Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
opening night	شباولیناجراییکقطعههنری
Other Matches
opening	افتتاح گشایش
opening	شروع
opening	گشایش
opening	شکافتن دفاع
opening	سوراخ
opening	سراغاز
opening	جای خالی سوراخ
for opening	برایبازکردن
the opening	الفاتحه
opening	دهانه
opening	چشمه
wall opening	روزنه دیوار
opening capital	سرمایه اولیه
sokolsky opening	گشایش لهستانی
discharge opening	مجرای تخلیه
discharge opening	راهگاه تخلیه
delayed opening	سیستم پرتاب چتر با باز شدن تاخیری سیستم تاخیر در بازشدن چتر
the opening chapter	نخستین فصل
english opening	گشایش انگلیسی
circuit opening	حالت قطع مدار
circuit opening	حالت مدارباز
the opening chapter	فاتحه
his opening remarks	نخستین گفتههای وی
larsen's opening	حمله نیمزوویچ
larsen's opening	گشایش لارسن
joke opening	دفاع مدرن شطرنج
joke opening	گشایش مضحک
joint opening	دهانه یک درز
inverted opening	گشایش معکوس
pulmonary opening	دهانهدیوی
genital opening	دهانهیدستگاهتناسلی
excretory opening	مجرایدفع
opening hours	ساعاتی که بانک، کتابخانه و سایر مراکز باز می شود.
opening time	زمانشروعبکارمغازهبانککتابخانهو...
blocked opening	درگاه بسته
blocked opening	در مسدود
bishops opening	گشایش فیل شطرنج
reti opening	گشایش رتی شطرنج
bird's opening	گشایش برد
polish opening	گشایش
opening of negotiations	افتتاح مذاکرات [معاملات]
ponziani's opening	گشایش پونتسیانی
outward opening	دهانه خارجی
paris opening	گشایش پاریس شطرنج
opening leaf	لنگه واشو
opening joints	درز گشایی
sokolsky opening	گشایش سوکولسکی
benko opening	گشایش بنکو
scotch opening	گشایش اسکاتلندی
saragossa opening	گشایش ساراگوسا
alapin's opening	گشایش الاپین
polish opening	لهستانی
normal opening	گشایش نرمال یا فرانسوی
anderssen opening	گشایش اندرسن
opening bank	بانک باز کننده اعتبار
orang utan opening	گشایش سوکولسکی
orang utan opening	گشایش لهستانی
lock filling opening	قفلبازکنندهمکش
orang utan opening	گشایش اورانگوتان
trimmed opening in a floor	قیف اشغالرو
fire place opening	اتشخان اجاق
gates opening indicator	شاخص باز شدن دریچه ها
queen's pawn opening	گشایش پیاده وزیر شطرنج
trimmed opening in a floor	قیف زغالرو
the opening chapter of the quran	فاتحه الکتاب
elasticized leg opening	کشلبهشورت
ring opening polymerization	بسپارش حلقه گشا
ring opening reaction	واکنش حلقه گشا
ruy lopez opening	گشایش روی لوپس
We have no vacant position ( opening ) in this company .	دراین شرکت محل ( جا و سمت ) خالی نداریم
lock filling and emptying opening	قفلبازوبستهکردنوتخلیهوپرکردن
bail arm opening mechanism	ماشینبازکنندهبازویمتحرک
casement window opening inwards	پنجرهدودر
first night	شب اول
the night before last	پریشب
to night	امشب
first night	شب افتتاح
first night	گشایش شب
last night	شب گذشته
last night	دیشب
night	شب
night	شب هنگام برنامه شبانه
night	غروب
d. and night	شبانه روز
d. and night	شب و روز
night	تاریکی
all night	در تمام شب
all night	همه شب
at night	شب هنگام
at night	در شب
his almost night	نزدیک شب است
To take a night off .	یک شب از کار مرخصی گرفتن
he went by night	شبانه رفت
his almost night	تقریباشب است
queen of night	نام الهه ماه وشکار
queen of night	زن شکارکن
queen of night	سیم نقره
night walker	یکجورکرم بزرگ
the third watch of the night	پاس سوم شب
night vision	دید در شب
night vision	دید شب
night vase	شاشدان
night vision	دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
night walker	فاشق شبگرد
fly-by-night <idiom>	نامطمئن (کار،شفل)
night watch	پاس شب
night watch	پاسبان شب گزمه
Good night	شامگاهان نیکو
night migrant	شب کوچنده [پرنده شناسی]
night stool	صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night walker	کسیکه در خواب راه میرود
What is the price per night?	قیمت برای یک شب چقدر است؟
accommodation for the night	خوابگاه برای یک شب
day and night <idiom>	شب وروز پشت سرهم
I had a dream last night.	دیشب خواب دیدم
stag night	مهمانیمردانهکهفردایروزعروسیبرگزارمیشود
one-night stand	نمایش یک شبه
one-night stand	برنامهی یک باره
one-night stand	تک برنامه
one-night stand	رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
one-night stands	نمایش یک شبه
one-night stands	برنامهی یک باره
one-night stands	تک برنامه
one-night stands	رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
night shift	شیفتشب شبکار
night porter	پذیرششبهتل
Good night.	شب بخیر
I was up all night in my bed.	من تمام شب را در تخت خوابم بیدار بودم.
Could you put us up for the night ?	ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
the deep of night	دل شب
the night is yet young	تازه سرشب است
I went hungry last night .	دیشب گرسنه ماندم
Where do you want to go this time of night ?	این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
Can you stay over night?	می توانی شب را با ما (نزد ما ) بمانی ؟
On Sunday night.	شب یکشنبه
He vanished into the night.	در سیاهی شب نا پدید گشت
we made a night of it	چه شب خوشی گذراندیم چه شبی کردیم
what a night we made of it	چه شبی کردیم چه شبی گذراندیم
bonfire night	شبپنجمنوامبرکهدرآنجشنوآتشبازیبرپامیکنند
night vase	قاروره
night clothes	لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
night bilndness	روز بینی
night bilndness	شبکوری
my wakeful night	شب بیخوابی یا بیداری من
live out the night	شب را صبح کردن
live out the night	شب را بسر بردن
in noon of night	در نیمه شب
i was up late last night	بودم
i was up late last night	دیشب تا ان موقع هنوزنشسته
he outwatched the night	شب بپایان رسیدو او همچنان بیداربود
night bilndness	روزکوری
night bilndness	شب بینی
night bird	مرغ شب بیدار
night clothes	جامه خواب
night chair	صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night cellar	زیر زمینی که در انجاپیاله فروشی کنندو مردم پست بدانجاروند
night cap	گشتی رزمی هوایی شبانه
night brawler	شب دعوا کن
night boat	قایق اماده
night blindness	شب کوری
night blind	شبکور
night black	سیاه
he did not est all night	همه شب نیارمید
he did not est all night	درتمام شب ارام نگرفت
night waking	شب زنده داری
night owls	ادم شب زنده دار
night owl	ادم شب زنده دار
fly-by-night	شب گریز
fly-by-night	ادم شبرو
night-watchmen	توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchman	توپزن پایان مسابقه کریکت
night watchman	توپزن پایان مسابقه کریکت
night-time	هنگام شب
night school	اموزشگاه شبانه
night schools	اموزشگاه شبانه
before mid night	قبل از نیمه شب
guest night	شب مهمانی
good night	شب بخیر
good night	شب شما خوش
fly by night	شخص کوتاه عمر
fly by night	طالب سود انی
night and day	شبانه روز
night and day	شب و روز
night assault	شبیخون
night attack	شبیخون
night time	هنگام شب
night dress	جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
night soil	کثافات مبال
night soil	سواد
night soil	برازی مستراح
night moans	نالههای شب تا صبح
night stick	باتون
night stick	چوب باتون
night suit	جامه خواب
night long	از سر شب تا بامداد
night table	پاتختی
night of ignorance	شام نادانی
night of ignorance	شام جهل
night operations	عملیات شبانه
night order	دستور شبانه

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com