English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
order of magnitude مرتبه بزرگی
Other Matches
marching order [travel order] دستور پیشروی [ارتش]
magnitude شدت
magnitude قدر مطلق
magnitude قدر
magnitude دامنه
magnitude سطح یا قدرت سیگنال یا متغیر
magnitude شدت قدرت
magnitude کشش
magnitude عظمت حجم
magnitude بزرگی
magnitude قدر اهمیت
magnitude شکوه
magnitude اندازه
magnitude مقدار
magnitude تعداد
magnitude حجم
magnitude حیطه عمل
sign magnitude علامت و مقدار
signed magnitude مقدار علامت دار
sign and magnitude علامت و مقدار
absolute magnitude قدر مطلق
bolometric magnitude قدر تابش سنجی
critical magnitude اندازه بحرانی
apparent magnitude قدر فاهری
absolute magnitude قدر حقیقی
magnitude of alternating current دامنه جریان متناوب
by order of حسب الامر
out of order خراب
well-order خوش ترتیب [ریاضی]
in order to <idiom> اعتماد شخص را بدست آوردن
to order <idiom> به ترتیب
in order to ... تا [اینکه ]
by order of فرمان
in order to ... برای [اینکه]
order [placed with somebody] سفارش [ازطرف کسی]
order [placed with somebody] دستور [ازطرف کسی]
out of order <idiom> برخلاف قانون ،نامناسب
in order درست
in order that تا اینکه
in order that برای اینکه
in order that he may go برای اینکه برود
in order that i may go برای اینکه بروم
re order سفارش دوم باره
out of order از کار افتاده
out of order نادرست
out of order درهم برهم
in order صحیح
in order دایر
out of order <idiom> کارنکردن
In this order. In this way. باین ترتیب
to the order of در وجه
to the order of به حواله کرد
to the order of بحواله کرد
first order مرتبه اول
order off حکم خروج
second order مرتبه دوم
order about پیوسته پی فرمان فرستادن
order سفارش دادن دستور دادن
order راسته
order کد عمل
order حواله
order پردازندهای که عملیات ریاضی و منط قی را کدگشایی کند و انجام میدهد مط ابق کد برنامه
order دستورالعمل دستور
order نظام معماری
order شیوه
order سفارش
order دستور دادن سفارش
order منظم کردن
order دستورالعمل
order مرتب کردن
order حکم
order حواله کرد حواله کردن دستور
order خرید سفارش خرید
order سفارش دادن
order امر
order ن
order سبک معماری
order سفارش دادن تنظیم کردن
order سفارش دادن کالا یا جنس
order مرتبه
order دستور دادن
order ترتیب
order ترتیب انجام کار
order فرمان نظم
order دستورعملیاتی
order دستور
order رتبه
order دستور سفارش
order نظم دادن
order نظم
second order conditions شرایط مرتبه دوم
public order نظم عمومی
provisional order دستور موقت اداری
purchase order دستور خرید
processing of the order انجام سفارش
second order conditions شرایط ثانوی
review order لباس وتحملات سان
referral order درخواست برای اماد غیرموجود یا جایگزین در انبار
reculaulation order تنظیم محاسبه مجدد
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
review order لباس وتجهیزات و وسائل کامل
points of order اخطار نظامنامهای
route order فرمان ستون راه رو
purchase order سفارش خرید
probation order دستور یا حکم تعلیق مجازات
post order حواله پستی
order of fire ترتیب توالی اتش
order of fire روش تیراندازی
order of discharge حکم برائت ذمه
order of discharge حکم تصفیه
order of council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
order of battle سازمان نیروهایا یکان
order of battle ترتیب نیرو
order of bankruptcy حکم ورشکستگی
order in council تصویب نامه دولتی
order in council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
order format قالب سفارش
order format قالب دستور
order form نمونه سفارش نامه پر نکرده
order for goods سفارش کالا
order code رمز دستور
order of fire ترتیب احتراق موتور
Order theory ترتیب جزئی [ریاضی]
order of matrix مرتبه ماتریس
place an order سفارش دادن
phantom order قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
payable to order قابل پرداخت به حواله کرد
pay order سندپرداخت حقوق
pay order لیست پرداخت حقوق
Lattice [order] شبکه [ریاضی]
partial order ترتیب جزئی
partial order پاره ترتیب
good order خوش ترتیب [فلسفه]
Lattice [order] توری [ترتیب] [ریاضی]
order time زمان سفارش کالا
order off the field حکم خروج
order of the day دستور جلسه
order of the day معادل agenda
order of the day برنامه روزانه
order of service سوت داور بمعنای دستورسرویس دادن
order cheque چک در نام فرد خاص
in good order <adj.> منظم
French Order سبک معماری فرانسوی
Doric Order سبک معماری دوریک
Orinthian Order معماری کلاسیک [در یونان و رم]
Composite Order [شیوه ی ترکیبی ستون سازی رمی با ستون های پیچکی تزئین شده]
Bassae Order [معماری یونی یونان]
balustrade Order ترتیب نرده ستون ها
Attic Order ستون بندی آتنی
assemblage of Order ستون بندی مختلط
arch order [شیوه ی ستون بندی طاق]
American order [سرستونی شبیه ستون کرنتی با برگ های کنگره ای
Agricultural Order سرستون [سر ستون کرنتی با تومارهای پیچیده شده به شکل سر حیوانات یا آرایش برگ کنگره ای]
to set in order درست کردن
to order somebody back کسی را فراخواندن
German Order سبک معماری آلمانی [نوعی از سبک معماری کرنتی قرن هجدهم انگلستان]
Giant Order شیوه غول ستونی [معماری]
to order somebody back کسی را معزول کردن
to order somebody back کسی را احضار کردن
in good order <adj.> مرتب
in good order <adj.> تروتمیز
in order to prevent برای جلوگیری کردن
structure [first order] ساختار [ریاضی]
Ionic Order [معماری یونی یا سبک بالشی از سبک های معماری کلاسیک در یونان و رم]
Gigantic Order [شیوه ستون سازی توسکاری همراه با شیوه غول ستونی] [معماری]
call-up order دستور به خدمت [سربازی]
pecking order <idiom> راه ارتباط بایکدیگر
trial order سفارش ازمایشی
transfer order دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
transaction in order معامله به قصد فرار از دین
transaction in order liability avoid to
to set in order منظم کردن
third order reaction واکنش مرتبه سه
the line is out of order سیم خراب است
the goods are on order کالا را سفارش داده ایم
superior order دستور مافوق
superior order امر مافوق
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
sort order نظم ترتیب
short order خوراکی که زود مهیا میشود
second order reaction واکنش مرتبه دوم
warning order دستور اگهی
warning order دستور اماده باش اعلام اماده باش
My stomach is out of order. مزاجم مرتب کارنمی کند
Is your passport in order ? آیا گذرنامه ات مرتب وآماده است ؟
To order a meal. سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
In chronological order. بترتیب تاریخ ( بطور مسلسل )
social order سازمانوساختاراجتماعی
postal order هزینهپستی
law and order اطاعتازقانون
doric order سبکمعمارییونانقدیم
corinthian order ساختارقرمتی
point of order اخطار نظامنامهای
work order برگ کار
work order درخواست انجام کار حکم کار
word order ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
word order ترتیب واژه ها
second order factor عامل مرتبه دوم
order cheque چک به حواله کرد
fragmentary order دستور جزء بجزء
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com