Dictiornary-Farsi | my health is tolerable | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 90 (5 milliseconds)

English	Persian
my health is tolerable	حالم بد نیست
my health is tolerable	بدنیستم


Other Matches

tolerable	نسبتاخوب
tolerable	مدارا پذیر
tolerable	قابل قبول
tolerable	متوسط
tolerable	میانه
tolerable	قابل تحمل
tolerable	تحمل پذیر
health	بهداشت
to keep one's health	موافب بهداشت خود بودن
had health	ناخوشی
to be out of health	ناخوش بودن
health	تندرستی
health	بهبودی
had health	علت مزاج
health	سلامت مزاج
health	حال
health food	خوراک بهداشتی
health food	غذای سالم
vigorous health	بنیه خوب
health foods	خوراک بهداشتی
vigorous health	مزاج قوی
to establish one's health	تقویت مزاج کردن
to drink any ones health	بسلامتی کسی نوشیدن
the p health of old men	صحت چندروزه پیران
the p health of old men	تندرستی ناپایدارپیران
to restorative to health	بهبود دادن
to restorative to health	شفا دادن
social health	بهداشت اجتماعی
health foods	غذای سالم
health care	ارگانبهداریوتندرستی
health centre	مرکز سلامتی
Health physics	فیزیک بهداشت
weak in health <adj.>	کسل
weak in health <adj.>	سست و کاهل
Watch your health!	مواظب سلامتی خودت باش!
The health authorities .	مقامات اداره بهداشت
Be carful of your health .	متوجه ( مواظب ) سلامتت باش
She always ignores her health.	هیچوقت بفکر سلامتی اش نیست
To ask after someone [someones health]	حال کسی را پرسیدن. [جویای احوال کسی شدن.]
Health physics	بهداشت پرتوی
Health Service	سرویسسلامتی
Health physics	فیزیک محافظت از پرتو
restore to health	شفا دادن
bill of health	گواهی بهداشت
health insurance	بیمه بهداشتی
health insurance	بیمه تندرستی
health insurance	بیمه بهداشت
health impairing	مضر برای سلامتی
health giving	صحت بخش
health clinic	کلی نیک پزشکی
health clinic	درمانگاه
health certificate	گواهی بهداشت
bill of health	گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
good health	صحت مزاج
good health	تندرستی
certificate of health	گواهی بهداشت
ill health	ناتندرستی
ill health	ناخوشی
bill of health	گواهی صحت مزاج
bill of health	گواهی تندرستی
health nurse	نرس ارتشی
health nurse	پرستار ارتشی
mental health	بهداشت روانی
pick up health	بهبود یافتن
in roaring health	تن درست وفربه
public health	بهداشت همگانی
health services	خدمات بهداشتی
restore to health	بهبود دادن
mental health	سلامت روانی
improvement in health	افاقه
health services	خدمات بهداری قسمتهای بهداری
health policy	سیاست بهداشتی
health nursing	تخصص پرستاری
health nursing	پرستاری
clean bill of health	گواهی نامه بهداشت کشتی
National Health Service	سیستمتفمینسلامتعمومی
in a good state of health	سالم
to re establish ons's health	تقویت مزاج کردن
In good condition (health).	سالم وبی عیب
Nothing can.compensate for the loss ones health.	هیچ چیز سلامت از دست رفته انسان رانمی تواند جبران کند
world health organization	سازمان بهداشت جهانی
To conserve ones health(energy )	سلامت ( نیرو ) خود را حفظ کردن
clean bill of health <idiom>	گواهی سلامتی
Exercize is good for the health.	ورزش برای سلامتی خوب است
in a good state of health	تندرست
public health pepartment	اداره بهداری
Green tea is esteemed for its health-giving properties.	ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
Ask your doctor or pharmacist about any health risks and possible side effects.	در مورد هر خطرات سلامتی و عوارض جانبی احتمالی از دکتر یا داروساز خود بپرسید.