English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 123 (6 milliseconds)
English Persian
parliamentary seat صندلی مجلسی
parliamentary seat جای مجلسی
Other Matches
parliamentary مصوب پارلمان دارای پارلمان فراکسیون
parliamentary پارلمانی
parliamentary مجلسی پارلمانی
parliamentary هواخواه مجلس
parliamentary session دوره اجلاسیه مجلس
parliamentary term دوره مقننه [سیاست]
parliamentary government حکومت پارلمانی
parliamentary socialism سوسیالیزم پارلمانی
parliamentary discussions گفتگوها یا مذاکرات مجلس
parliamentary language زبان مجلسی
parliamentary language اصطلاخات پارلمانی
parliamentary language زبان مودبانه
parliamentary train قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
opposition parliamentary group گروه مخالف در مجلس پارلمانی [سیاست]
Have a seat, please! خواهش میکنم بفرمایید !
take your seat بنشینیدسرجای خودتان
I think that's my seat. فکر می کنم آن صندلی جای من است.
please take a seat خواهش میکنم بفرمایید
seat مرکز مقر
Is this seat taken? آیا این صندلی گرفته شده است؟
seat وضع بدن ژیمناست روی اسباب با تکیه روی نشیمنگاه
seat مقر
seat جایگزین ساختن
seat جایگاه نشاندن
seat محل اقامت
seat کفل
seat سرین
seat نشیمنگاه مسند
seat نیمکت
seat صندلی
seat جا
Have a seat, please! خواهش میکنم روی صندلی بشینید!
seat نشیمنگاه
seat حرکت تعادلی
seat قسمت میانی زین اسب
seat سکوی استقرار
seat پایه
rear seat صندلیعقب
country seat خانهی بزرگ روستایی
dual seat زینموتور
country seat خانهی اربابی
adjustable seat صندلی متحرک
double seat صندلیدونفره
bench seat صندلیاتومبیل
commander's seat صندلیفرمانده
first officer's seat صندلیخلباناول
seat back پشتیصندلی
captain's seat محلنشستنکاپیتان
reel seat جایگاهقرقره
valve seat نشیمنگاه سوپاپ
seat cover پوششصندلی
keay seat جا خار
ejector seat صندلی پران [هواپیمایی]
ejection seat صندلی پران [هواپیمایی]
book a seat جا رزرو کردن
to resign one's seat از جای مجلسی خود کناره گرفتن
seat belt کمربند صندلی هواپیما
a seat by the window یک صندلی کنار پنجره
take a back seat <idiom> پذیرش پستترین مقام
on the edge of one's seat <idiom> ناآرام بودن
Where is my seat(place) جای من کجاست ؟
single seat صندلییکنفره
seat stay نگهدارندهصندلی
seat tube تیوپصندلی
seat-belts کمربند صندلی هواپیما
folding seat صندلی تاشو
forward seat حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
garden seat صندلی یانیمکت باغبانی
governor's seat حکومت نشین
governor's seat حاکم نشین
he lost the seat مقام یا کرسی وکالت راازدست داد
hiking seat تهته اتکای خم شونده در قایق
judgement seat دادگاه
jump seat صندلی تا شو
key seat جاخار
seat-belt کمربند صندلی هواپیما
ejection seat صندلی هواپیما که در مواقع اضطراری شخص را ازهواپیما بخارج پرتاب میکند
drive's seat صندلی راننده
bucket seat صندلی یکنفری
hot seat صندلی برقی
hot seat صندلی الکتریکی
window seat صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
back seat صندلی عقب اتومبیل
box seat صندلی لژ
bridge seat تکیه گاه
bridge seat پاشنه پل
classical seat وضع بدنی سوارکار روی زین
county seat مرکز بخشداری
key seat شیار خار
seat of settlement محل نشست ساختمان
seat angle نبشی نشیمن
seat bars میلههای تکیه گاه
seat of government مقر حکومت
seat of the pants استفاده از تجربه
sliding seat نشیمنگاه متحرک در قایق مسابقه
straddle seat تعادل روی پارالل روی دستها با پاهای باز
the seat of pain جای درد
the seat of pain موضع درد
the seat thought مرکز اندیشه یا فکر
primer seat مقر چاشنی
love seat صندلی یانیمکت دسته دار دونفری
pillion seat جای اضافی در موتور سیکلت
he lost the seat دوباره بوکالت برگزیده نشد
mercy seat تخت خدا
to induct into a seat در جایی برقرار کردن
mercy seat سرپوش رحمت
back-seat driver آدم فضول
valve seat grinder دستگاه پرداخت نشیمنگاه سوپاپ
valve seat insert مدخل نشست سوپاپ نشیمنگاه سوپاپ
valve seat reamer جدار تراش نشیمنگاه سوپاپ برقوی نشیمنگاه سوپاپ
back-seat drivers مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
back-seat driver مسافر صندلی عقب خودرو که مرتب در کار راننده دخالت میکند
flat racing seat خم شدن روی اسب و دستها وسر در امتداد گردن اسب
back-seat drivers آدم فضول
seat adjuster lever سطح تنظیم صندلی
fly by the seat of one's pants <idiom> دست تنها
Keep a free(an empty)seat for me. یک صندلی خالی برایم نگاهدار
valve seat wrench دریچهآچارپایه
seat back adjustment knob دکمه تنظیم پشتی صندلی
You are a back seat drive.You are on the sidelines. کنا رگود نشسته یی ومی گی لنگش کن
seat-belt warning light چراغهشدارکمربندایمنی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com