Dictiornary-Farsi | option of delayed payment of the price | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
option of delayed payment of the price	خیار تاخیر ثمن


Other Matches

delayed payment penalty	خسارت تاخیرتادیه
delayed payment penalty	زیان دیر کرد
to buy something on a deferred payment plan [on a time payment plan] [on deferred terms]	چیزی را قسطی خریدن
delayed	معوق
delayed	عقب افتاده
delayed	درنگیده
delayed	به تاخیر افتاده
delayed a.v.c.	نافم خودکار صدا با تاخیر
delayed	موجل
delayed conditioning	شرطی سازی درنگیده
delayed guarantee	ضمان موجل
delayed feedback	پسخوراند درنگیده
delayed extinction	خاموشی درنگیده
delayed contact	چاشنی با تماس تاخیری سیستم پیش تنظیم تاخیری
delayed action	وسیله با عمل تاخیری تاخیری
delayed whistle	سوت اعلام افساید
delayed steal	دزدانه گریختن بسوی پایگاه هنگام پرتاب توپگیر
delayed neutrons	نوترونهای تابش شده از یک هسته برانگیخته در یک پروسه رادیواکتیو
delayed offside	تاخیر در اعلام افساید که بستگی به واکنش مدافع دارد
delayed reaction	واکنش درنگیده
delayed penalty	چشمپوشی از پنالتی وقتی تعداد بازیگر کمتر چهار نفردر یک تیم شود
delayed action	با ماسوره تاخیری
delayed opening	سیستم پرتاب چتر با باز شدن تاخیری سیستم تاخیر در بازشدن چتر
delayed reinforcement	تقویت درنگیده
delayed response	پاسخ درنگیده
delayed elastic response	واکنش ارتجاعی تاخیری
option	حق انتخاب
option	شق انتخاب شده
option	کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
option	عملی که انتخاب میشود
co option	پذیرفتن بعنوان همکار
option	خیارات
you have no option but to go	چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
option	خیار
option	اختیار
zero option	پیشنهادیکهدرآنیکطرفتنهادرصورتیسلاحهایهستهایراازبینخواهدبردکهطرفدیگرنیزچنینکند
option	انتخاب
option	خصیصه اختیاری
option	ازادی
option	افهار میل
option	ترجیح
option	گزینه
option	حق باشگاه در تمدید قرارداد
option	اختیار معامله
option	اختیار خریدیا فروش
option of loss	خیار غبن
option of conditions	خیار شرط
option of condition	خیار شرط
option of animals	خیار حیوان
option key	[یک کلید معرف روی بعضی ازصفحات کلید]
option dealing	سفته بازی روی ترقی سهام
option dealing	معاملات اختیاری
option of deception	خیار غبن
option of defect	خیار عیب
expire of option	انقضاء خیار
option of trickery	خیار تدلیس
call option	خیارمشتری در مورد کم کردن ثمن
call option	خرید به شرط خیار
option of fraud	خیار تدلیس
option of inspection	خیار رویت
play out one's option	ادامه بازی در تیم پس ازپایان قرارداد بدون قراردادجدید
option dealer	واسطه معاملات اختیاری دلال معاملات اختیاری
expire of option	انقضاء مدت خیار
default option	انتخاب قرار دادی
duble option	خیار مشتری و بایع در موردتغییر دادن مقدار ثمن و مبیع در صورت تغییر ارزش پول
to make one's option	اختیار کردن
triple option	بازی تهاجمی با3 اختیار دادن توپ به مدافع پرتاب بازیگرمیانی حفظ توپ و دویدن باان یا پاس دادن
soft option	انتخابآسانترینراه
seller's option	option
seller's option	انتخاب فروشنده
seller's option	اختیار فروشنده
local option	اختیار تعیین محل معینی
put option	خیار بایع در مورد بالا بردن قیمت قبل از تسلیم مبیع ارزش پول تنزل کند
local option	اختیار تعیین چیزی درمحل
lock option	اختیار کاربرد قفل
As I see . In my view ( option) .	به نظرمن ( درنظرمن )
make option	جعل خیار
seller's option to duble	خیار بایع در مورد این که درصورت تنزل ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
option of meeting place	خیار مجلس
contingency option program	برنامه راه کارهای احتمالی برنامه عملیات مختلف احتمالی
option of incorrect description	خیار تخلف وصف
buyer's option to duble	خیار مشتری در این که درصورت ترقی ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
option of unfulfilled conditions	خیار تخلف شرط
buyer's option to duble	مقداربیشتری از مبیع مطالبه کند
seller's option to duble	از مقدار مبیع کم یا ثمن بیشتری مطالبه کند
option of sales unfulfilled in part	خیار تبعض صفقه
option of contract invalid in part	خیار تبعیض صفقه
down payment	پیش قسط
in payment of	بجای
payment	تادیه
re payment	بازپرداخت
in payment of	بعوض
non payment	عدم پرداخت
against payment	با پول
against payment	در برابر پول
on payment	باپول
in payment of	درازای
non-payment	عدم پرداخت
down payment	پیش پرداخت
payment	کارسازی
payment	پرداخت
payment	تادیه پول
payment	وجه
payment	قسط
on payment	دربرابر پول
against payment	درمقابل وجه
by payment	از طریق پرداخت
on payment	در مقابل وجه
suspension of payment	توقف
stop payment	دستور عدم پرداخت چک به بانک
payment by instalments	پرداخت به اقساط
payment in advance	پیش پرداخت کردن
payment in advance	پیش پرداخت
payment in full	پرداخت تمام
terms of payment	شرایط پرداخت
to stop payment	درمانده یا ورشکست شدن
to suspend payment	پرداخت راموقوف کردن متوقف شدن
part payment	پرداخت اقساطی
part payment	بیعانه قسط
final payment	پراخت نهائی
payment against a draft	پیش پرداخت در مقابل برات
payment against documents	پرداخت در برابر اسناد
upfront payment	پول بیعانه [پیش بها] [پیش پرداخت] [سپرده] [ودیعه]
transfer payment	پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
payment in full	پرداخت کامل
payment in kind	پرداخت غیرنقدی
payment in kind	پرداخت جنسی
progress payment	پرداخت مبالغ قرارداد طبق پیشرفت کار پرداخت مرحلهای
payment stopped	دستور عدم پرداخت
minimum down payment	حداقل میزان پیش پرداخت
monthly payment	پرداخت ماهانه
payment stopped	توقف پرداخت
notice of non payment	گواهی عدم پرداخت
on account payment	پیش پرداخت
payment terms	شرایط پرداخت
payment under a guarantee	پرداخت تحت ضمانتنامه
prompt payment	پرداخت فوری
punctual payment	پرداخت در سر وعده
final payment	پرداخت نهایی
in part payment	علی الحساب
payment of a debt	اداء دین
pre payment	پیش پرداخت
payment by installments	پرداخت قسطی
payment of an debt	وفاء دین
installment payment	پرداخت قسطی
payment on account	آنچه علی الحساب پرداخت میشود
payment on account	قسط
payment under reserve	پرداخت تحت تضمین
documents against payment	اسناد در مقابل پرداخت
deferred payment	پرداخت بصورت یوزانس
advance payment	پیش پرداخت
as a partial payment	علی الحساب
demand for payment	تقاضای پرداخت
clean payment	پرداخت بی قید و شرط
annual payment	پرداخت سالیانه
annual payment	قسط سالیانه
casual payment	پیش پرداخت
casual payment	مساعده
document against payment	تحویل اسناد در ازای پرداخت
average payment	پرداخت متوسط
deferred payment	پرداخت اتی
deferred payment	پرداخت مدت دار
deferred payment	پرداخت معوق
date of payment	موعد پرداخت
To demand prompt payment.	تقاضای پرداخت فوری کردن
Payment on delivery of goods.	پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
lump sum payment	پرداخت نقدی
lump sum payment	پرداخت یکجا
mail order of payment	دستور پرداخت کتبی
payment in due cource	پرداخت به موقع
arrangement for payment by instalment	قسط بندی
arrangement for payment by instalment	تقسیط
payment on open account	پرداخت در حساب جاری
annual payment factor	ضریب بازپرداخت سالیانه
preferential claims payment	طلب ممتازه
regular payment of salaries	پرداخت حقوق بطورمرتب
30% down payment against bank guaranty	۳۰ درصد پیش پرداخت در برابر ضمانت بانکی
balance of international payment	موازنه پرداختهای بین المللی
late payment damages	خسارت تاخیر تادیه
The means of payment will appear unchanged.	شیوه های پرداخت تغییر نخواهند کرد.
discontinue the payment of the cost of	ترک انفاق
deferred payment credit	اعتبار برای پرداختهای معوق
to make a part [ial] payment	یک قسط را پرداختن
To pay money. To make a payment.	بی پرده صحبت کردن
To pay money. To make a payment.	پول پرداختن
secure encryption payment protocol	سیستمی که یک اتصال امن بین جستجوگرکاربر ووب سایت فروشنده ایجاد میکند تا کاربران بتوانند قیمت کالاها را روی اینترنت بپردازند
fee [payment to professional people]	حق الزحمه
payment by installments [American English]	قسط
payment on account [American English]	قسط
part [ial] payment of a fine	پرداخت قسمتی از جریمه
fee [payment to professional people]	اجرت
asking price	قیمت مورد مطالبهی فروشنده
mean price	قیمت متوسط
at any price	بهر بها
all in price	بهای کامل
all in price	قیمت کل
price	ارزش پولی کالا
price	نرخ
price	مبلغ شرطبندی
at any price	بهر قسمت که باشد