Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 113 (6 milliseconds)
English	Persian
occupation crossing	پل محلی
occupation crossing	پل اختصاصی
Other Matches
occupation	حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
occupation	تصرف
occupation	کار شغل
occupation	سکنی
occupation	حق تصرف
right of occupation	حق سکنی
use and occupation	انتفاع و تصلاف
use and occupation	عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
occupation	اشتغال
occupation	شغل
occupation	پیشه
occupation	حرفه
occupation	اشغال تصرف
occupation	کار
occupation	اشغال
occupation	تصرف کردن
occupation	اشغال کردن
occupation authorities	اقتدارات ناشی از اشغال
the soldier's occupation	شغل سربازی
military occupation	اشغال نظامی یک منطقه
army of occupation	نیروی اشغال کننده
army of occupation	ارتش فاتح ارتش اشغالگر
army of occupation	نیروی اشغالگر
purview of an occupation	حدود کاری
occupation tax	مالیات شغل
occupation tax	مالیات اصناف
occupation of position	اشغال موضع کردن
occupation franchise	حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
occupation disease	امراض ناشی از کار
occupation disease	امراض حرفهای
occupation currency	پول رایج نیروی اشغالگر
occupation authority	اقتدار ناشی از فتح و پیروزی
army of occupation	نیروهای اشغالی
occupation of position	اشغال موضع
crossing out	قلم خوردگی
crossing	محل تقاطع
crossing	عبور
crossing over	تبادل ژنی
crossing	هدف عبورکننده در مسیر رژه
crossing the t	قطع کردن راه ستون دشمن
crossing	دوراهی
crossing	گذرگاه
crossing	رژه رونده
crossing	مسیررژه
crossing	نقطه تقاطع
crossing	نقطه تلاقی دوراهی
criss-crossing	بهطور متقاطع حرکت کردن
pelican crossing	دکمه ای که با زدن آن عبور و مرور قطع میشود
zebra crossing	خط عابر پیاده
criss-crossing	چلیپایی کردن
criss-crossing	کج
criss-crossing	به طور ضربدر
criss-crossing	یکوری
criss-crossing	همبر کردن
criss-crossing	دارای نقش چلیپایی کردن
criss-crossing	با ضربدر مشخص کردن
street crossing	تقاطع
criss-crossing	برخورد
criss-crossing	سوتفاهم
criss-crossing	سردرگمی
criss-crossing	طرحچلیپایی
criss-crossing	امضای اشخاص بیسواد
criss-crossing	همبر
criss-crossing	پایی
wading crossing	عبور از اب درقسمتهای قابل عبور
wading crossing	عبور از پایاب
street crossing	چهارراه
How long does the crossing take?	چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
level crossing	گذرگاه همکف
cattle crossing	گذرگاه چارپایان
cart crossing	گذرگاه ارابه
built up crossing	قطعه ریل متقاطع
pedestrian crossing	گذرگاه پیاده
pedestrian crossing	گذرگاه پیادگان
grade crossing	تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
grade crossing	تقاطع راه اهن
crossing points	نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing points	محل برخورد دو خط
crossing points	نقطه تلاقی
crossing point	نقطه تقاطع نقطه تلاقی
crossing point	محل برخورد دو خط
crossing point	نقطه تلاقی
double-crossing	دورویی کردن خیانت کردن
double-crossing	نارو زدن
level crossing	محل تقاطع دو خط راه اهن
level crossing	گذر همتراز
crossing area	منطقه عبور
crossing area	منطقه گذار منطقه پایاب
crossing line	خط تقاطع
crossing tower	برج تقاطع در کلیسا
deliberate crossing	عبور با فرصت از رودخانه
flank crossing	دور زدن جناح دشمن
flank crossing	عبوراز جناح دشمن
forced crossing	عبور اجباری از رودخانه
ford crossing	تقاطع جاده با مجاری ابگذر
hasty crossing	عبور تعجیلی از رودخانه
crossing target	هدفهای متحرک عرضی
crossing the line	عبور از خط استوا
crossing the line	عبور از استوا
grade crossing	تقاطع شاهراه
crossing plane	سطح تقاطع
crossing site	محل عبور اجباری
crossing site	محل گذار
crossing site	محل پایاب
crossing target	هدف متحرک
crossing target	هدفی که درسمت حرکت میکند هدف عبور کننده در مسیر رژه
crossing barrier mechanism	قالبفلزی
level crossing bell	زنگخطعبور
level crossing sign	علامتخطعبور
heading crossing angle	زاویه بین سمت مسیرهواپیمای رهگیر و هواپیمای هدف در لحظه درگیری
actual job [job held] [occupation held]	پیشه در حال حاضر نگه داشته شده

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com