Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
multi disk
وسیلهای که از اندازههای مختلف و قالبهای دیسک می خواند
multi disk
سیستمی که دیسک درایوهای نصب شده با اندازههای مختلف دارد
multi disk
مربوط به چندین نوع دیسک
Other Matches
multi-
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi
دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi
سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi-
دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi-
سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi pass
چند گذری
multi level
چند سطحی
multi mate
مالتی میت
multi ply
چند لا
multi meter
سنجه چند کاره
multi platform
که روی سخت افزارهای مختلف اجرا میشود
multi tasking
توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
multi stage
چند طبقه
multi user
چند کاربری
multi valued
چند ارز
multi way machine
دستگاه چند راهه
multi way switch
کلید چند راهه
multi way switch
کلید تبدیل
multi stage
چند مرحلهای
multi purpose
چند منظوره
multi programming
سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
multi tasking
اجرای چندین کار
multi-millionaire
بسیار ثروتمند
multi-millionaire
بسیار پولدار
multi-coloured
چندرنگه
multi tasking
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
multi-millionaires
بسیار پولدار
multi-millionaires
بسیار ثروتمند
multi chamber
نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
multi address
با چند نشانی
multi channel
چند کاناله
multi-storey
چندطبقه
multi contact
چند قطبی
multi span bridge
پل چند دهانه
multi segment magnetron
ماگنترون با اند چند تیغهای
multi chamber klin
کوره چند محفظهای
multi stage production
تولید چند مرحلهای
multi bus system
معماری کامپیوتر که باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و یک باس کند تر بین CPU و سایر وسایل جانبی دارد
multi speed motor
موتور چند سرعتی
multi board computer
کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
multi blade grap
قلاب چند تیغه
multi stage amplifier
تقویت کننده چند طبقه
multi stage amplifier
امپلی فایر چند طبقه
multi stage experiment
ازمایش چند مرحلهای
multi stage press
پرس چند طبقه
multi layer weld
جوشکاری چند لایه
multi scan monitor
مشابه 6632
multi rate meter
کنتور با چند نرخ مختلف
multi electrode valve
لامپ چند قطبی
multi flame burner
اجاق چند شعله
multi grid tube
لامپ چند شبکه
multi layer coil
سیم پیچی چند لایه
multi conductor cable
کابل افشان
multi conductor cable
کابل چند رشتهای
multi level planning
برنامه ریزی چند سطحی
multi line spectrum
طیف چند خطی
multi color recorder
نگارنده چند رنگ
multi prupose project
طرح چند منظوره
multi circuit switch
کلید سری
multi jet blowpipe
بوری چند شعله
multi purpose machine
ماشین چند کاره
multi purpose vehicle
وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
multi contact plug
دوشاخه با کنتاکتهای متعدد
multi stage sampling
نمونه گیری چند مرحلهای
multi stage scaffolding
داربست چند طبقه
multi user system
سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
multi variate analysis
تحلیل چند متغیره
multi window editor
برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
multi-ply yarn
نخ چند لا
multi-chain necklaces
گردن بند چند زنجیره
A multi-storey building.
ساختمان چندین طبقه
multi-purpose ladder
نردبانچندمنظوره
multi-ply plywood
تختهچندخط
multi tone horn
بوق با اصوات مختلف
multi statement line
خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
multi terminal system
سیستمی که چندین ترمینال به یک CPU وصل شده اند
multi strand machine
دستگاه چند رشتهای
multi part stationery
کاغذ متمادی با چند ورق با هم یا همراه کاربن یا بدون کاربن
multi-storey car park
پارکینگ طبقاتی
multi-storey car park
پارکینگ چند طبقه
multi strike printer ribbon
ریبون جوهری در چاپگر که بیشتر از یک بار قابل استفاده است
multi spindle drilling machine
ماشین مته با چند هرزگرد
multi span deap beam
تیر تیغه چند دهانه
multi section type rotary switch
سوئیچ گردان نوع چند مقطعی
perveance of a multi electrode valve(tub
پروه انس لامپ چند قطبی
disk
صفحه هالتر
disk
گرده قرص
disk
دایره
disk
دیسک
disk
گرده
disk
صفحه
disk saw
اره گرد
disk saw
اره مجمعه
disk
صفحه مدور سطح پوشیده از مادهای که مغناطیسی میشود
milk disk
دیسک انتقال داده از ماشین کوچک به کامپیوتر بزرگتر. که توان پردازش بیشتر دارد
video disk
دسترسی مستقیم
target disk
دیسک مقصود
video disk
دیسک بصری دیسک تصویری
transmissive disk
دیسک ذخیره داده نوری که در آن اشعه لیزر از دیسک به مسیر تشخیص در پایین آن می تابد
video disk
دیسک ویدئویی
winchester disk
دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
winchester disk
دیسک وینچستر
winchester disk
دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
optic disk
نقطه کور
optical disk
دیسک نوری
range disk
صفحه تصحیح برد طبله تصحیح مسافت
ram disk
RAدیسک
removable disk
دیسک برداشتنی
removable disk
دیسک قابل حرکت
source disk
دیسک مبداء
spacer disk
استوانه توپر فلزی
start up disk
دیسک راه اندازی
start up disk
دیسک اغازگر
startup disk
فلاپی دیسک که حاوی فایلهای تشخیص سیستم عامل است و در صورتی که دیسک خراب شود برای راه اندازی کامپیوتر استفاده میشود
sun disk
صفحه بالدارمظهر خدای افتاب
sun's disk
قرص خورشید
system disk
دیسک سیستم
systems disk
دیسک سیستم ها
range disk
میز تصحیح مسافت
disk sector
قطاع دیسک
disk envelope
پاکت دیسک
disk crash
خرابی دیسک
disk crash
خراش دیسک
disk duplication
نسخه برداری از دیسک
disk copying
نسخه برداری از دیسک
disk controller
کنترل کننده دیسک
disk controller
کنترل کننده گرده
disk cache
نهانگاه دیسک
disk buffer
بافر دیسک
disk buffer
میانگیر دیسک
disk file
پرونده گردهای
disk file
فایل دیسک
disk flower
گل صفحهای
disk reader
خواننده دیسک
disk platter
گرده سینی
disk partition
پارتیشن دیسک
disk pack
گروه بسته
disk pack
بسته دیسک
disk pack
گرده بسته
disk optimizer
بهینه ساز دیسک
disk memory
حافظه دیسک
disk library
کتابخانه دیسک
disk jacket
جلد دیسک
disk armature
ارمیچر صفحهای
compact disk
دیسک فشرده
disk drive
گرده چرخان
disk drive
گرده ران
rigid disk
دیسک سخت
hard disk
دیسک سخت
floppy disk
فلاپی دیسک دیسک نرم
floppy disk
دیسک لغزان دیسک لرزان
floppy disk
گرده لغزان
floppy disk
مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
floppy disk
کوچکترین فضا روی دیسک
floppy disk
ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
disk drive
دیسکخوان
disk drive
گرداننده دیسک دیسک گردان
disk drive
دیسک ران دیسک چرخان
color disk
گرده رنگها
clutch disk
صفحه کلاچ
carbon disk
قرص زغالی
floppy disk
گرده لرزان
disk drives
دیسک ران دیسک چرخان
disk drives
گرداننده دیسک دیسک گردان
floppy disk
حلقه متمادی نوار برای ذخیره سازی
disk drives
دیسکخوان
disk drives
گرده چرخان
disk drives
گرده ران
floppy disk
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
induction disk
صفحه مدور
microfloppy disk
میکرو دیسک لغزان
magnetic disk
دیسک مغناطیسی
fixed disk
دیسک ثابت
magnetic disk
صفحه مغناطیسی
flexible disk
دیسک قابل انعطاف
flexible disk
دیسک انعطاف پذیر
flippy disk
دیسک لغزان
magnetic disk
گرده مغناطیسی
locking a disk
قفل کردن یک دیسک
key to disk
کلید به دیسک
floret of the disk
گلچه میان
induction disk
اهنربای صفحهای
exchangeable disk
دیسک قابل تعویض
disk unit
واحد گرده
filter disk
قرص صافی
disk storage
انباره گردهای
duplicate disk
copying disk
eight inch disk
درایو دیسک برای دیسک هشت اینچی
eight inch disk
فلاپی دیسک با فرفیت بالا که قط ر هشت اینچی دارد
disk unit
واحد دیسک
disk sector
بخش دیسک
induction disk
گرده القائی
Unimog
[a range of multi-purpose auto four-wheel drive medium trucks]
یونیماک
[حمل و نقل]
keyboard to disk unit
واحد صفحه کلید به دیسک
winchester disk drive
گرداننده دیسک وینچستر
keyboard to disk system
سیستم صفحه کلید به دیسک
internal hard disk
دیسک سخت درونی
cd rom disk drive
دیسک گردان سی دی- رام
two sided disk status
اعلام نصب یک دیسک دو طرفه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com