English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 67 (5 milliseconds)
English Persian
offset bombing روش بمبارانی که در ان به جای هدف از یک نقطه نشانی استفاده میشود
Other Matches
bombing بمباران
bombing بمباران کردن گلوله باران کردن
carpet bombing توزیع بمب جهت پوشش یک منطقه بمباران منطقهای
carpet bombing بمباران منطقهای
bombing height ارتفاع رهایی بمب ارتفاع هواپیماتا هدف در موقع رهایی بمب
bombing height ارتفاع بمباران
bombing errors خطای پرتاب بمب
bombing errors اشتباهات حاصله از پرتاب بمب
bombing angle زاویه پرتاب بمب زاویه پروازهواپیما در هنگام رها کردن بمب
bombing angle زاویه رها کردن بمب
area bombing بمباران منطقهای
dive bombing بمباران کردن در حالت شیرجه
loft bombing بمباران از ارتفاع زیاد بمباران قائم
suicide bombing حمله با خودکشی
bombing raid بمبارانکردن
volley bombing تیرشلیک
volley bombing شلیک تیرباران شلیک کردن
toss bombing نوعی روش بمباران که در ان هواپیما در حال صعود بمب را پرتاب میکند
shuttle bombing بمباران با استفاده از دوپایگاه هوایی برای بمب گیری
pattern bombing بمباران پوشش کننده هدف بمباران پوشاننده
over the shoulder bombing نوعی بمباران عمودی که پس از عبور از خط قایم هدف بمب رها میشود
suicide bombing قصد کشت بوسیله خودکشی
mass bombing بمباران یکجا
mass bombing بمباران زیاد
laydown bombing بمباران از فاصله خیلی نزدیک به سطح زمین بمباران سینه مال
volley bombing شلیک دسته جمعی
blind bombing zone منطقه بمباران محدود
offset چاپ افست
offset تسویه کردن
offset خارج از عمل چاپ افست
offset حذف شده
offset جبران
offset جبران کردن خنثی کردن
offset رقم متعادل کننده متعادل کردن
offset مبدا نقطه شروع مسابقه
offset وزنه متعادل
offset چاپ افست کردن افست
offset انحراف
offset چین خمیدگی
offset جابجاسازی
offset جبران کردن جبران
offset حاشیه صحافی
offset تهاتر
offset افست
offset دوخم شدگی
offset دوخم
offset مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی
offset دوخم کردن
offset جبران کردن
offset حجم اضافه شده به یک عدد یا آدرس برای دادن عدد نهایی
offset پایاپای
offset حساب تهاتر
offset عوض
offset plottin روش استفاده از تصحیحات مخصوص در توپخانه روش محاسبه توپ به توپ
offset knots گره نامتقارن [گاه جهت ایجاد سایه و تفاوت ظاهری طرح با دیگر قسمت ها به جای تکرار گره زدن بر روی دو تار مشابه در ردیف بافت بعدی از سه تار شماره یک، دو، سه و یا یک، سه، دو استفاده می کنند.]
photo offset چاپ افستی که فیلم عکاسی رابرای چاپ بکار برد
binding offset حاشیه جبران شیرازه
offset point در رهگیری هوایی نقطه نشانی است در هوا که محل هدف نسبت به ان تعیین وهواپیمای رهگیر به سمت هدف هدایت میشود
offset of one obligation against another تهاتر حاصل شدن بین دو دین یا دو تعهد
offset method روش استفاده از خط سری درنشان دادن نقاط روی نقشه
offset distance فاصله برون محوری
offset distance مسافتی که نقطه صفر زمین از مرکز منطقه هدف دورباشد
offset wraps تارهای مخالف [لول باف]
angle offset method روش عکاسی تحت یک زاویه معین روش تهیه تصویراشیاء تحت یک زاویه
line offset method روش نقشه برداری از یک مسیر منحنی
target offset methode روش نشان دادن هدفها روی نقشه ها یا طرحهای عملیاتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com