید سری
Other Matches
multi way switch کلید تبدیل
multi way switch کلید چند راهه
multi section type rotary switch سوئیچ گردان نوع چند مقطعی
overload circuit switch فیوز اضافه بار
multi سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi- در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi- سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi- دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi-millionaire بسیار ثروتمند
multi-millionaires بسیار پولدار
multi-millionaire بسیار پولدار
multi disk وسیلهای که از اندازههای مختلف و قالبهای دیسک می خواند
multi disk سیستمی که دیسک درایوهای نصب شده با اندازههای مختلف دارد
multi disk مربوط به چندین نوع دیسک
multi ply چند لا
multi programming سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
multi platform که روی سخت افزارهای مختلف اجرا میشود
multi purpose چند منظوره
multi pass چند گذری
multi meter سنجه چند کاره
multi tasking اجرای چندین کار
multi level چند سطحی
multi stage چند مرحلهای
multi stage چند طبقه
multi-millionaires بسیار ثروتمند
multi-coloured چندرنگه
multi-storey چندطبقه
multi mate مالتی میت
multi channel چند کاناله
multi chamber نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
multi valued چند ارز
multi way machine دستگاه چند راهه
multi address با چند نشانی
multi tasking همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
multi tasking توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
multi contact چند قطبی
multi user چند کاربری
multi part stationery کاغذ متمادی با چند ورق با هم یا همراه کاربن یا بدون کاربن
multi chamber klin کوره چند محفظهای
multi blade grap قلاب چند تیغه
multi bus system معماری کامپیوتر که باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و یک باس کند تر بین CPU و سایر وسایل جانبی دارد
multi line spectrum طیف چند خطی
multi jet blowpipe بوری چند شعله
multi level planning برنامه ریزی چند سطحی
multi layer weld جوشکاری چند لایه
multi contact plug دوشاخه با کنتاکتهای متعدد
multi conductor cable کابل افشان
multi electrode valve لامپ چند قطبی
multi flame burner اجاق چند شعله
multi grid tube لامپ چند شبکه
multi tone horn بوق با اصوات مختلف
multi layer coil سیم پیچی چند لایه
multi conductor cable کابل چند رشتهای
multi color recorder نگارنده چند رنگ
multi board computer کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
multi prupose project طرح چند منظوره
multi stage sampling نمونه گیری چند مرحلهای
multi stage scaffolding داربست چند طبقه
multi statement line خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
multi strand machine دستگاه چند رشتهای
multi segment magnetron ماگنترون با اند چند تیغهای
multi-ply yarn نخ چند لا
multi-ply plywood تختهچندخط
multi-purpose ladder نردبانچندمنظوره
multi-chain necklaces گردن بند چند زنجیره
A multi-storey building. ساختمان چندین طبقه
multi user system سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
multi terminal system سیستمی که چندین ترمینال به یک CPU وصل شده اند
multi stage production تولید چند مرحلهای
multi stage press پرس چند طبقه
multi stage experiment ازمایش چند مرحلهای
multi purpose machine ماشین چند کاره
multi purpose vehicle وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
multi rate meter کنتور با چند نرخ مختلف
multi scan monitor مشابه 6632
multi span bridge پل چند دهانه
multi window editor برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
multi variate analysis تحلیل چند متغیره
multi stage amplifier امپلی فایر چند طبقه
multi speed motor موتور چند سرعتی
multi stage amplifier تقویت کننده چند طبقه
multi-storey car park پارکینگ طبقاتی
multi-storey car park پارکینگ چند طبقه
multi spindle drilling machine ماشین مته با چند هرزگرد
multi strike printer ribbon ریبون جوهری در چاپگر که بیشتر از یک بار قابل استفاده است
multi span deap beam تیر تیغه چند دهانه
perveance of a multi electrode valve(tub پروه انس لامپ چند قطبی
Unimog [a range of multi-purpose auto four-wheel drive medium trucks] یونیماک [حمل و نقل]
on off switch گزینه قطع و وصل
four way switch کلید صلیبی
the switch is on کلید برق باز است
the switch فن رو دست
to switch off رابادیگری قطع کردن
n way switch گزینه N راهی
one way switch کلید یک پل
one way switch کلید یکراهه
switch off قطع جریان برق
switch over تعویض کردن برق
the switch is on چراغ برق روشن است
on/off switch دکمهروشنوخاموش
switch تغییر جهت دادن
switch نافم حرکت
switch تعویض جا
switch تعویض محل دو بازیگر پس ازسرویس
switch وصل کردن برق
switch روشن کردن برق بخط دیگر انداختن قطار
switch سوزن دوراهی
switch شروع به استفاده از وسیله دیگر وقتی که اولی خراب میشود
switch قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switch یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
switch نقط های در برنامه کامپیوتری که کنترل از آن به یکی از چند انتخاب ممکن می رود
switch سویچ
on-off switch دکمهروشنوخاموش
switch راه گزیدن
x y switch کلید ایکس- ایگرگ
two way switch کلید دو راهه
two way switch قطع و وصل کننده برق از دوطرف
tr switch کلید فرگیر
switch ترکه
switch چوب زدن
switch سویچ برق سویچ زدن
switch جریان را عوض کردن
switch تعویض
switch گزینه راه گزین
switch کلید
switch یچ
switch گزینه
to switch off خاموش کردن
to switch off قطع کردن اتصال
the switch is on برق جریان دارد
three way switch کلید تبدیل
to switch on روشن کردن
to switch on اتصال دادن جریان دادن
to switch on طرف صحبت کردن
switch راه گزین
switch وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switch ثیر قرار میدهد
installasion switch کلید برق
disconnect switch کلید فشار صفر
divertor switch کلید منحرف کننده
disconnect switch کلید قطع
directional switch کلید جهت دار
light switch کلید نور
lightning switch کلید انتن
disconnection switch کلید قطع کننده
disconnection switch سوئیچ قطع کننده
igniter switch کلید احتراق
lighting switch کلید روشنایی
light switch نور گزین
igniter switch سوئیچ احتراق
light switch گزینه نوری
dip switch دیپ سوئیچ
ceiling switch کلید سقفی
interrupter switch کلید قطع کننده
lightning switch کلید برقگیر
isolating switch کلید بی بار
cut out switch مدار یا زیردستگاه ناکنش ورساز یا غیرفعال کننده
deck switch کلید گروهی
isolating switch کلید جداکننده
isolating switch کلید ترنر
knife switch کلید تیغهای
knife switch کلید اهرمی
key switch سوئیچ کلید
igniter switch کلید راه اندازی
knife switch کلید چاقویی
lever switch کلید اهرمی
joystick switch کلید صلیبی
momentary switch یچی که فقط در صورت انتخاب شدن هدایت میکند
ignition switch سویچ ماشین
mains switch کلید شبکه
impluse switch کلید ضربهای
intermediate switch کلید صلیبی
impluse switch تکمه ضربهای
power switch کلید قدرت
main switch کلید اصلی
filament switch کلید افروزه
finder switch شماره یاب
magnetic switch کلید مغناطیسی
indicating switch کلید نشان دار
flush switch کلید توی کار
gang switch کلید گروهی
measuring switch کلید سنجش
ignition switch کلید سیستم جرقه زنی
ignition switch کلید احتراق
limit switch لیمیت سوئیچ
line switch کلید خط
drum switch جابجاگر استوانهای
drum switch کلید غلطکی
ectuating switch سوئیچ راه اندازی
load switch کلید بار
industrial switch کلید صنعتی
electrolier switch کلید چلچراغ
electronic switch سوئیچ الکترونی
emergency switch کلید اضطراری
logic switch گزینه منطقی
hook switch کلید ثقلی
entrance switch کلید کنتور
fuse switch کلید فیوزدار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com