Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
multiple address message
پیام چند ادرسه
Other Matches
multiple address
با نشانی چندگانه
multiple address instruction
دستورالعمل چند ادرسه
address for service of a summons
[address where a summons may be served]
آدرس کسی که با خواست برگ قابل خواندن باشد
[حقوق]
message
اطلاع تارسالی از شخصی به دیگری
message
حجم اطلاع مشخص
message
اندازه و سرعت ارسال پیام را بیان می کنند
immediate message
پیام فوری
get the message
<idiom>
به واضحی فهمیدن مفهوم
d. of a message
رسانیدن پیغام
message
[of something ]
[to somebody]
پیغام
[از چیزی]
[به کسی]
message
ترتیب داده در ابتدای پیام که حاوی اطلاعات مسیر و مقصد است
message
تعداد بیتهایی که یک پیام را نگه می دارند و در یک شبکه حلقهای می چرخند
message
نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
message
خبر
message
پیغام
message
رسالت کردن
message
پیغام دادن
message
پیام
message
قوانین از پیش تعریف شده که کد
message
مخابره
message
انتخاب مسیر مناسب بین مبدا و مقصد پیام در شبکه
message
پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد
message
در مقصد مربوط میشود
message
روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
message
اطلاعی که به کاربر بدون مسیریابی یا داده کنترلی شبکه
message source
منشاء پیام
message switching
پیام گزینی
procedure message
پیام عادی
pickup message
پیامی که هواپیما با کابل اززمین برمی دارد
notification message
پیام نرم افزار نشر برای تشخیص اشیا دیگر که کار مشخص باید کامل شود
message source
منبع پیام
procedure message
پیام معمولی
routine message
پیام عادی
wrming message
پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
to send a message
پیام فرستادن
to send a message
پیغام د ادن
to deliver a message
پیغامی را رساندن
telephone message
پیغام تلفنی
telephone message
پیام تلفنی
telegraphic message
مخابره تلگرافی
start of message
اغاز پیام
service message
پیام ازمایش خط مخابره پیام مخصوص شروع مخابره
message display
نمایشپیغام
message retrieval
بازیابی پیام
fire message
پیام اتش درخواست اتش کردن
message line
خط مخابره
flash message
پیام انی
flash message
پیام برق اسا
message heading
عنوان پیام
message header
سرپیام
fox message
پیام دوباره
message feedback
بازخورد پیام
message center
مرکز پیام
message book
دفتر پیام
fire message
درخواست اتش
error message
پیام خطا پیغام اشتباه
error message
پیام خطانما
book message
نامهای که سایر گیرندگان دران قید نمیشود
message retrieval
استخراج پیام
code message
پیام رمز
message queuing
صف بندی پیام
drop message
لولههای خبر
dummy message
پیام فریبنده
dummy message
پیام دروغی
general message
پیام عمومی
message precedence
ارجحیت ارسال پیام
end of message
انتهای پیام
message book
دفتر یادداشت پیام
to send a message to somebody
پیامی به کسی فرستادن
[سیاسی یا اجتماعی]
beginning of message
شروع پیغام
The message of the film is that ...
پیام این فیلم این است که ...
meteorological message
پیام هواسنجی
beginning of message
شروع پیام
automatic message switching
switching message
automatic message switching
راه گزینی خودکار پیام
automatic message switching
انتخاب خودکار پیام
cargo outturn message
پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
incoming message cassette
نوارپیغام داخلی
message switching center
مرکز گزینش پیام
multiple
مضاعف چند ردیفه چند لولهای
multiple
نتیجه و محل دستور بعدی که باید اجرا شود
multiple
حاوی قط عات زیاد بودن یا عمل کردن به روشهای مختلف
multiple
دستوری با بیش از یک آدرس برای عملوندها
multiple
معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
multiple
معماری کامپیوتر که از باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و باس کندتر بین CPU و رسانه جانبی استفاده میکند
multiple
معماری کامپیوتر موازی که یک ALU و باس داده و چندین واحد کنترل دارد
multiple
چندین
multiple
متعدد
multiple
چند
multiple
مضروب
multiple
چندلا گوناگون
multiple
چند برابر
multiple
چند فاز چندگانه
multiple
مضرب
multiple
چندگانه
multiple
ضرب چندتا
multiple
مضاعف
multiple
گوناگون
multiple
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
What should I do when I get the following message: The connection to the server has failed
چکاری لازم هست انجام بدهم وقتی که پیغام زیر را دریافت کردم: ارتباط با سرور میسر نمیباشد؟
multiple bond
پیوند چندگانه
multiple correlation
همبستگی چندگانه
multiple correlation
همبستگی چند متغیری
multiple cut off
برش چند متغیری
multiple telegraphy
تلگراف چندگانه
multiple length
با درازی چندگانه
least common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
multiple regression
رگرسیون
multiple wire
چند رشتهای
multiple wire
چند سیمه
multiple integral
انتگرال چندگانه
[ریاضی]
multiple contact
کنتاکت دستهای
multiple cable
کابل چند رشتهای
multiple amplifier
تقویت کننده چند طبقه
multiple-choice
وابسته به پرسش چند پاسخی
multiple sclerosis
فلج چندگانه
multiple capacitor
خازن چندگانه
multiple use key
استفادهمتعددکلید
least common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
multiple circuit
مدار چندگانه
multiple circuit
مدار چند طبقه
multiple connector
بست چند گانه
multiple contact
دسته کنتاکت
multiple drill
تمرین چند یکانی
multiple drill
تمرین چندکاره یا مختلط
multiple landuse
استفاده چندگانه زمین
multiple reinforcement
تقویت چندگانه
multiple moment
گشتاور چندگانه
multiple offence
حمله مرکب
multiple regression
رگرسیون چند گانه
common multiple
مضرب مشترک
multiple therapy
درمان تعاونی
multiple regression
چندمتغیری
multiple personality
شخصیت چندگانه
multiple precision
دقت چند برابر
multiple punch
منگنه چندگانه
multiple key
کلید چند راه
multiple series
مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
multiple well system
سیستم چند چاهی
multiple access
دستیابی چندگانه
multiple transformer
مبدل با اتصال موازی
multiple foul
خطای همزمان چند بازیگرروی یک حریف
multiple gun
توپ چند لولهای
multiple images
تصاویر چندگانه
multiple ionization
یونش مکرر
multiple stores
فروشگاههای بزرگ فروشگاههای زنجیرهای
multiple star
ستاره چندگانه
multiple regression
رگرسیون چند متغیره
multiple access network
شبکه با دسترسی چندگانه
multiple arc lamp
لامپ قوسی با اتصال چند گانه
multiple absolute prediction
پیش بینی چند متغیری مطلق
multiple arch dam
سد چند قوسی
multiple conductor cable
کابل چند رشتهای
multiple pass printing
چاپ چند گذری
multiple series condenser
خازن متغیر چند اتصالی
multiple unit valve
لامپ مرکب
multiple user system
سیستم چند استفاده کننده
multiple voltage system
روش چند ولتی
multiple exposure mode
چندحالته
multiple light fitting
رابطچندلامپ
lowest common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
multiple job processing
پردازش چند کاره
multiple drum winding
سیم پیچ استوانهای چندگانه
multiple dome dam
سد چند گنبدی
multiple cable joint
مفصل انشعاب
multiple cable joint
موف انشعاب
multiple cable joint
اتصال کابل چند رشتهای
multiple channel system
سیستم چند کاناله
multiple choice item
پرسش چند گزینهای
multiple choice test
ازمون چند گزینهای
multiple contact switch
کلید پلهای
multiple determination coefficient
ضریب تعین چند متغیری
multiple differential prediction
پیش بینی افتراقی چند متغیری
multiple discriminant function
تابع تشخیص چند متغیری
smallest common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
multiple grid valve
لامپ چند شبکه
law of multiple proportions
قانون نسبتهای اضعافی
lowest common multiple
کوچکترین مضرب مشترک
index of multiple correlation
شاخص همبستگی چندگانه
coefficient of multiple correlation
ضریب همبستگی چندگانه
multiple loading operating system
سیستم عامل بارکننده چندتایی
double multiple disc clutch
کلاج چند صفحه- دوبل
multiple-span beam bridge
پلمیلهایچنددهانهای
lowest common multiple
[LCM]
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
Take me to this address?
مرا به این آدرس ببرید.
How far is it to this address?
تا این آدرس چقدر راه است؟
immediate address
آدرس صریح
What's your name and address?
اسم و آدرس شما چیست؟
Whom should I address?
چه کسی فرد پاسخگو من است؟
to address
نشانه گیرنده را روی پاکت گذاشتن
three address
با سه نشانی
to address
[to]
خطاب کردن
[به]
Here is my address.
این آدرس من است.
one plus one address
قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
two address
با دو نشانی
address
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود
address
شماره یکتای یک وسیله در شبکه
address
شماره ای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند
to address somebody as
کسی را خطاب کردن با
[لقبی]
address
آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com