Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
parallel system
شبکه موازی
Other Matches
parallel
بازیابی داده از فضای ذخیره سازی که از بخشی از داده و نه آدرس محل داده استفاده میکند
parallel
داده ارسالی روی تعدادی خط داده که تمام بیتهای کلمه داده را همزمان منتقل میکند
parallel
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallel
که همزمان ارسال می شوند
parallel
ارسال داده بین دو وسیله چندبیتی
parallel
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallel
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallel
مدار مجتمع مخصوص که تمام تصدیق ها
parallel
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallel
ارسال بیتهای داده همزمان در امتداد تعدادی خط وط داده
parallel
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
parallel
اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند
is parallel to
مساویاست
is not parallel to
مساوینیست
without parallel
بی مانند بی نظیر
parallel
که دو یا چند پردازنده همزمان یک یا چند موضوع داده کار می کنند. 2-دو یا چند بیت کلمه ارسالی روی خط جداگانه در یک زمان
parallel
1-
parallel
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی
parallel
آدرس و سیگنال وقفه را ارسال میکند که پس طبق ارجحیت وسیله توسط کامپیوتر قابل پردازش است
parallel
اگر به توجه نیاز داشته باشند
parallel
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallel
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallel
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallel
موازی
parallel
همگام قرینه
parallel
همتا
parallel
شنت
parallel
همزمان
parallel
موازی کردن برابر کردن
parallel
برابر خط موازی
parallel
متوازی
parallel
انشعاب
parallel
که همزمان ارسال شود
parallel
داده ارسالی بین دو وسیله چندبیتی .
parallel
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد
parallel
تعداد آدرسهای متصل به هم
parallel
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و داده سریال ارسال میکند
parallel
برابر بودن مانند کردن تشبیه کردن پارالل
parallel
موازی کردن اسکیها
parallel
همسو
parallel
نظیر مطابق بودن با
parallel storage
انبارش موازی
parallel storage
انباره موازی
parallel sheaf
مروحه موازی
parallel series
مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
parallel ruler
خط کش موازی
parallel reading
خواندن موازی
parallel processor
پردازنده موازی
parallel processor
موازی پرداز
bit parallel
طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
parallel tests
ازمونهای همتا
parallel transmission
مخابره موازی
parallel printer
چاپگر موازی
parallel run
اجرای موازی
connect in parallel
بطور موازی اتصال دادن
to decline from the parallel
از حالت موازی خارج شدن
running in parallel
پردازش موازی
parallel connection
اتصال موازی
axially parallel
موازی محوری
axially parallel
در راستای محوری
parallel transmission
ارسال موازی
parallel transmission
انتقال موازی
parallel processing
پردازش موازی
parallel printing
چاپ موازی
parallel perspective
پرسپکتیو همرو یا موازی
parallel clamp
گیره پیچی موازی
parallel circuit
مدار موازی
parallel circuit
مدار شنتی
parallel cells
یاختههای موازی
parallel bars
میلههای پارالل
parallel bars
مانع در پرش اسب
parallel bars
پارالل ژیمناستیک
parallel aerofoil
ایرفویلی که سطح مقطع ان درتمام طول ان ثابت باشد
parallel adder
جمع کننده موازی
parallel adder
افزایشگر موازی
parallel access
دستیابی موازی
parallel access
با دست یابی موازی
parallel column
ستونهای موازی
parallel computer
کامپیوتر موازی
parallel port
درگاه موازی
parallel operation
عملیات موازی
parallel operation
عملکرد موازی
parallel operation
عمل موازی
parallel law
قانون توازی
two parallel lines
دو خط موازی
parallel items
سوالهای همتا
parallel interface
رابط موازی
parallel feed
خورد موازی
parallel conversion
تبدیل موازی
anti parallel feeding
تغذیه مخالف
force displaced in parallel
[بردار]
نیروی بطور موازی جابجا شده
random parallel tests
ازمونهای موازی تصادفی ازمونهای همتای تصادفی
parallel input output
ورودی و خروجی موازی
uneven parallel bars
پارالل زنان
parallel trussed girder
تیر شبکهای موازی
parallel resonant circuit
مدار همنوای موازی
parallel search storage
انباره جستجوی موازی
retrospective parallel running
اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر
parallel gap welder
جوشگر شکاف موازی
series parallel connection
اتصال سری- موازی
series parallel connection
اتصال زنجیری- موازی
series parallel dimming
اتصال زنجیری- موازی لامپها
ball and parallel roller bearings
یاطاقان غلطکی
linear system
[system of linear equations]
دستگاه معادلات خطی
[ریاضی]
system
سازگان
system
هر گروه از سخت افزار یا نرم افزار یا وسیله جانبی و... که با هم کار می کنند
system
روش اصول
c.g.s. system
دستگاه سگث
system
دستگاه
system
نظام سیستم
system
مقررات مربوط به اعطای امتیازهای اضافی به نسبت ضعف یا قدرت اسب
system
ترتیب
system
منظومه
system
مجموعه سازمان
system
سلسله
system
رشته دستگاه
system
طرز روش
system
نظم ترتیب
system
اصول وجود
system
اسلوب
system
تشکیلات
system
سازمان
system
طریقه
system
سامانه
system
همستاد روش
value system
نظام ارزشها
system
سیستم
i.f.f. system
دستگاه تشخیص
the system of
رد مازاد ترکه متوفی به خویشان ذکورپدری
cw system
سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد
p system
سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند
the system of
the which by ininheritance agnatisation the passedto is state the residueof agnates male تعصیب
an system
سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
system
سلسله رشته
system
همست
system
نظام
system
نظم منظومه
system
قاعده رویه
system
طرز اسلوب
system
جهاز
london system
سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
limbic system
دستگاه کناری
system log
شرح ماوقع سیستم
system log
گزارش روزانه عملیات سیستم
system loader
بارکننده سیستم
system interrupt
وقفه سیستم
monitor system
سیستم مبصر
system international
سیستم بین المللی
system library
کتابخانه سیستم
system maintenance
تامین و نگهداری سیستم
mixed system
نظام مختلط
system generator
مولد سیستم
management system
سیستم مدیریت
management system
سیستم اداره
system flowchart
نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
market system
نظام بازار
maroczy system
سیستم ماروکسی در بازی چهار اسب شطرنج
system floder
مخزن سیستم
system file
فایل سیستم
system engineering
مهندسی سیستم
total system
سیستم کامل
system engineer
مهندس سیستم
measuring system
سیستم سنجش
merit system
نظام شایستگی نگر
system dynamics
شناخت اثرعوامل تغییر دهنده نظام
system dynamics
پویائی نظام
microcomputer system
سیستم ریزکامپیوتری
system follow up
ارزیابی و بررسی مستمرسیستم جدید نصب شده به منظور مشاهده میزان عملکرد ان طبق طرح
mksa system
دستگاه مکثا
mnemonic system
نظام یادیار
system installation
نصب سیستم
mature system
سیستم کامل
lymphatic system
دستگاه لنفاوی
system indicator
طبلک نشان دهنده کار دستگاه شاخص سیستم رمز
magnet system
سیستم اهنربایی
system implementation
پیاده سازی سیستم
magnetic system
سیستم مغناطیسی
monetary system
سیستم پولی
modulation system
سیستم مدولاسیون
system generation
تولید سیستم
modular system
سیستم پیمانهای
modern system
نظام جدید
makagonov system
سیستم ماکاگونوف در دفاع هندی شاه شطرنج
modern system
نظام نوین
system generation
ایجاد سیستم
miniature system
خرده نظام
system mangement
مدیریت سیستم
hexagonal system
دستگاه شش گوشهای
household system
نظام خانوادگی
household system
نظام تولیدخانوادگی
system prompt
اعلان سیستم
hydraulic system
سیستم هیدرولیک
system programs
برنامههای سیستم
system programming
برنامه نویسی سیستم
ignition system
سیستم احتراق موتور
illuminating system
سیستم روشنایی
incentive system
نظام تشویقی
system reset
راه اندازی مجدد سیستم
system resolution
تفکیک سیستم کار دستگاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com