English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 29 (3 milliseconds)
English Persian
my lips are sealed لبهایم رابسته اند
Other Matches
sealed مهر شده
sealed ممهور
sealed مهرو موم شده
sealed محکم چسبیده
sealed move حرکت ثبتی در بازی شطرنج ناتمام
sealed cell حفرهممهور
privy or sealed رایی که در غیاب دادگاه بمدیردفتردادگاه اده میشود
his fate is sealed سرنوشت اوازقبل معلوم گردیده
sealed orders پاکات لاک و مهر شده دستورالعمل هایی که لاک ومهر شده ارسال می شوند
lips واحد اندازه گیری سرعت برای کامپیوترهای نسل پنجم
lips Second Per LogicalInferences
lips استاندارد و اندازه گیری توان پردازش از موتور واسط
To pout ones lips . لب غنچه کردن
to purse one's lips قهر کردن
To lick ones lips . شکم خود را برای چیزی صابون زدن
to escape one's lips از دهان کسی در رفتن
He had a cigar between his lips . یک سیگار برگ گذاشته بود گوشه لبش
he did not open his lips دهان نگشود سخن نگفت
ripe lips لبهای قرمز
red lips لبهای قرمز
purse the lips بستن لبها
he did not open his lips خاموش ماند
he did not open his lips لب نگشود
I licked my lips [in anticipation] . دهنم آب افتاد.
From your lips to God's ears! <idiom> امیدوارم که حق با شما باشد، اما من کمی شک و تردید دارم.
smile played on his lips تبسم برلبانش بوسه میزد
He licked ( smacked ) his lips . لب ودهنش آب افتاد ( از روی لذت وخوشی )
commissure of lips of mouth سطحاتصالدولب
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com