Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (9 milliseconds)
English	Persian
pack staff	بغچه نگه دار
pack staff	بارنگهدار
Other Matches
pack	تعداد کارت پانچ ها یا دیسکهای مغناطیسی
pack	با نمایش چندین حرف داده با یک حرف ذخیره شده
pack	ذخیره حجمی از داده به صورت کاهشی
to pack off	روانه کردن
pack	قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
pack	تعداد دیسکهای مغناطیسی ثابت یا متغیر
pack	ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
pack	توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند
pack	فشرده سازی
pack	بسته کردن
pack	فشردن
pack up	دست از کارکشیدن
pack up	بستن
six-pack	نیم دوجین
six-pack	شش قوطی
pack off	روانه کردن
to pack off	بیرون کردن
pack	دو رقم دهدهی با کد دودویی در یک کلمه کامپیوتری
pack	متراکم کردن فشردن
pack	بزور جا دادن
pack	کوله پشتی
pack	بقچه
pack	بارکردن بردن
pack	توده کردن بزور چپاندن
pack	قرار دادن
pack	بسته بندی کردن
pack	بسته کردن یکدست ورق بازی
pack	بسته
pack	دسته گروه
pack	فرستادن
pack	وسیله محمول
pack	گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack	بار
pack	محمول بادواب
dry pack	مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
wolf pack	حمله چندزیردریایی با هم به هدف
wolf pack	حمله گرگ
wolf pack	گله گرگ
trade pack	بسته بندی تجاری
dismountable pack	بسته قابل پیاده سازی
disk pack	گروه بسته
disk pack	بسته دیسک
disk pack	گرده بسته
pack ice	رجوع شود به pack ice
pack ice	یختوده
pack ice	یخ شناور
cigarette pack	بستهسیگار
film pack	جایفیلم
face pack	مادهایکهبرایتمیزکردنپوستصورتاستفادهمیشود
to pack a jury	جورکردن و برگزیدن اعضای هئیت منصفه بدانسان که طرافداری از شخص بنماید
gravel pack	پوشش شنی
imagery pack	بسته حاوی عکسهای هوایی یک منطقه مشخص
pack cloth	لفاف بارپیچی
pack frame	کوله پشتی زین دار
pack horse	اسب بارکش
pack horse	یابو
pack road	جاده مال رو
pack saddle	زین بارگیری
pack saddle	زین مخصوص بار
power pack	دستگاه تنظیم برق
pack box	بسته
pack box	پاکت
survival pack	بسته نجات
summit pack	کوله قله
emery pack	جاسوزنی
pack horse	بارگیر
nondismountable pack	بسته غیرقابل پیاده سازی
pack annealing	التهاب لفافی
pack artillery	توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
pack board	وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
power pack	جعبه تغذیه
power pack	باتری [مهندسی برق یا الکترونیک]
amphibious pack	تک اب خاکی
amphibious pack	بارهای اب خاکی
ab power pack	جعبه تغذیه ا.ب
climbing pack	کوله پشتی
pack animals	حیوان باربر
pack animals	چهارپا
I'd like a face-pack.	من ماسک صورت میخواهم.
a face-pack	ماسک صورت
pack animal	حیوان باربر
A pack of lies .	یک مشت دروغ
To pack a suitcase.	چمدان بستن
pack animal	چهارپا
flat pack	بسته مسطح
to pack a weapon [colloquial]	اسلحه ای با خود حمل کردن
portable disk pack	بسته دیسک قابل حمل
to pack a weapon [colloquial]	مسلح بودن
a pack of ravening wolves	یک گروه گرگ ژیان
pack annealing furnace	کوره التهاب لفافی
consolidated pack ice	مجموعه یخهای شناور
staff	چوب پرچم ستاد ارتش
staff	کارمندان
staff	تیر
staff	1- ستاد 2- کارکنان
staff	کارمندان کارکنان
staff	مخلوط سیمان و گچ
staff	پرسنل
staff	افسران صاحب منصبان
staff	مربوط به ستاد سمبه پاک کننده توپ
staff	قسمت ستاد
staff	پرسنل ستاد ستادی
staff	اعضاء هیئت
staff	چوب بلند
staff	کارکنان
staff	با کارمند مجهز کردن با کارمند مجهز شدن
To collect (pack)the household goods.	اسباب خانه را جمع کردن
redeploy [staff]	برگرداندن
special staff	ستاداختصاصی
staff coordination	هماهنگی ستادی
staff duty	کار ستادی
staff duty	وفیفه ستادی
staff duty	ماموریت ستادی
staff estimate	براورد ستادی
staff section	قسمت ستادی دسته سمبه
staff gauge	اشل اندازه گیری ارتفاع اب رودخانه
redeploy [staff]	تغییر دادن
redeploy [staff]	عوض کردن
staff college	دانشگاه جنگ
staff gauge	اشل دستی
surveyor's staff	ژالون نقشه برداری
technical staff	کارمندان یا اعضای فنی
the staff of old age	عصای پیری
tip staff	عصای سر فلزی
treble staff	موسیقی
staff nurse	سرپرستار
redeploy [staff]	تبدیل کردن
leveling staff	میر
staff study	بررسی ستادی
supervisory staff	مباشرین
supervisory staff	کارمندان مباشر
staff levelling	میر ترازیابی
staff manager	رئیس کارگزینی
staff of life	نان یا چیزی شبیه ان
staff of life	مایه حیات
staff officer	افسر ستاد
staff section	بخش ستادی
hotel staff	کارکنان هتل
staff section	قطعات سمبه
staff sergeant	گروهبان دوم
staff supervision	نظارت ستادی
ground staff	افرادنگهداریکنندهیکزمینورزشی
Chief of Staff	رئیس ستاد
directing staff	ستاد هادی
directing staff	ستاد هدایت کننده
editorial staff	هیئت مدیره یانویسنده
ensign staff	میله پرچم پاشنه
gangway staff	نگهبان پله
general staff	ستاد ارتش
general staff	ستاد کل
general staff	ستاد عمومی
general staff	ستادفرماندهی
half staff	نیم افراشته
hand staff	دسته خرمن کوب
conducting staff	ستاد هادی
conducting staff	ستاد هدایت کننده
combined staff	ستاد مختلط ستاد متشکل از پرسنل نظامی چند کشور در عملیات
Chiefs of Staff	رئیس ستاد
analysis staff	ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
army staff	ستاد نیروی زمینی
army staff	ستادارتش
army staff	ستاد نظامی
brigade staff	ستاد تیپ
combined staff	ستاد مرکب
hand staff	چوبدستی
special staff	ستاد تخصصی
levelling staff	میر
levelling staff	شاخص تراز
member of staff	کارمند
planning staff	ستاد طرح ریزی کننده
operating staff	کارمندان عملیاتی
operating staff	متصدیان
paraprofessional staff	کارکنان غیر تخصصی
personal staff	ستاد شخصی
personal staff	ستاد خصوصی فرمانده
quarter staff	نیزه چوبی
rammer staff	دسته سمبه
rammer staff	چوب سمبه
leveling staff	ژالون نقشه برداری
joint staff	ستاد مشترک
integrated staff	ستاد توام
integrated staff	ستاد یکپارچه ستاد التقاطی
jack staff	میله پرچم سینه
jacob's staff	مسافت سنج
jacob's staff	چوبی که نوک اهنی داردودرزمین پیمایی بکارمیرود
assistant chief of staff	معاونت
assistant chief of staff	معاون رئیس ستاد
vice chief of staff	جانشین رئیس ستاد
army general staff	ستادنیروی زمینی
army general staff	ستاد عمومی ارتش
supreme commander's staff	ستاد عالی ارتش
general staff college	دانشکده فرماندهی و ستاد دانشگاه جنگ
supreme commander's staff	ستاد کل ارتش
assistant chief of staff, g	رکن یکم اداره یکم
marked levelling staff	میر ترازگیری
marked levelling staff	میر مدرج
vice chief of staff	دستیاررئیس ستاد
water staff gauge	اشل اندازه گیری عمق اب
assistant chief of staff, g	معاونت پرسنلی
joint chief of staff	رئیس ستاد مشترک

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com