English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
party line خط خصوصی تلفن
party line خط مشترک
party line مرز مشترک
party line خط دستهای
Other Matches
The party was latched on to him. He was saddled with the party. میهمانی را بگردنش گذاشتند ( ترغیب یا وادار شد )
the a party مدعی خصم
party هیات
party طرف شریک
The party is getting under way . جشن میهمانی دارد گرم می شود
The party is over! <idiom> خوشگذرانی تمام شد و حالا وقت کار است [باید جدی بشویم] [اصطلاح]
third party شخص ثالث
the a party طرف مخالف
party گروه مخصوص انجام یک ماموریت
party قسمت
party پارتی متخاصم
party بزم
party بخش
party دسته
party مهمانی
party دسته متشکل جمعیت
party دسته همفکر
party طرفدار
party طرف یارو
party حزب
party عده نظامی
party گروه
party تیم
party مهمانی دادن یارفتن
garden party گاردن پارتی
house party دوره خانگی
house party مجالس خانگی
house-party دوره خانگی
house-party مجالس خانگی
winning party محکوم له
winning party دادبرده
to crash in [to a party] بدون دعوت وارد شدن
to crash in [to a party] سر زده وارد شدن
major party حزب اکثریت
party lines خط دستهای
Conservative Party حزب محافظه کار
minor party حزب اقلیت
tea party مهمانی چای
tea party عصرانه چای
mistaken party اشتباه کننده
democratic party حزب دمکرات
party to a suit طرف دعوی
notify party فرد یا شرکتی که باید به اواطلاع داده شود
Conservative Party یکی از دوحزب مهم سیاسی انگلستان که جانشین حزب " توری "است که حزب اخیر در قرن 81 و 91 در انگلستان فعالیت داشته
wedding party مجلس عروسی یا عقد کنان
party lines مرز مشترک
party lines خط مشترک
party lines خط خصوصی تلفن
democratic party یکی از دو حزب بزرگ سیاسی ایالات متحده امریکا که به صورت فعلیش از 8281 تاسیس شده لیکن از 7871 عملا" موجود بوده است
hen party مجلس رقص زنانه
hen party مهمانی زنانه
the offending party متخلف
country party حزب هواخواه پیشرفت فلاحتی
thrid party شخص ثالث
beach party تیم ساحل
dinner party میهمانیشام
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
evening party شب نشینی
an eveing party شب نشینی
cable party گروه لنگر
charter party قرارداد اجاره کشتی تجارتی
charter party قرارداد اجاره دربست
chater party اجاره نامه یا قرارداد اجاره کشتی تجاری
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
Green Party حزبسبز - حزبیکهبرایحفافتازمحیطزیستتلاشمیکند
Liberal Party حزبسیاسیمعتقدبهکنترلمحدودصنعت
beach party گروه پیشرو اب خاکی
beaching party گروه پیاده شونده
billeting party گروه یورتچی
billeting party گروه پیشرو
party political مربوطبهاحزابسیاسی
To jazz up the party . مجلس را گرم کردن
party piece قطعهموسیقییاشعریکهدرمهمانیاجراگردد
Liberal Party فراهمآوریرفاهوآزادیشخصی
boatswain's party گروه ملوان
coleague in a party هم مسلک
losing party محکوم علیه
injured party طرف خسارت دیده
injured party طرف صدمه دیده
She wrecked the party for us. مهمانی رابه مازهر کرد
opposition party حزب مخالف [سیاست]
major party حزب سیاسی پیرو درانتخابات
contracting party طرف قرارداد
contact party گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
search party دستهی جستار گرد
search party گروه پیگرد
advance party قسمت پیشرو
advance party گروه پیشرو
party politics حزب بازی
adherence to party هواخواهی یاتبعیت ازحزبی پیوستگی به حزبی
party politics سیاست بازیهای حزبی
losing party دادباخته
contact party گروه تماس
to join a party عضو حزبی شدن
supply party گروه تدارکات
the lead of a party پیشوا یا رئیس حزب
the liberal party حزب یا دسته ازادی خواه
permanent party جمعی دایمی یکان
to throw a party مهمانی دادن
special party گروه ویژه
landing party گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
the party is led by him او بر ان حزب ریاست دارد
landing party گروه اب خاکی
third party insurance بیمه شخص ثالث
third party lease توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
liberty party حزب ازادی
party parpet دست انداز مشترک
party parpet جانپناه مشترک
party spirit تعصب حزبی
party spirit طرفداری حزبی
party spirit روحیه تحزب
party to a lawsuit خصم
party to a suit متداعی
party coloured ابلق
party coloured رنگارنگ
fire party گروه اتش نشانی
fire party تیم اتش نشانی
fire party تیم اطفای حریق
party to a transaction متعامل
liberty party حزب مخالف سیستم برده داری که در سال 0481 در ایالات متحده امریکاتشکیل شد
permanent party پرسنل دایمی
labor party حزب کارگر
side party گروه رنگ زن
party boat قایق بزرگ حامل مشتریان
recovery party گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
reconnaissance party قسمت شناسایی
reconnaissance party گروه شناسایی
head's party گروه نظافت
rading party قسمت مامور تک در عملیات کمین دسته مامور شبیخون
intervance of third party ورود ثالث
raiding party قسمت مامور دستبرد یا تاخت
raiding party قسمت مامور کمین
rear party قسمت عقبه
rear party عقب دار
party walls دیوار مشترک
rading party قسمت مامور دستبرد
third party vendor فروشنده دسته سوم
shore party گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
boarding party تیم تفتیش
boarding party گروه پژوهش
republican party یکی از دوحزب بزرگ ایالات متحده امریکا
working party گروه کار
Labour Party حزب کارگر
party wall دیوار مشترک
gunner's party گروه توپخانه
shipwright's party گروه تعمیرات
republican party حزب جمهوریخواه
rear party نیروی پوششی عقب نشینی یا عقب دار
line to line fault اتصال کوتاه دوقطبی
line to line fault اتصال کوتاه خط به خط
line to line fault اتصال کوتاه بین دو فاز
line to line spacing فاصله سطور
line to line voltage ولتاژ زنجیر شده
line to line voltage ولتاژ بین دو خط
line to line fault تماس خطوط
line by line analysis تجزیه سطر به سطر
line by line milling فرز کردن سطر به سطر
line by line milling فرز کردن سطری
airmobile support party گروه پشتیبانی از عملیات هوارو
acid house party نواخته میشود
the party rallied round him ان دسته دوباره دور اوجمع شدند
tailgate party [American E] پیکنیک روی درب عقب ماشینها در توقفگاه خودرو قبل از شروع مسابقه ورزشی [در آمریکا]
camp color party دسته پرچم یورتچی
camp color party گروه پرچم
The party to the contract (agreement). طرف قرارداد
damage control party گروه اسیب گیر
naval landing party تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
party political broadcast تبلیغاتانتخاباتیاحزابدررادیویاتلویزیون
She enchanted (lived up ) our party. شور وحالی به جمع ما داد
In this contract , there are no loopholes for either party . دراین قرار داد هیچ را ؟ فراری برای طرفین نیست
The Republican party came to power . حزب جمهوریخواه سر کار آمد
All the world and his wife were at this party . هر کی را بگویی دراین میهمانی بود
demolition firing party گروه مسئول تخریب
acid house party نوعی مهمانی که به صورت مخفی برگزار میشود و در آن موسیقی
demolition firing party گروه مسئول انفجارخرج
air control party گروه کنترل هوایی
executive [of a political party] شورای مجریه [سیاست]
party against whom a protest is made واخوانده
fire control party تیم کنترل اتش دریایی
passing on the oath to the other party رد قسم به طرف مقابل
to make the party rock جشن را گرم کردن
executive [of a political party] مجلس اجرائی [سیاست]
the deceived party in a transaction مغبون
party against whom a protest is made معترض علیه
social democratic party حزب سوسیال دمکرات
area damage control party گروه کنترل خسارات منطقه
executive council [of a political party] مجلس اجرائی [سیاست]
executive council [of a political party] شورای مجریه [سیاست]
main motion [at a party conference etc.] دادخواست اصلی [در همایش حزبی و غیره]
third-party motor insurance [British E] بیمه ماشین [اصطلاح روزمره]
Stage party ( films , movies ) . میهمانی ( فیلمهای ) مردانه
Clinch the deal while the concerned party is stI'll keen تا طرف گرم است معامله را انجام بدهید
We are firm believers that party politics has no place in foreign policy. ما کاملا متقاعد هستیم که سیاست حزب جایی در سیاست خارجی ندارد .
congress party (indian national congress حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
old line دارای قدرت در اثر ارشدیت ارشد
on the line هواپیمای اماده پرواز
on line help کمک مستقیم
below the line درامد یا هزینه غیر مترقبه
out of line خارج از خط جبهه
the line صف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com