Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
optical character recognition
تشخیص نوری دخشه تشخیص کاراکتر نوری شناسایی نوری دخشه بازشناسی نوری دخشه بازشناسی کاراکتر نوری
Other Matches
optical recognition device
دستگاه تشخیص نوری
character recognition
دخشه شناسی
character recognition
تشخیص کاراکتر
magnetic ink character recognition
تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
optical character
دخشه نوری
optical character
کاراکتر نوری
optical character reader
کاراکترنوری خوان
optical character reader
دخشه خوان نوری
recognition
فرایندی که امکان تشخیص نوری حروف چاپ شده یا نوشته شده را میدهد.
recognition
شناختگی
recognition
تشخیص شناسایی هواپیما یا ناوتشخیص دادن
recognition
اعتراف
recognition
نرم افزار منط قی که درOCR,AL,...استفاده میشود
recognition
فرآیند تشخیص خط وط یا نشانه ها یا الگو ها به صورت نوری
recognition
و به حالتی تبدیل میکند که به تواند وارد کامپیوتر شود
recognition
تصدیق
recognition
1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
recognition
به رسمیت شناختن
recognition
بازشناسی
recognition
شناخت
recognition
تشخیص بازشناخت
recognition
تخصیص
recognition
و تبدیل به حالتی که بتواند وارد کامپیوتر شود
recognition
شناسایی
voice recognition
تشخیص صدا
recognition test
ازمون بازشناسی
voice recognition
تشخیص صوتی
pattern recognition
الگوشناسی شناسایی الگو
recognition span
فراخنای بازشناخت
recognition vocabulary
واژگان بازشناختی
pattern recognition
الگو شناسی
vision recognition
تشخیص بصری
voice recognition
بازشناسی صدا
de jure recognition
شناسایی قانونی
de jure recognition
شناسایی کامل و دایمی و بدون قیدوشرط یک دولت که در مقابل ان شناسایی عملی وجود دارد
defacto recognition
شناسایی عملی
defacto recognition
شناسایی دوفاکتو شناسایی سیاسی کشوری که عملا" مستقل ودارای حق حاکمیت است ولی به عللی نمیتواند یا نمیخواهد به تعهدات بین المللی خود
defacto recognition
به عنوان یک کشورموجود و مستقل عمل کند
pattern recognition
تشخیص الگو
handwriting recognition
نرم افزاری که متنهای دست نویس را تشخیص میدهد و آنها را به حروف ASCII تبدیل میکند
handwriting recognition
تشخیص دست خط
false recognition
بازشناسی کاذب
To accord recognition to a new government.
دولت جدیدی را برسمیت شناختن
optical
الات بصری
optical
مربوط به دیدبانی بصری
optical
نشانه روی بصری چشمی
optical
رسانه ذخیره سازی داده با استفاده از رسانه هایی مثل دیسک نوری و..
optical
نوری
optical
نورشناختی
optical
بصری
optical
فرآیندی که اجازه میدهد علامتها یا خط وط خاص
optical
اتصال بین دو وسیله که امکان انتقال داده به کمک سیگنالهای نوری را فراهم میکند.
optical
وسیله نوری که از بار کد داده را می خواند
optical
و آنها را به حالتی تبدل میکند که کامپیوتر پردازش کند
optical
مربوط به یا استفاده از نور
optical
وسیلهای که میتواند نشانه ها یا خط وط به فرم خاص را تشخیص میدهد.
optical
اشبعه لیزر و سایر منابع نور برای داده به صورت پاسهای نوری
optical
استفاده از کابل نوری
optical
وسیلهای که تصویر را به سیگنالهای الکتریکی تبدیل میکند که قابل ذخیره سازی و نمایش روی کامپیوتر هستند
optical
فرآیندی که اجازه میدهد حروف چاپی یا نوشته شده به صورت نوری تشخیص داده شوند و به کد قابل خواندن توسط ماشین تبدیل شوند که وارد کامپیوتر می شوند به کمک حرف خوان نوری
optical
خواننده میله نوری
optical
سیستم ارتباطی با استفاده از فیبر نوری
optical
شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری
optical
طرح حرف که توسط خواننده OCR به خوبی قابل خواندن است
optical
وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر
optical
قابل تشخیص باشند توسط علامت خوان نوری و وارد کامپیوتر شوند
optical
دیسکهای نوری
optical resonator
تشدید کننده نوری
optical density
چگالی نوری
optical communications
ارتباطات نوری
optical rotation
چرخش نوری
optical scanner
پوینده نوری
optical scanner
پیمایشگر نوری
optical axis
محور اپتیکی
optical antipode
همپار نوری
optical sight
وسایل نشانه روی بصری
optical scanning
پیمایش نوری
optical activity
فعالیت نوری
optical turbulence
اشفتگی اپتیکی
optical stability
پایداری نوری
optical resonance
همنوایی نوری
optical resolution
تفکیک نوری
optical isomerism
همپاری نوری
optical isomerism
ایزومری نوری
optical isomer
ایزومر نوری
optical lens
عدسی نوری
optical lens
عدسی اپتیکی
optical maser
لیزر
optical memory
حافظه نوری
optical printer
چاپگر نوری
optical purity
درجه خلوص نوری
optical pyrometer
اذرسنج اپتیکی
optical instruments
الات وابسته به بینایی
optical gonimeter
زاویه یاب نوری
optical fiber
فیبر نوری
optical fiber
رشته اپتیکی
optical pyrometry
تف سنجی نوری
optical reader
نور خوان
optical disk
دیسک نوری
optical isomer
همپار نوری
optical disc
دیسکنوری
optical illusions
خطای ادراکی دیداری
optical illusions
خطای باصره
optical illusion
خطای باصره
optical sight
دوربینهای بصری
optical illusion
خطای ادراکی دیداری
optical rotatory power
قدرت چرخش نوری
optical rotatory dispersion
پاشندگی چرخش نوری
optical page reader
صفحه نوری خوان
optical measuring system
سیستم سنجش نوری
magneto optical disc
دیسک نوری که در وسیله ضبط مغناطیسی- نوری به کار می رود
magneto optical recording
رسانه ذخیره سازی که از دیسک نوری استفاده میکند
optical laser disk
دیسک لیزری نوری
optical disc drive
درایودیسکنوری
optical mark reader
علامتخوان نوری
optical mark reader
علامت نوری خوان
optical mark reader
نشان خوان نوری
optical mark reader
علامت خوان نوری
eraseble optical disk drive
دیسک گردان نوری پاک شدنی
character
دخشه کاراکتر
character
نویسه
character
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
character
منش
character
خیم
character
نهاد سیرت
character
صفات ممتازه هرنوع حروف نوشتنی وچاپی
character
خط
character
رقم
character
شخصیتهای نمایش یا داستان نوشتن
character
مجسم کردن شخصیت
character
سیرت
character
صفت
character
عدد صحیح خصوصیت
character
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character
صفت اختصاصی
character
حرف
character
مونه
character
علامت
character per second
کاراکتر درثانیه
character per second
دخشه در ثانیه
character
دخشه
in character
<idiom>
مثل معمول
extended character
دکمهبازکنندهصفحه
special character
دخشه
pad character
کاراکتر میانگیر برای پر کردن فصای خالی
pad character
حرف اضافی افزوده شده به رشته یا بسته یا فایل تا به اندازه مورد نظر برسد
numeric character
کاراکتر عددی
reserved character
فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
null character
کاراکتر تهی
null character
دخشه پوچ
nongraphic character
کاراکتر غیر گرافیکی
new line character
دخشه تعویض سطر
most significant character
رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
membership character
ویژگی عضویت
oral character
منش دهانی
historic character
[شخصیت های تاریخی که در طرح های مناظر برای توصیف ساختارها و ویژگی های معماری و تاریخی استفاده می شد.]
receptive character
منش پذیرا
reserved character
کلمه یاعبارتی که به عنوان مشخصه درزبان برنامه سازی به کارمی رود.
character correction
نمایشتغییرات
character actors
هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
character actor
هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
out of character
[OOC]
دور از منش من
sync character
کاراکتر همگام
substitute character
حرفی که در صورتی که حرف دریافت شده تشخیص داده نشود نمایش داده میشود
special character
علامت ویژه کاراکتر مخصوص
special character
دخشه ویژه
special character
ویژه
sign character
دخشه علامت نما
separating character
دخشه جدا ساز
rub out character
دخشه پاک کن
reserved character
حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
He has a clean character.
اخلاقا" آدم سالمی است
numeric character
دخشه عددی
character table
جدول شناسایی
character printer
چاپگر دخشهای
character pitch
type elite
character pitch
pica
character pitch
تعداد کاراکترها در واحد اینچ در یک خط متن
character per inch
کاراکتر دراینچ
character per inch
دخشه در اینچ
character neurosis
روان رنجوری منش
character map
شبکهای از بلوک ها روی صفحه نمایش
character guidance
راهنمایی و مشاوره با افراد سخنرانی مذهبی
character printer
چاپگرعلامتی
character string
رشته کاراکتری
character string
رشته دخشهای
character sketch
شمایل
character set
دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
character set
مجموعه علائم
character set
دخشکان
character reader
دخشه خوان
character printer
چاپگر کاراکتری
character graphics
نگاره سازی دخشهای
character generator
مولد کاراکتر
blank character
دخشه فاصله
blank character
کاراکتر جای خالی
blank character
کاراکتر تهی
blank character
فاصله
blank character
دخشه
bell character
کد کنترلی که باعث میشود ماشین یک سیگنال قابل شنیدن ایجاد کند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com