English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 188 (8 milliseconds)
English Persian
olive green رنگ سبز زیتونی روشن
Other Matches
olive درخت زیتون
olive رنگ زیتونی
olive زیتون
olive-colored <adj.> رنگ زیتونی
olive oil روغن زیتون
olive drab رنگ سبز ارتشی
olive gray رنگ سبز مایل بزرد خاکستری
olive drab رنگ زیتونی
olive drab سبز زیتونی
russian olive درخت سنجد
olive branch شاخ زیتون
olive branch اولاد
olive crown تاج زیتون
olive oil روغن زیتون
to hold out the olive branch <idiom> [پیشنهاد آشتی کردن]
virgin olive oil روغن زیتون طبیعی
reach out with an olive branch <idiom> [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
reach out with an olive branch [انجام دادن کار یا گفتن چیزی که نشان میدهد شما میخواهید به ناسازگاری با دیگری خاتمه دهید.]
spurge daphneŠspurge olive ماذریون
green سبزه چمن
green PC رایانه زیست بوم دوستانه
green PC رایانه سبز
green <idiom>
through the green منطقه قابل استفاده در بازی گلف
green بی تجربه
green تازه
green ترو تازه نارس
green سبز
green رنگ سبز
green سبزیجات
green سبزشدن
green سبز کردن
green معتدل
green چمن صاف و نرم و کوتاه اطراف سوراخ اسبی که هنوزدر مسابقه ازموده نشده میدان تیراندازی صحرایی
green خرم
in the green tree سرسبز
in the green tree خوشبخت
pace of the green سرعت گوی
in the green tree بخت سبز
mead green سبز چمنی
green wood چوب تر
to incline to green بسیبزی زدن
to incline to green یا مایل بودن
village green میدان دهکده
Green Berets سبز کلاهان
sap green رنگ زرد مایل به سبز سیر
jade green رنگ سبز یشمی
green old age پیری باتندرستی وزنده دلی
malachite green سبز مالاشیت
long green دلار کاغذی پشت سبز
long green اسکناس پشت سبز
kendal green پارچه پشمی سبزرنگ
sea green رنگ سبز مایل بابی
jade green رنک سبزمایل به ابی
pea green زرد مایل بسبز
pea green سبز نخودی
pomona green رنگ سبزو زردامیخته بهم که زردی ان بیشترنمایان باشد
green card کارت سبز
green cards کارت سبز
green pepper فلفل سبز
green thumb <idiom>
green with envy <idiom>
practice green شروعبهسبزشدن
green with envy از حسادت ترکیدن
as green as grass <idiom> کم تجربه و ناشی
deep green رنگ سبز تند و تیره
prophet's green رنگ سبز نبی [این رنگ از ترکیب رنگ نیل یا همان رنگ آبی با رنگینه های زرد بدست آمده از گیاهان بوجود می آید و آنرا به رنگ اولین پرچم اسلام و یا گنبد حضرت خاتم الانبیا نسبت می دهند.]
Green architecture معماری سبز
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
green roof [سقف ساختمان تزئین شده با گیاهان]
green beans لوبیا سبز
to turn green سبز رنگ شدن
green stool مدفوع سبز رنگ [پزشکی]
By the green grass . کنار چمن های سبز وخرم
Dear Mr. Green . آقای گرین عزیز ( محترم )
Light green. رنگ سبز روشن
green peppers فلفل سبز
green ball توپسبز
green beam شعلهیسبز
green cabbage کلمسبز
green peas نخودفرنگی
green russula نوعیقارچسبز
green space فضایسبز
green walnut گردویتازه
bottle green سبزپررنگ
Green Beret تکاور - کماندو
green fingers متبحردرپرورشگیاهانوسبزیجات
Green Paper برگهنظرخواهی
Green Party حزبسبز - حزبیکهبرایحفافتازمحیطزیستتلاشمیکند
green salad سالادسبز
green vitriol زاج سبز
putting green چمن سبز نزدیک محل سوراخ گلف
green concrete بتن تر
green corn ذرت هندی که نارس بکار طبخ میاید
green crop علیق سبز
green dragon ارن
green dragon فیل گوش
green dragon لوف کبیر
green dragon درافیون
green eye رشک
green eye حسد
green eyed حسود
green flag پرچم ازاد بودن مسیر مسابقه اتومبیلرانی
green gun لوله پرتاب سبز
green house گلخانه
green house گرمخانه
green concrete بتن تازه
green concrete بتن تازه ریخته شده
Green Book مشخصات رسمی استاندارد I-CD که توسط Philips منتشر شد
forest green سبز زیتونی
forest green رنگ سبز تیره مایل بزرد
grass green رنگ سبز چمنی
green alga جلبک سبز
emerald green زمردین
emerald green زمردی
drive the green با یک ضربه گوی را از نقطه اغاز به چمن نرم رساندن
dark green سبزسیر
green bean لوبیای سبز
bromocresol green سبز برموکرزول
green bice رنگ سبزی که از لاجوردوزرنیخ زرد درست شده باشد
green blind نابینادربرابر رنگ سبز سبزکور
almond green رنگ مغز پستهای
green bone نیزه ماهی
emerald green سبززمردی
green jaundice سبزی
putting green قسمت چمن نرم که در اخرهر بخش سوراخ در ان قراردارد
green peak دارکوب سبز
green phosphor فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
green room انتظارگاه یاخلوتگاه بازیگران
green run اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
green sand ماسه تر
green revolution انقلاب سبز
green soap صابون ملایمی که ازروغنهای گیاهی تهیه میشود
green stick شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
green thumb استعداد و قدرت فوق العاده درپروراندن گیاهان
green stuff سبزی
green stuff سبزیجات
green tea چای سبز
green tea چایی سبز
green thumbed کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
green turtle لاک پشت دریایی که تخمها وگوشت ان خوراکی است
green vegetable سبزی خوراکی
green pea نخود اتابکی
green pea نخود سبز
green onion پیازچه
green old wound زخمی که گوشت نوبالانیاورده باشد
green light چراغ سمت راست
green jaundice یرقان سبز
green manure گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
green meat گوشت کهنه
green meat سبزی
green meat گیاه خوراکی
green mold کفک سبز
bowling green چمن مخصوص بازی با گوی چوبی
green old wound زخم تازه
pea-green سبز نخودی
green crop علف تازه
green belts کمربند سبز
green belt کمربند سبز
crown green bowls بولینگ بین دو بازیگر در چمن وسیع
all nature looked green طبیعت سراسر سبز بود
give someone the green light چراغ سبز نشان دادن
moss green color سبز جلبکی
all nature looked green همه جا سبز بود
moss green color رنگ سبز ماشی
fine green marble سنگ گندمی
green sand mold قالب تر
yellow green alga جلبک دارای رنگدانه زرد تا سبز
to paint adoor green رنگ سبز بدری زدن
to paint adoor green دری را رنگ سبز زدن
green mountain boy مرد بومی یا ساکن ورمونت
red, green, blue سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
red, green, blue سه اشعه تصویردرتلویزیون رنگی
red green blindness رنگ کوری سبز- قرمز
green sand molding قالب ریزی تر
green with a blue tint سبز مایل به ابی
To turn green with envy. از حسد ترکیدن
This painting has a green background. زمینه این تابلو سبز است
give someone the green light <idiom> اجازه ادامه به کار رادادن
green barley for fodder قصیل
green barley for fodder خصیل
Here ist my Green card. بفرمائید این کارت سبز من است.
red green blue monitor مانیتور قرمز- سبز- ابی
A green leaf is the gift of a dervish . <proverb> برگ سبزى است تیفه درویش .
the Green Dot® [recycling symbol] علامت نقطه سبز [بازچرخی در محیط زیست]
As sure as [God made] little green apples he'll be back. او [مرد] صد در صد دوباره می آید.
Green tea is esteemed for its health-giving properties. ارزش چای سبز در خواص سلامت بخش آن است.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com