Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 96 (6 milliseconds)
English
Persian
napping waste
ضایعات عمل خارزنی
[این ضایعات در فرش های دستی بعد از پرداخت و یا در هنگام مقراض کاری بوجود آمده و در فرش های ماشینی پس از خار زدن سطح فرش بوسیله ماشین حاصل می شود.]
Other Matches
napping
چرت
napping
بهترین شرکت کننده
napping
نیمرخ محلی یا موضعی سطح زمین
napping
پرز
napping
خواب
napping
چرت زدن
napping
خواب نیمروز
to catch napping
در حال غفلت و بی خبری گرفتن
to catch napping
چرت زنان گرفتن
waste
تعدی و تفریط مستاجر یا متصرف در عین مستاجره یا مورد تصرف درمدت اجاره حاشیه جاده
waste
تفریط
waste
تلف
waste
هدر
waste
افت
waste
قراضه هرز
waste
ضایع
waste
بی مصرف
waste
موات
waste
پسماند
go to waste
هرز رفتن
waste
از دست رفتن
Waste
کثافات
waste not want not
<idiom>
قناعت توانگر کند مرد را
waste
تضییع کردن اتلاف
waste
حرام کردن بیهوده تلف کردن
waste
نیازمندکردن
waste
باطله
waste
زائد اتلاف
waste
تلف کردن ضایع کردن
waste
بی نیرو و قوت کردن ازبین رفتن
waste
هرزدادن
waste
زباله
waste
اشغال
waste
انبار
waste
بیهوده
waste
تلف کردن
waste
ضایع کردن
waste
صرف کردن
waste
اصراف کردن
waste
اشغال زباله
to give up
[to waste]
something
ول کردن چیزی
[کنترل یا هدایت چیزی]
waste one's breath
<idiom>
بی نتیجه صحبت کردن
lay waste
<idiom>
خراب کردن وویران نگه داشتن ،شکستن
waste silk
ابریشم گجین
[ابریشمی که از تفاله پیله سوراخ شده بدست می آید و دارای طول های متغیر است و کیفیت مطلوبی ندارد.]
without impeachment of waste
بدون تقبل مسئوولیت خرابیها
waste water
فاضلاب
waste product
محصولات زائد
waste pipe
لوله زهکش
waste one's words
زبان خود را خسته کردن
waste one's breath
زبان خود را خسته کردن
waste product
ضایعات
cotton-waste
آشغال و ضایعات پنبه
waste of time
وقت هدر شده
waste of time
وقت اتلاف شده
waste time
وقت هدر دادن
waste time
هدر دادن زمان
waste time
تلف کردن زمان
waste time
وقت تلف کردن
waste of manor
اراضی کشت نشده اطراف ملک مورد اجاره یا تصرف که مستاجرین و متصرفین در ان حق علف چر دارند
waste basket
سبد
waste basket
سبد کاغذ بیکاره
voluntary waste
تعدی و تفریط در عین مستاجره یا ملک موردتصرف
to lay waste
ویران یا غارت کردن
lay waste
ویران کردن
run to waste
هرز رفتن
encroachment and waste
تعدی و تفریط
economic waste
اتلاف اقتصادی
do not waste your breath
خودتان را بیخود خسته نکنید
waste lime
نخاله اهک
cotton waste
ضایعات پنبه
waste catchment
ابخیز
agricultral waste
پسماند کشاورزی
waste basket
زنبیل
waste basket
مکثف
waste book
دفتر باطله
waste material
مصالح وازده
waste lands
اراضی موات
waste land
زمین موات
waste land
اراضی موات
waste instruction
دستوری که عملی انجام نمیدهد.
waste heat
گرمای تلف شده
waste gate
مکانیزم کنترلی برای توربین گازهای خروجی موتورهای دارای توربوشارژر
waste disposal unit
مخزنآبزاید
cultivation of waste land
احیا اراضی موات
colour of waste water
رنگ فاضلاب
domestic waste water
فاضلاب خانگی
soil and waste stack
کیسهخاکوفضولات
cultivationg waste land
احیاء موات
waste gas fule
مجرای دود
haste makes waste
ادم دست پاچه که کارادوبارمیکند
haste makes waste
تعجیل موجب تعطیل است
This is a sheer waste of time .
این کار اتلاف وقت محض است
waste water purification plant
تصفیه خانه فاضلاب
sink with waste disposal unit
فرفشوییبااجزافضولات
It is absolutely useless . It is a waste of time .
بی نتیجه است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com