English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 24 (3 milliseconds)
English Persian
pad جاده
pad معبر
pad دزد پیاده
pad اسب راهوار
pad پیاده سفر کردن
pad قدم زدن
pad زیر پالگد کردن
pad صدای پا
pad تشک
pad هرچیز نرم
pad لایه پشتی
pad اب خشک کن
pad مرکب خشک کن
pad بالسشتک زخم بندی
pad بااب و تاب گفتن
pad لفاف کردن
pad با لایه نرم یا بالشتک پوشاندن
pad دفترچه یادداشت لایی
pad لایی گذاشتن
pad بالشتک
pad لایی
pad سکوی پرتاب رسانگر
pad زانوبند
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
Partial phrase not found.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com