Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 84 (6 milliseconds)
English	Persian
oblique perspective	پرسپکتیوی که تمام خطوط اصلی ان مایل باشد
oblique perspective	پرسپکتیو مایل
Other Matches
perspective	دید
perspective	منظر
perspective	دورنمای سه بعدی سه بعد نمائی
perspective	عمق نمایی چشم انداز
perspective	روش تغییر اندازه و شکل اشیا برای تاثیرگذاری عمق و فاصله
perspective	ی که از دید کاربر دورتر هستند کوچکتر به نظر می آیند
in perspective	کشیده شده ازروی علم منافرو مرایا
in perspective	مبنی براصول منافرومرایا
perspective	نما
perspective	بینایی
perspective	منظره
perspective	چشم انداز
perspective	منافر و مرایا
perspective	جنبه فکری
perspective	لحاظ
perspective	سعه نظر روشن بینی
perspective	مال اندیشی تجسم شی
perspective	دورنما
perspective	خطور فکر دیدانداز
linear perspective	نمای خطی
linear perspective	پروژکتور دارای عدسی مخطط
diagonal perspective	پرسپکتیو مورب
diagonal perspective	پرسپکتیو قطری
angular perspective	نمای زاویه دار
three point perspective	چشم اندازمورب
three point perspective	پرسپکتیو مایل
perspective plan	برنامه بلند مدت
reversible perspective	نمای بازگشت پذیر
perspective space	نمایش فضای سه بعدی
perspective projection	تصویر پرسپکتیوی
perspective grid	خطوط شبکه مختصاتی که روی عکس هوایی کشیده می شوند
perspective formula	فرمول تجسمی
parallel perspective	پرسپکتیو همرو یا موازی
one point perspective	پرسپکتیو همرو یا موازی
alternating perspective	نمای متناوب
aerial perspective	نمای هوایی
panoramic perspective	پرسپکتیو منظرهای
oblique	طرح حرف عادی کج
oblique	مایل کج
oblique	عکس مورب
oblique	مورب
oblique	کج
oblique	اریب
oblique	مایل
oblique	غیر مستقیم منحرف
oblique	حاده یا منفرجه مورب
perspective spatial model	مدل برجسته بینی
perspective spatial model	مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
vanishing point perspective	دورترند کوچک تر به نظر می آیند
bird's eye perspective	پرسپکتیو اجسامی که از نقاط دور دیده میشوند
oblique section	مقطع اریب
oblique section	برش اریب
oblique section	مقطع مایل
oblique system	سیستم مایل
oblique weir	در تصویر افقی سرریزی استکه تاج ان نسبت به جریان اب مایل باشد
oblique cone	مخروط اریب [ریاضی]
external oblique	ماهیچهمورببیرونی
right oblique march	میل به راست رو
oblique section	مقطعی که بوسیله صفحه اریب جسم رابرش بدهد
oblique rotation	چرخش مایل
oblique question	پرسش غیرمستقیم
low oblique	عکس مایل پایین
oblique angle	زاویه تند
oblique angle	یا باز
oblique bond	رج چینی کلاغ پر
oblique case	حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
oblique compartment	قسمتی از زمین که محورطولی ان نسبت به سمت حرکت یکانها به طور مایل قرار گرفته باشد
oblique compartment	زمین مورب
oblique fire	اتش مورب
high oblique	عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
oblique projection	تصویر مایل
oblique projection	تصویر مورب
oblique projection	نمایش اجسامی درروی صفحه بوسیله تصویرمایل
oblique plane	سطح مورب
oblique lattice	شبکه مایل
oblique joint	شکستگی کج
oblique fire	اتش جانبی
mil gridded oblique	عکس مایل شبکه بندی شده به مقیاس میلیمی
oblique shock wave	موج ضربهای مایل
left oblique march	میل به چپ رو
left oblique march	فرمان میل به چپ رو
oblique edged scraper	رنده کج

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com